رایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> پرونده:NUR18536.jpg|بندانگشتی|رايج‌ سيالکوتي‌، ميرمحمدعلي‌ بن‌ د...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۵

    رايج‌ سيالکوتي‌، ميرمحمدعلي‌ بن‌ دوست‌‌محمد
    نام رايج‌ سيالکوتي‌، ميرمحمدعلي‌ بن‌ دوست‌‌محمد
    نام های دیگر س‍ي‍ال‍ک‍وت‍ي‌، راي‍ج‌

    ص‍ان‍ع

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت / 1150ق / 1737م
    اساتید
    برخی آثار ديوان رايج سيالکوتي /نوع اثر:کتاب /نقش:نويسنده


    کد مولف AUTHORCODE18536AUTHORCODE

    محمدعلی رایج سیالکوتی، از شاعران اواخر قرن یازده و اوایل قرن‌ دوازدهم‌ هجری شبه قاره هند است که صاحب دیوان شعر بوده و از محضر میرجمال‌الدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفاده کرده و میرزا ابوتراب فتوت و سیالکوتی مل وارسته از شاگردان وی می‌باشند.

    «محمدعلی رایج سیالکوتی»، از سرایندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن‌ دوازدهم‌ هجری است. شرح احوال و اشعار او را بیشتر تذکره‌نویسان شبه ‌قاره ذکر کرده‌اند، اما از میان ادیبان‌ و تذکره‌نگاران‌ ایرانی‌ تنها رضاقلی‌خان هدایت در «رياض‌ العارفين» متذکر نام و احوال او شده است. اجداد‌ رایج‌ از‌ خانواده‌ای ایرانی و خراسانی بودند که از ترشیز [کاشمر] مهاجرت کرده و در سیالکوت، زادگاه علامه اقبال‌، سکنی‌ گزیدند‌. پدر او، میر دوست‌محمد متخلص به صانع، خود از ادیبان و شاعران آن روزگار بود‌ و رایج‌ زیردست چنین پدری به آموزش ادب و دیگر علوم متداول آن عصر پرداخت. او‌ از‌ کودکی‌ و نوجوانی شعرگویی را آغاز کرد؛ چنان‌که در بیتی وصف حال خود را در آن روزگار‌ چنین‌ بیان کرده است: من به طفلی سخنی تازه و تر داشته‌ام زاده طبع در‌ آغوش‌ پدر‌ داشته‌ام[۱].

    رایج سپس از محضر میر جمال‌الدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفاده‌ها کرد. اما‌ از‌ درآمدن به خدمت پادشاهان و امیران خودداری کرد و برای گذران زندگی به کشاورزی‌ روی‌ آورد‌ و هم‌زمان به شعر می‌پرداخت. رایج علی‌رغم اکثر شاعران شبه ‌قاره از سفر به دهلی و اقامت در‌ دربار‌ بابریان‌ امتناع داشت. تنها گفته‌اند که سفری به کشمیر رفته و با ابوالبرکات‌خان حاکم‌ آنجا‌ ملاقات کرده است. با این وصف او گروهی از رجال و دست‌اندرکاران آن روزگار را ستایش کرده‌ که‌ از آن جمله‌اند: نواب شکرالله‌خان فوجدار شاه جهان‌آباد و محمد عسکری عاقل‌خان از‌ امرای‌ عالی‌رتبه اورنگ زیب. او همچنین به‌ هجو‌ دسته‌ دیگر از بزرگان پرداخت. از کسانی که آنها‌ را‌ هجو کرده باید از حاجی عبدالعزیز از احفاد فریدالدین گنجشکر نام برد‌ که‌ منصب فوجداری چکله را داشت. دیگر‌ نورمحمدخان کشمیری فوجدار اورنگ‌آباد‌ بود‌ که رایج قطعاتی در هجو‌ او‌ نیز پرداخته است. رایج شاگردانی چند نیز تربیت کرد که پس از مرگش‌ زبان‌ فارسی و شعرسرایی را در سیالکوت‌ زنده‌ نگه‌ داشتند[۲].

