أخلاق النبي صلیاللهعليهوآله و أهلبيته عليهمالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = }} ' به '| پس از = | پیش از = }}') |
جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = }} ' به '| پس از = | پیش از = }}') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }}'''أخلاق النبي(ص) و أهلبيته(ع)''' اثر [[باقر شريف قرشى]] (متولد 1344ق) محقق سيرهنويس عراق، به زبان عربى درباره سيره اخلاقى چهارده معصوم(ع) نوشته است. | ||
'''أخلاق النبي(ص) و أهلبيته(ع)''' اثر [[باقر شريف قرشى]] (متولد 1344ق) محقق سيرهنويس عراق، به زبان عربى درباره سيره اخلاقى چهارده معصوم(ع) نوشته است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== |
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۴
أخلاق النبي صلی الله علیه و آله و اهل بیته علیهم السلام | |
---|---|
پدیدآوران | قرشی، باقر شریف (نويسنده) |
ناشر | مهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1425 هـ.ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8173-38-9 |
موضوع | احادیث اخلاقی - قرن 14
اخلاق اسلامی چهارده معصوم - اخلاق محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - اخلاق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 24/46 /ق4الف3 |
أخلاق النبي(ص) و أهلبيته(ع) اثر باقر شريف قرشى (متولد 1344ق) محقق سيرهنويس عراق، به زبان عربى درباره سيره اخلاقى چهارده معصوم(ع) نوشته است.
ساختار
کتاب حاضر داراى چهارده باب به تعداد چهارده معصوم(ع) است. در بيشتر ابواب روايات در سه بخش، مكارم اخلاق، رذائل اخلاقى و مكارم اخلاق آن معصوم ارائه شده است و در برخى چون باب آخر نيز تنها رواياتى درباره مكارم اخلاقى حضرت مهدى(عج) ذكر شده است.
گزارش محتوا
کتاب با ذكر روايات اخلاقى پيامبر(ص) آغاز شده و با روايات اخلاقى حضرت مهدى(عج) به پايان رسيده است. نويسنده تلاش كرده در هر قسمت، مكارم اخلاقى از ديدگاه آن معصوم(ع) چون صبر، شجاعت، معاشرت با مردم و توبه و انابه و يا رذائل اخلاقى مانند: حسد، عجب، تكبر، ظلم و مانند را ذكر كند. البته در برخى تنها رواياتى در ذكر مكارم اخلاقى آن حضرت ارائه شده است.
در فصل اول کتاب كه درباره رسول خداست، به مكارم اخلاقى ايشان پرداخته و از قول ايشان آورده است كه پيامبر خدا(ص) فرمودند: «شما نمىتوانيد با اموالتان مردم را يارى كنيد، پس آنها را با اخلاقتان يارى رسانيد و خوشنود نماييد». در ادامه بيان مىكند كه اخلاق كريمه باعث شيوع محبت و موّدت بين مردم مىشود، و اثر آن از بذل مال بيشتر خواهد بود. سپس حديث ديگرى را در حسن خلق آورده كه آن حضرت مىفرمايد: «برترين شما كسانى هستند كه اخلاقشان نيكوتر، مهماننوازتر، انسگير، انسپذير و سهلالوصولترند». براى مكارم اخلاق، هشت حديث از پيامبر نقل كرده و براى رذائل اخلاق نيز چهار حديث را از رسول خدا(ص) نقل كرده است. از باب نمونه از پيامبر خدا(ص) نقل مىكند كه فرمودند: «خداوند ابا دارد كه آدم بد اخلاق را به توبه موفق بدارد. سوال شد چطور چنين چيزى ممكن است يا رسول الله؟ حضرت در جواب فرمودند: زيرا هنگامىكه از گناهى خاج مىشود در گناه ديگرى مىافتد». شارح ذيل اين حديث اضافه مىكند كه اخلاق سوء انسان را به اكتساب گناهان مىكشاند تا جايى كه او را هلاك كند[۱].
