تولی و تبری در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در مقدمه اول، به اهميت و نقش زيربنايى آموزشهاى عقيدتى سياسى سپاه و در مقدمه دوم، به روش كار نويسنده، اشاره شده است<ref>مقدمهها، ص5- 9</ref> | در مقدمه اول، به اهميت و نقش زيربنايى آموزشهاى عقيدتى سياسى سپاه و در مقدمه دوم، به روش كار نويسنده، اشاره شده است<ref>مقدمهها، ص5- 9</ref> | ||
در درس اول و دوم، مفهوم تولى و تبرى و ولايت تدبير و سرپرستى، توضيح داده شده است. واژه تولى، در لغت از ماده «ولى» گرفته شده و به معناى قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است؛ بهگونهاى كه فاصلهاى در كار نباشد. با توجه به معنى اصل اين كلمه و با توجه به اينكه تولّى از باب «تفعل» است و اين باب هم دلالت بر پذيرش دارد، نويسنده معتقد است كه مىتوان گفت تولى در فرهنگ اسلام، عبارت است از پذيرش حكومت، سرپرستى و دوستى خدا و پيامبر(ص) و كسانى كه از جانب آنها تعيين شده و نيز پيوند و رابطه | در درس اول و دوم، مفهوم تولى و تبرى و ولايت تدبير و سرپرستى، توضيح داده شده است. واژه تولى، در لغت از ماده «ولى» گرفته شده و به معناى قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است؛ بهگونهاى كه فاصلهاى در كار نباشد. با توجه به معنى اصل اين كلمه و با توجه به اينكه تولّى از باب «تفعل» است و اين باب هم دلالت بر پذيرش دارد، نويسنده معتقد است كه مىتوان گفت تولى در فرهنگ اسلام، عبارت است از پذيرش حكومت، سرپرستى و دوستى خدا و پيامبر(ص) و كسانى كه از جانب آنها تعيين شده و نيز پيوند و رابطه نزدیک با افراد، گروهها و نظامهايى كه محبوب خدا هستند. به بيان ديگر، تولّى يعنى بههمپيوستگى و اتّصال شديد مؤمنانى كه هدف واحدى را تعقيب مىكنند. تبرّى نيز از مادّه «بَرَءَ» به معناى دورى از هر نقص و عيب و كنارهگيرى از چيزى است كه انسان از نزدیک شدن به آن تنفّر دارد و بهطور خلاصه، «تبرّى» دورى جستن از فرد و جريانى است كه جهت الهى ندارد و دشمن خدا محسوب مىشود<ref>متن كتاب، ص10- 11</ref> | ||
نويسنده معتقد است كه تولى و تبرى، ابعاد گستردهاى دارد از جمله: | نويسنده معتقد است كه تولى و تبرى، ابعاد گستردهاى دارد از جمله: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#بعد اخلاقى: در روابط اجتماعى نمىتوان به مقتضاى تمايلات و خواهشهاى نفسانى افراد عمل كرد و با هر كسى دست دوستى داد و نمىتوان با دوست و دشمن و بزرگ و كوچك، كافر و مسلمان، بهطور يكسان برخورد كرد<ref>همان، ص13</ref> | #بعد اخلاقى: در روابط اجتماعى نمىتوان به مقتضاى تمايلات و خواهشهاى نفسانى افراد عمل كرد و با هر كسى دست دوستى داد و نمىتوان با دوست و دشمن و بزرگ و كوچك، كافر و مسلمان، بهطور يكسان برخورد كرد<ref>همان، ص13</ref> | ||
نويسنده در توضيح انواع ولايت، به اين نكته اشاره دارد كه اگر هدف از | نويسنده در توضيح انواع ولايت، به اين نكته اشاره دارد كه اگر هدف از نزدیک ى كه در معناى ولايت بيان شده، اداره شئون و امر و نهى چيزى باشد، «ولىّ» در چنين صورتى «مدبّر و حاكم» مىشود و ولايت از نوع «ولايت تدبير و سرپرستى» است و اگر هدف از آن، جذب دلها به يكديگر باشد، «ولاء محبّت» است و «ولىّ» به معناى محبوب است؛ محبوبى كه آدمى نمىتواند دل خود را از ابراز محبت و عشق و علاقه به او باز دارد و نفسش ناخودآگاه به سوى وى جذب مىشود و از او اطاعت مىكند و اگر هدف از پيوند و نزدیک ى، كسب نصرت و يارى باشد، در اين صورت «ولىّ» ناصر و ياور او خواهد بود و چنين ولايتى را «ولايت نصرت» مىگويند. در دروس بعدى، انواع ولايت، به صورت مفصل، توضيح و بحث شده است<ref>همان، ص14</ref> | ||
