۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#مترجم محترم در مقدمهاش با بيان اين مطلب كه آنچه در اين مجموعه مىخوانيد، بيان مبانى شيعه در اسناد اهل سنت است، يادآور شده است كه شايد برخى چنين مىپندارند كه آنچه شيعه را از اهل سنت متمايز مىسازد، برگرفته از ذهن دانشمندان شيعى است كه يا از روى تعصب و يا از روى مخالفت با خلفاى عباسى ساخته شده است؛ پيامد چنين ديدگاهى مىتواند اين باشد كه شيعه، ريشه در قرآن و سنت ندارد پس فرقهاى ساختگى است كه توسط [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و علماى ديگر نظريهسازى شده است. در اين كتاب، برخى از مبانى نظرى و عملى شيعه، مطرح و استنادهاى آن از قرآن و روايات اهل سنت و انديشمندان سنى آورده شده تا نشان داده شود، نه تنها بنيانهاى تشيع با اسلام بيگانه نيست، بلكه پايههاى اعتقادى و عملى شيعه كه از زبان پيشوايان شيعه، نوشته شده است، در منابع روايى اهل سنت نيز به شكلى از زبان پيامبر و يا ديگر صحابه آمده است. در واقع، سخنان امام محمد باقرو جعفر صادق(ع)، نقل قول از پيامبر(ص) بوده نه جداى از آن. بىشك انديشمندان جهان تسنن، با كمترين صرف وقت، مىتوانند، سخنان ائمهى شيعه را در منابع خود ريشهيابى كنند و به آشكارا ببينند<ref>مقدمه مؤلف، ص 11- 12</ref> | #مترجم محترم در مقدمهاش با بيان اين مطلب كه آنچه در اين مجموعه مىخوانيد، بيان مبانى شيعه در اسناد اهل سنت است، يادآور شده است كه شايد برخى چنين مىپندارند كه آنچه شيعه را از اهل سنت متمايز مىسازد، برگرفته از ذهن دانشمندان شيعى است كه يا از روى تعصب و يا از روى مخالفت با خلفاى عباسى ساخته شده است؛ پيامد چنين ديدگاهى مىتواند اين باشد كه شيعه، ريشه در قرآن و سنت ندارد پس فرقهاى ساختگى است كه توسط [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و علماى ديگر نظريهسازى شده است. در اين كتاب، برخى از مبانى نظرى و عملى شيعه، مطرح و استنادهاى آن از قرآن و روايات اهل سنت و انديشمندان سنى آورده شده تا نشان داده شود، نه تنها بنيانهاى تشيع با اسلام بيگانه نيست، بلكه پايههاى اعتقادى و عملى شيعه كه از زبان پيشوايان شيعه، نوشته شده است، در منابع روايى اهل سنت نيز به شكلى از زبان پيامبر و يا ديگر صحابه آمده است. در واقع، سخنان امام محمد باقرو جعفر صادق(ع)، نقل قول از پيامبر(ص) بوده نه جداى از آن. بىشك انديشمندان جهان تسنن، با كمترين صرف وقت، مىتوانند، سخنان ائمهى شيعه را در منابع خود ريشهيابى كنند و به آشكارا ببينند<ref>مقدمه مؤلف، ص 11- 12</ref> | ||
#نويسنده بهويژه تأكيد دارد كه استدلالهاى به كار رفته در كتاب حاضر، برگرفته از آيات قرآن و تفسير آنها در مبانى تفسيرى اهل سنت و نيز روايات اسلامى موجود در كتابهاى معتبر روايى اهل سنت و همچنين نظريههاى انديشمندان سنّى است. سعى شده است هرآنچه به عنوان استدلال بيان شده از منابع مهم تاريخى و روايى اهل سنت باشد، و تنها اگر اتهامى در ميان اهل سنت عليه شيعه طرح شده، چون غلو و يا تحريف و يا هرچه كه شبههاى ايجاد مىكند، به روايات شيعى و اسناد آنان توجه شود تا روشن شود كه شيعه آن تفكرات را پذيرفته است يا نه. هدفى كه نگارنده دنبال مىكند، اين است كه جامعه اسلامى به باورهاى درست و منطقى روى بياورد تا باعث | #نويسنده بهويژه تأكيد دارد كه استدلالهاى به كار رفته در كتاب حاضر، برگرفته از آيات قرآن و تفسير آنها در مبانى تفسيرى اهل سنت و نيز روايات اسلامى موجود در كتابهاى معتبر روايى اهل سنت و همچنين نظريههاى انديشمندان سنّى است. سعى شده است هرآنچه به عنوان استدلال بيان شده از منابع مهم تاريخى و روايى اهل سنت باشد، و تنها اگر اتهامى در ميان اهل سنت عليه شيعه طرح شده، چون غلو و يا تحريف و يا هرچه كه شبههاى ايجاد مىكند، به روايات شيعى و اسناد آنان توجه شود تا روشن شود كه شيعه آن تفكرات را پذيرفته است يا نه. هدفى كه نگارنده دنبال مىكند، اين است كه جامعه اسلامى به باورهاى درست و منطقى روى بياورد تا باعث نزدیک ى انديشهها شود و از هرچه كه موجب تشتت و تفرقه مىشود فاصله بگيرد و دشمنانى را كه براى سدّ كردن راه تبليغ و توسعهى فرهنگى جامعه اسلامى به اقصى نقاط جهان، به ترويج اختلاف گروههاى اسلامى تمسك جستهاند، مأيوس سازد<ref>همان، ص 12- 13</ref> | ||
