۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[منشی قمی، احمد بن حسین|قاضى احمد]] در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بودهاند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهيم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مىنويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مىآيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبك كتاب مطلع السعدين كمالالدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارىهاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهمتر از همه نبودن يك صاحبدولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمىدانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سالهاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است. | [[منشی قمی، احمد بن حسین|قاضى احمد]] در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بودهاند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهيم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مىنويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مىآيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبك كتاب مطلع السعدين كمالالدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارىهاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهمتر از همه نبودن يك صاحبدولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمىدانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سالهاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است. | ||
[[منشی قمی، احمد بن حسین|قاضى احمد]] در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشتههاى مختلف ديوانى و علاقهاش به علم و هنر و تاريخنويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث | [[منشی قمی، احمد بن حسین|قاضى احمد]] در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشتههاى مختلف ديوانى و علاقهاش به علم و هنر و تاريخنويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را مفصلتر نوشته و آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مىخورد. اما براى نوشتن تاريخ زمانهاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آنها بهره گرفتهاند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است. | ||
در حقيقت اين كتاب يك واقع نكارى است و حوادث و تحولات سيصد سال تاريخ ايران از سده هشتم تا يازدهم بيان مىكند. حوادثى كه منجر به تاسيس دولت صفوى و استقرار آن به عنوان يك قدرت سياسى و نظامى متمركز بر اساس مذهب شيعه اثنیعشر ى گرديد. استقرار تشيع به عنوان يك مذهب رسمى كه آرمان ديرين شيعيان ايران بود، به وحدت ملى و سياسى اقوام ايرانى كمك كرد و مقررات ادارى و اجتماعى خاصى را به وجود آورد. | در حقيقت اين كتاب يك واقع نكارى است و حوادث و تحولات سيصد سال تاريخ ايران از سده هشتم تا يازدهم بيان مىكند. حوادثى كه منجر به تاسيس دولت صفوى و استقرار آن به عنوان يك قدرت سياسى و نظامى متمركز بر اساس مذهب شيعه اثنیعشر ى گرديد. استقرار تشيع به عنوان يك مذهب رسمى كه آرمان ديرين شيعيان ايران بود، به وحدت ملى و سياسى اقوام ايرانى كمك كرد و مقررات ادارى و اجتماعى خاصى را به وجود آورد. | ||
ویرایش