ولايت تدبير و سرپرستى، به معناى اعمال سلطه و تصرّف در شئون زندگى ديگران است در حدّى كه ملازم با اطاعت باشد و آن بر دو نوع تصور مىشود: ولايت مثبت يا حق (كه داراى مراتب متعددى است كه عبارتند از: ولايت خدا، پيامبر(ص)، امام معصوم(ع)، فقيه و مؤمنان) و ولايت منفى يا باطل (كه داراى انواعى است از جمله: ولايت شيطان، كفار و طاغوت)<ref>همان، ص14-24</ref> | ولايت تدبير و سرپرستى، به معناى اعمال سلطه و تصرّف در شئون زندگى ديگران است در حدّى كه ملازم با اطاعت باشد و آن بر دو نوع تصور مىشود: ولايت مثبت يا حق (كه داراى مراتب متعددى است كه عبارتند از: ولايت خدا، پيامبر(ص)، امام معصوم(ع)، فقيه و مؤمنان) و ولايت منفى يا باطل (كه داراى انواعى است از جمله: ولايت شيطان، كفار و طاغوت)<ref>همان، ص14-24</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
به اعتقاد نويسنده، مقصود از ولايت كه مورد نهى واقع شده، «ولاء محبّت» است نه ولاء نصرت، به دليل جمله ''' «بَعْضُهُم اوْلِياءُ بَعْضٍ» '''؛ زيرا ولايتى كه وحدت را ميان يهود و نصارا به وجود مىآورد، ولايت محبت، تعصّب قومى يا پيوندهاى مذهبى و دينى است، نه ولايت به معناى هم سوگند شدن<ref>همان</ref> | به اعتقاد نويسنده، مقصود از ولايت كه مورد نهى واقع شده، «ولاء محبّت» است نه ولاء نصرت، به دليل جمله ''' «بَعْضُهُم اوْلِياءُ بَعْضٍ» '''؛ زيرا ولايتى كه وحدت را ميان يهود و نصارا به وجود مىآورد، ولايت محبت، تعصّب قومى يا پيوندهاى مذهبى و دينى است، نه ولايت به معناى هم سوگند شدن<ref>همان</ref> | ||
به باور نويسنده، ارتباط | به باور نويسنده، ارتباط نزدیک با دشمنان خدا و كافران، ممكن است به علل و عواملى انجام گيرد كه مهمترين آنها عبارت است از: ترس از گردش ايام؛ فسق و فجور؛ خويشاوندى و عزت جويى<ref>همان، ص33-37</ref> | ||
نويسنده در درس چهارم، بازتاب ولايت كفار و دوستى با آنها را در ابعاد زير بررسى و تشريح كرده است: بازتاب تربيتى، اخروى، اجتماعى و سياسى و خروج از ولايت خدا<ref>همان، ص38</ref> | نويسنده در درس چهارم، بازتاب ولايت كفار و دوستى با آنها را در ابعاد زير بررسى و تشريح كرده است: بازتاب تربيتى، اخروى، اجتماعى و سياسى و خروج از ولايت خدا<ref>همان، ص38</ref> |
نسخهٔ ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۲
تولی و تبری در قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | وفا، جعفر (نويسنده) |
ناشر | سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگی ولی فقيه، پژوهشکده تحقيقات اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | استکبار - جنبههای قرآنی اسلام و استکبار |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 297/159 /الف486* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تولّى و تبرّى در قرآن اثر جعفر وفا، پژوهشى است پيرامون دو واژه تولى و تبرى در قرآن كريم و تأثيرات آن در زندگى مسلمانان، كه با اهداف آموزشى به زبان فارسى نوشته شده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از اداره آموزش عقيدتى سياسى نمايندگى ولى فقيه در سپاه و پژوهشكده تحقيقات اسلامى آغاز و مطالب در هشت درس، تنظيم شده است.