#همچنين نويسنده تأكيد كرده است كه فرضيهاى كه انگيزه نگارش اين كتاب شد، اين موارد است، اول: اختلاف كنونى ميان مذاهب اسلامى، بهويژه آنچه را كه در قرون گذشته مىبينيم، در صدر اسلام وجود نداشته است؛ چه اينكه آنچه شيعه از مكتب اهل بيت فرا گرفته، به نحوى در منابع تاريخى و روايى اهل تسنن وجود دارد. دوم: آنانكه در پى مسند و مقام بودهاند و داعيهى حكومت و سلطنت را در سر مىپروراندهاند، براى ماندن خود، بر ايجاد فتنهى تفرقه، ميان گروههاى اسلامى تأكيد داشتهاند. سوم: در سدههاى اخير نيز، تفرقه زاييده افكار افراطيونى بوده كه آگاهانه و يا ناآگاهانه ابزار دست دشمنان اسلام شدهاند. وى سپس ابراز اميدوارى مىكند كه اثبات اين سه فرض بتواند راهگشاى توجه عقلانى به مبانى دينى شود و باورهاى عاقلانه را جايگزين افراطگرايى ناروا نمايد<ref>همان، ص 13</ref> | #همچنين نويسنده تأكيد كرده است كه فرضيهاى كه انگيزه نگارش اين كتاب شد، اين موارد است، اول: اختلاف كنونى ميان مذاهب اسلامى، بهويژه آنچه را كه در قرون گذشته مىبينيم، در صدر اسلام وجود نداشته است؛ چه اينكه آنچه شيعه از مكتب اهل بيت فرا گرفته، به نحوى در منابع تاريخى و روايى اهل تسنن وجود دارد. دوم: آنانكه در پى مسند و مقام بودهاند و داعيهى حكومت و سلطنت را در سر مىپروراندهاند، براى ماندن خود، بر ايجاد فتنهى تفرقه، ميان گروههاى اسلامى تأكيد داشتهاند. سوم: در سدههاى اخير نيز، تفرقه زاييده افكار افراطيونى بوده كه آگاهانه و يا ناآگاهانه ابزار دست دشمنان اسلام شدهاند. وى سپس ابراز اميدوارى مىكند كه اثبات اين سه فرض بتواند راهگشاى توجه عقلانى به مبانى دينى شود و باورهاى عاقلانه را جايگزين افراطگرايى ناروا نمايد<ref>همان، ص 13</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده كه از وظايف مؤمن، ابراز كينه خود به منكران و معاندان اسلام است كه در برابر اسلام و مسلمانان براى مبارزه صف كشيدهاند. بر همين اساس تبرّى، از فروع دين شمرده شده و همنشينى و كمك به دشمنان دين، مردود شمرده شده است؛ *''' «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» ''' «دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد». اهميت اين امر از آنروست كه صفوف مسلمانان و دشمنانشان متمايز شود و دين، از درون مورد تعدى دشمنان قرار نگيرد.<ref>متن كتاب، ص 172</ref>همچنين او افزوده است: لعن كه ابراز تنفر از شخص به خاطر كردار اوست، به گواهى اسناد مطرح شده در منابع اهل سنت جايز است. با اين وصف، تكفير كسى كه لعن مىكند، مشروع نيست<ref>همان، ص 180</ref> | #نويسنده تأكيد كرده كه از وظايف مؤمن، ابراز كينه خود به منكران و معاندان اسلام است كه در برابر اسلام و مسلمانان براى مبارزه صف كشيدهاند. بر همين اساس تبرّى، از فروع دين شمرده شده و همنشينى و كمك به دشمنان دين، مردود شمرده شده است؛ *''' «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» ''' «دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد». اهميت اين امر از آنروست كه صفوف مسلمانان و دشمنانشان متمايز شود و دين، از درون مورد تعدى دشمنان قرار نگيرد.<ref>متن كتاب، ص 172</ref>همچنين او افزوده است: لعن كه ابراز تنفر از شخص به خاطر كردار اوست، به گواهى اسناد مطرح شده در منابع اهل سنت جايز است. با اين وصف، تكفير كسى كه لعن مىكند، مشروع نيست<ref>همان، ص 180</ref> |
ویرایش