۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==معرفی اجمالی==' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
#عشق بازى ميان افراد كه او از آن به «عشق حقيقى» تعبير مىكند، از ديگر مقولههايى است كه او را حيرت زده مىكند و... | #عشق بازى ميان افراد كه او از آن به «عشق حقيقى» تعبير مىكند، از ديگر مقولههايى است كه او را حيرت زده مىكند و... | ||
ايلچى در ضمن گزارش ديدهها و آموزههاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مىخواند كه فرنگيان مبتكر و طلايهدار آن هستند. او در ضيافتى حضور مىيابد كه | ايلچى در ضمن گزارش ديدهها و آموزههاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مىخواند كه فرنگيان مبتكر و طلايهدار آن هستند. او در ضيافتى حضور مىيابد كه نزدیک به نهصد و بيست نفر از وزيران، اميران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس كه صداى نوشانوش اهل محفل بر افلاك مىرسيد و هر كس خود را به وضع خوشى پيرايه كرده بود، مىگويد: «طرفه شهرى است كه شاهزادگان عظيمالشأن و وزرا و امرا و بزرگان به اين مهربانى، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ايشان به اين كوچك دلى و بىساختگى دست هم را گرفته در سماع رود و سرود كامرانى كنند و غم روزگار از دل بيدلان زدايند. كاش اين شيوه اعيان و اشراف انگليس[ در مملكت ما نيز متداول مىگشت.» | ||
در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مىستايد كه آرزو مىكند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشهها بهره مىبردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مىشنود برآشفته شده و مىگويد: «حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كردهام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهرهور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را برايشان تسلطى نيست.» و «كاش زنان ايران از اين زنان تعليم مىگرفتند و محبت شوهران را برخود لازم مىشمردند و قدر شوهران خود را به اين مقدار مىدانستند.» يا «آرزو كردم كه كاش، اهل ايران نيز انصاف از مردم انگريز كسب مىنمودند تا ايشان نيز روزگار به خوشدلى و فراغت مىگذرانيدند.» اين موارد حاكى از عدم درك روح مكتب اسلام و خودباختگى فرهنگى به تمدن غرب مىباشد. | در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مىستايد كه آرزو مىكند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشهها بهره مىبردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مىشنود برآشفته شده و مىگويد: «حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كردهام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهرهور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را برايشان تسلطى نيست.» و «كاش زنان ايران از اين زنان تعليم مىگرفتند و محبت شوهران را برخود لازم مىشمردند و قدر شوهران خود را به اين مقدار مىدانستند.» يا «آرزو كردم كه كاش، اهل ايران نيز انصاف از مردم انگريز كسب مىنمودند تا ايشان نيز روزگار به خوشدلى و فراغت مىگذرانيدند.» اين موارد حاكى از عدم درك روح مكتب اسلام و خودباختگى فرهنگى به تمدن غرب مىباشد. |
ویرایش