نويسنده ابتدا مفهوم تولى و تبرى و سپس ولايت تدبير و سرپرستى را بررسى كرده است. حد و مرز تبرى و فلسفه آن و همچنين شيوههاى تولى و تبرى در سياست خارجى از ديگر مباحث اين سلسله درسهاست.
در پايان هر درس، پرسشهايى از محتواى همان درس مطرح شده كه به درك بهتر مطالب كمك مىكند.
گزارش محتوا
در مقدمه اول، به اهميت و نقش زيربنايى آموزشهاى عقيدتى سياسى سپاه و در مقدمه دوم، به روش كار نويسنده، اشاره شده است[۱]
در درس اول و دوم، مفهوم تولى و تبرى و ولايت تدبير و سرپرستى، توضيح داده شده است. واژه تولى، در لغت از ماده «ولى» گرفته شده و به معناى قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است؛ بهگونهاى كه فاصلهاى در كار نباشد. با توجه به معنى اصل اين كلمه و با توجه به اينكه تولّى از باب «تفعل» است و اين باب هم دلالت بر پذيرش دارد، نويسنده معتقد است كه مىتوان گفت تولى در فرهنگ اسلام، عبارت است از پذيرش حكومت، سرپرستى و دوستى خدا و پيامبر(ص) و كسانى كه از جانب آنها تعيين شده و نيز پيوند و رابطه نزدیک با افراد، گروهها و نظامهايى كه محبوب خدا هستند. به بيان ديگر، تولّى يعنى بههمپيوستگى و اتّصال شديد مؤمنانى كه هدف واحدى را تعقيب مىكنند. تبرّى نيز از مادّه «بَرَءَ» به معناى دورى از هر نقص و عيب و كنارهگيرى از چيزى است كه انسان از نزدیک شدن به آن تنفّر دارد و بهطور خلاصه، «تبرّى» دورى جستن از فرد و جريانى است كه جهت الهى ندارد و دشمن خدا محسوب مىشود[۲]
نويسنده معتقد است كه تولى و تبرى، ابعاد گستردهاى دارد از جمله:
- بُعد عقيدتى: به اين معنا كه يك مؤمن بايد از نظر عقيده، خود را به خداى يگانه وابسته بداند و خود را تحت ولايت و تدبير او قرار دهد و از هر نوع مظاهر دروغين ولايت چون شيطان و طاغوت تبرّى جويد و غير خدا را مدبّر و تكيهگاه خود نپندارد.
- بعد سياسى: انسان با ايمان، چنانكه از نظر عقيده و وابستگى درونى تحت تصرّف و حكومت همه جانبه خداست، از نظر شئون اجتماعى- سياسى نيز بايد زير نظر بندگان صالح و شايسته خدا باشد و از حاكمان فاسد و ناشايست پرهيز كند.
- بعد اخلاقى: در روابط اجتماعى نمىتوان به مقتضاى تمايلات و خواهشهاى نفسانى افراد عمل كرد و با هر كسى دست دوستى داد و نمىتوان با دوست و دشمن و بزرگ و كوچك، كافر و مسلمان، بهطور يكسان برخورد كرد[۳]
نويسنده در توضيح انواع ولايت، به اين نكته اشاره دارد كه اگر هدف از نزدیک ى كه در معناى ولايت بيان شده، اداره شئون و امر و نهى چيزى باشد، «ولىّ» در چنين صورتى «مدبّر و حاكم» مىشود و ولايت از نوع «ولايت تدبير و سرپرستى» است و اگر هدف از آن، جذب دلها به يكديگر باشد، «ولاء محبّت» است و «ولىّ» به معناى محبوب است؛ محبوبى كه آدمى نمىتواند دل خود را از ابراز محبت و عشق و علاقه به او باز دارد و نفسش ناخودآگاه به سوى وى جذب مىشود و از او اطاعت مىكند و اگر هدف از پيوند و نزدیک ى، كسب نصرت و يارى باشد، در اين صورت «ولىّ» ناصر و ياور او خواهد بود و چنين ولايتى را «ولايت نصرت» مىگويند. در دروس بعدى، انواع ولايت، به صورت مفصل، توضيح و بحث شده است[۴]