    رایج زندگی ساده‌ای داشت. وی در سیالکوت، با استفاده از محصولات چند قطعه زمین، امرار معاش می‌کرد. اگرچه درآمدش خیلی کم بود، ولی به همان قناعت می‌نمود و هیچ‌گاه از وضع مادی خود، شکوه نمی‌کرد. گر نیم از اهل دولت شکوه‌ام از چرخ نیست شکر صد شکر ایمن از بیم گزند افتاده‌ام[۳].

    رایج تنها یک فرزند داشت که او هم در زمان حیات وی فوت کرد. شاعر از مرگ فرزند خیلی غمگین شد. وی در این‌باره، چنین سروده است: شد رنگ رخ از دوده طبعم همه رایج خون کز الم بی‌پسری رفت ز چشمم. ولی وی صبر و بردباری پیشه کرد و به رضای خدا تن داد. او شعر خود را کمتر از فرزند نمی‌داند: رایج چه غم که صاحب اولاد نیستم از شعر صد هزار پسر زاده من است؛ زیرا: بهر مرگش زاده‌های طبع در هر محفلند نیست شاعر را غم رایج اگر فرزند نیست[۴].

    مذهب

    رایج پیرو مذهب تسنن بود و به اهل‌بیت(ع) هم ارادت خاصی داشت. وی از هیچ مذهبی بدگویی نمی‌کرد؛ به‌خصوص هر دو مذهب سنی و شیعه را دوست داشت؛ لذا متعصبان هر دو مذهب، وی را متهم به خارجی و رافضی بودن کردند. وی در جواب انتقاد و اتهام آنها گفت: خارجی چند از ارباب ستم می‌کنند اینجا به رفضم متهم؛ سنی‌ام یعنی غلام چار یار مدح‌خوان جمله اصحاب کبار؛ لیکن اخلاصم بود با آن جناب رفض نتوان گفت حب بوتراب. وی درباره عشق و علاقه خود به حضرت علی(ع) و ائمه اطهار(ع)، چنین اظهار می‌نماید: رایج علی‌پرستم و قربان آل او نی عشق آن و نی هوس این بود مرا. شکرها دارم از افتادگی خود رایج گر مرا خاک در شاه نجف کرد آخر. روز ازل از باده چو مستم کردند پیمانه ز وحدت کف دستم کردند؛ اندیشه غیر کفر الفت دانم من عاشقم و علی‌پرستم کردند. قصیده‌های رایج در مدح ائمه(ع) و مرثیه‌هایش در سوگ شهادت امام حسین(ع) بیانگر عشق و علاقه او به اهل‌بیت(ع) است[۵].

    شاگردان

    رایج در زمان خود، از استادان فن بشمار می‌رفت و شاعران مبتدی به خدمتش می‌رسیدند و از محضرش استفاده می‌نمودند. شمار شاگردان وی دقیقا معلوم نیست. در منابع موجود، از دو کس نام برده‌اند: میرزا ابوتراب فتوت و سیالکوتی مل وارسته[۶].

    وفات

    به اجماع تذکره‌نویسان، رایج در سال 1150ق، در لاهور، دیده از جهان فروبست و در سیالکوت به خاک سپرده شد[۷].

    پانویس

    1. ر.ک: آل داود، سید علی، ص71
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: رایج سیالکوتی، محمدعلی، صفحه چهارده
    4. ر.ک: همان، صفحه چهارده و پانزده
    5. ر.ک: همان، صفحه شانزده
    6. ر.ک: همان، صفحه هفده
    7. ر.ک: همان، صفحه شانزده

    منابع مقاله

    1. رایج سیالکوتی، محمدعلی، «دیوان رایج سیالکوتی»، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام‌آباد، 1375.
    2. آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، ‌شماره 1 ‏ (3 صفحه، ‌از 71 تا 73)، به آدرس:

    www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47280/