۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
ابوعبيد در قرطبه كه تا مدتى يكى از مراكز فرهنگى به شمار مىرفت، به تكميل معلومات پرداخت و با نام همان شهر شهرت يافت؛ چنانكه او را قرطبى نيز ناميدهاند، ولى بيشتر با عنوان اندلسى مشهور است. وى از شاگردان «ابن حيان، ابوالعباس، احمد بن عمر عذرى»، «ابوبكر مصحفى» و نيز «ابوعمر بن عبدالبر حافظ» بود كه ابوعبيد به دريافت اجازه از او نايل شد. | ابوعبيد در قرطبه كه تا مدتى يكى از مراكز فرهنگى به شمار مىرفت، به تكميل معلومات پرداخت و با نام همان شهر شهرت يافت؛ چنانكه او را قرطبى نيز ناميدهاند، ولى بيشتر با عنوان اندلسى مشهور است. وى از شاگردان «ابن حيان، ابوالعباس، احمد بن عمر عذرى»، «ابوبكر مصحفى» و نيز «ابوعمر بن عبدالبر حافظ» بود كه ابوعبيد به دريافت اجازه از او نايل شد. | ||
ابوعبيد، مدتى با سمت وزير دربار امير المريه، به خدمت پرداخت و نيز چون در بارگاه معتمد بن عباد، امير اشبيليه، سمت مهمى يافته بود، با اديبان معاصر، پيوند | ابوعبيد، مدتى با سمت وزير دربار امير المريه، به خدمت پرداخت و نيز چون در بارگاه معتمد بن عباد، امير اشبيليه، سمت مهمى يافته بود، با اديبان معاصر، پيوند نزدیک ى داشت. پس از استيلاى مرابطون بر اندلس، ابوعبيد دوباره به قرطبه رفت و به ادامه فعاليت ادبى پرداخت. در اين زمان، سلطان يوسف بن تاشقين بار ديگر قرطبه را مركز اندلس قرار داده بود. ابوعبيد به هنگام اقامت در همين شهر درگذشت. در اغلب مآخذ، سال درگذشت او را 487ق، نوشتهاند، اما ضبى كه او را با لقب ذو الوزارتين ناميده، تاريخ مرگش را 496ق، نوشته است. | ||
چنين به نظر مىرسد كه فعاليتهاى علمى ابوعبيد، در قرطبه صورت گرفته است. با اينكه بعضى را عقيده بر آن است كه وى هرگز به مشرق و حتى آفريقاى شمالى و يا سرزمين ديگرى سفر نكرده، ولى او مشخصات آفريقاى شمالى را با عنوان «المُغرب في ذكر بلاد افريقية و المغرب» آورده است. از مطالعه اين كتاب مىتوان به حدود آگاهىهاى وسيع وى درباره سرزمينهاى مزبور پى برد. | چنين به نظر مىرسد كه فعاليتهاى علمى ابوعبيد، در قرطبه صورت گرفته است. با اينكه بعضى را عقيده بر آن است كه وى هرگز به مشرق و حتى آفريقاى شمالى و يا سرزمين ديگرى سفر نكرده، ولى او مشخصات آفريقاى شمالى را با عنوان «المُغرب في ذكر بلاد افريقية و المغرب» آورده است. از مطالعه اين كتاب مىتوان به حدود آگاهىهاى وسيع وى درباره سرزمينهاى مزبور پى برد. |
ویرایش