ولايت تدبير و سرپرستى، به معناى اعمال سلطه و تصرّف در شئون زندگى ديگران است در حدّى كه ملازم با اطاعت باشد و آن بر دو نوع تصور مىشود: ولايت مثبت يا حق (كه داراى مراتب متعددى است كه عبارتند از: ولايت خدا، پيامبر(ص)، امام معصوم(ع)، فقيه و مؤمنان) و ولايت منفى يا باطل (كه داراى انواعى است از جمله: ولايت شيطان، كفار و طاغوت)[۵]
در درس سوم و چهارم، ولاء محبت، توضيح داده شده است. حضور يهود در ميان مسلمانان در صدر اسلام و زمانهاى بعد از آن، اقتضا مىكرد كه براى حفظ مرزهاى فكرى و تربيتى، مقررات و قوانين خاصّى وضع گردد تا مسلمانها زندگى آرام و مستقلى داشته باشند و از وابستگى سياسى فرهنگى در امان بمانند. به همين منظور، خداوند در آيه 51 سوره مائده (يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا اليَهودَ والنَّصرَى اولِياءَ بَعضُهُم اولِياءُ بَعض و...) ، بهطور مستقيم به مؤمنان دستور مىدهد كه با اهل كتاب رابطه دوستانه برقرار نكنند و اسرار خود را پيش آنها باز نگويند[۶]
به اعتقاد نويسنده، مقصود از ولايت كه مورد نهى واقع شده، «ولاء محبّت» است نه ولاء نصرت، به دليل جمله «بَعْضُهُم اوْلِياءُ بَعْضٍ» ؛ زيرا ولايتى كه وحدت را ميان يهود و نصارا به وجود مىآورد، ولايت محبت، تعصّب قومى يا پيوندهاى مذهبى و دينى است، نه ولايت به معناى هم سوگند شدن[۷]
به باور نويسنده، ارتباط نزدیک با دشمنان خدا و كافران، ممكن است به علل و عواملى انجام گيرد كه مهمترين آنها عبارت است از: ترس از گردش ايام؛ فسق و فجور؛ خويشاوندى و عزت جويى[۸]
نويسنده در درس چهارم، بازتاب ولايت كفار و دوستى با آنها را در ابعاد زير بررسى و تشريح كرده است: بازتاب تربيتى، اخروى، اجتماعى و سياسى و خروج از ولايت خدا[۹]
در درس پنجم، حد و مرز تبرّى تعيين و فلسفه آن، تبيين شده است. نويسنده در اين درس، به اين نكته اشاره دارد كه آيين اسلام كه تبرّى را بر پيروانش فرض كرده، حدّ و مرز آن را نيز تعيين نموده است و دشمنان نشاندار جامعه اسلامى را به مسلمانان نمايانده است كه عبارتند از: دشمنان دين، فاسقان و ظالمان، بدعتگذاران، افراد مرتد و منافقان[۱۰]
اسلام براى برائت، به زبان و اعلان زبانى بسنده نكرده، بلكه راههايى براى اين امر در نظر گرفته كه درس ششم، به توضيح اين راهها اختصاص يافته است. برخى از اين راهها، عبارتند از: خوددارى از مبادله تسليحاتى؛ محدوديت فرهنگى؛ پرهيز از اختلاط و مبارزه مستقيم[۱۱]
حضور بيگانگان و كافران در سرزمينهاى اسلامى، با يكى از دو راه «عقد ذمّه» و «تأمين» صورت مىگيرد كه از آنها به ترتيب «امان مؤبّد» و «امان موقّت» تعبير مىشود. درس هفتم، به بحث از تولى و تبرى در سياست خارجى اختصاص يافته و اين دو نوع امان را، بررسى كرده است[۱۲]
در درس آخر، جلوههايى از ارتباط مؤمنان با همديگر و نشانههاى ظاهرى رفتار آنان با افراد غيرمكتبى كه نشان دهنده برائت آنان مىباشد، بيان شده است كه عبارتند از:
الف)- مظاهر تولّى: عيد غدير، بزرگداشت ميلاد پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و مراسم عاشورا از مظاهر تولى هستند.
ب)- مظاهر تبرّى: لعن كفار و دورى از تقليد و تشبه از مظاهر تبرّى هستند[۱۳]
وضعت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىهاى كتاب مشتمل بر ذكر منابع و توضيح برخى الفاظ و عبارات كتاب است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.