در ادامه، اخلاق و صفات ويژه رسول خدا(ص) از زبان اميرالمؤمنين نقل شده است كه مىفرمودند: «هرگز پيغمبر(ص) با كسى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بيرون كشد تا اينكه آن كس دستش را بيرون كشد و هيچ كس براى كارى يا سخنى با او روبرو نمىشد كه حضرت از او جدا شود جز آنكه اول آن كس جدا گردد و هر كس كه با او در سخن منازعه مىكرد و ساكت نمىشد حضرت زود ساكت مىگشت. و هرگز ديده نشد كه پاهايش را جلوى همنشينى دراز نمايد و هيچگاه بين دو چيز مخير نمىشد جز اينكه سختترين را انتخاب مىنمود و اگر به او ستمى مىشد استمداد نمىخواست مگر در جايى كه يكى از احكام خدا مورد هتك قرار مىگرفت كه در اين هنگام نيز خشمش براى خداى (تبارك و تعالى) بود و تا دم مرگ هرگز در موقع غذا خوردن تكيه نكرد و هيچ درخواستى از او نشد كه در جواب «نه» بگويد و هرگز حاجتمندى را جز با حاجت روا يا با سخن نرم رد ننمود»[۲].
نويسنده در فصل بعدى كه درباره اميرالمؤمنين على(ع) است، اشاره مىكند كه اخلاق آن حضرت همانند پيامبر(ص) بود. سپس سخنانى از آن حضرت را كه درباره دعوت به مكارم اخلاق است، بيان مىكند كه در ميان وصاياى ايشان، وصيت به فرزند بزرگشان، امام حسن(ع) حاوى نكات اخلاقى بسيار والايى است: «فرزندم، سفارشم را درياب، و خود را مقياس و ميزانى ميان خود و ديگران ساز، آنچه براى خودت دوست دارى براى ديگرى نيز دوست بدار، و آنچه را كه براى خودت خوش ندارى براى او نيز ناخوش دار، و ستم مكن چونان كه خوش ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن، همانطور كه دوست دارى به تو نيكى شود، و از مردم براى خود آن را بپسند كه در حقّ آنان از خود مىپسندى، و آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران نيز ناپسند دار و آنچه را ندانى مگو، هرچند كه آنچه كه مىدانى كم باشد، و از آن سخن كه دوست ندارى به تو گويند صرف نظر كن، و بدان و آگاه باش كه خودپسندى مخالف هوشيارى و آگاهى است و آفت و بلاى عقلها، پس وقتى كه به هدفت نائل شدى بيش از ديگران در پيشگاه خداوند فروتنى كن...» در ادامه، هفت نكته از اين روايت استفاده شده است[۳].
در ادامه وصيت امام على به فرزندشان امام حسين(ع) نقل شده است كه او را به تقواى الهى و گفتار حق در حال رضا و غضب، و عدالت درباره دوست و دشمن سفارش مىنمايد كه شارح محترم نيز از اين حديث، شش نكته برداشت كرده و به اختصار به آنها مىپردازد[۴].
در ادامه از وصيت امام على(ع) به حارث همدانى مطلبى را نقل مىكند و سپس مكارم اخلاق آن حضرت را در حلم، تواضع، صراحت و صداقت، ايثار، منع از تفاخر، مواسات با فقراء، برادرى، همچنين صورتهايى از زهد در زندگى ايشان را بيان مىكند[۵].
در فصل سوم كه درباره حضرت زهرا(س) است از انقطاع الى الله و بريدگى ايشان به سوى خدا سخن گفته و از حضرت امام مجتبى(ع) نقل مىكند كه فرمودند: «شب جمعهاى بود كه ديدم مادرم فاطمه(س) در محراب عبادت ايستاده و پيوسته در حال ركوع و سجود است تا سفيدى صبح طالع شد و در طول اين مدّت شنيدم كه براى مؤمنين و مؤمنات دعا مىفرمود و ابداً براى خودش دعايى نكرد، پرسيدم: مادر، چرا همانطورىكه براى ديگران دعا نمودى براى خود دعا نفرمودى؟ فرمودند: فرزندم، اوّل همسايه را درياب سپس اهل خانه را»[۶].
قرشى در ادامه از نيكى حضرت زهرا(س) به فقراء، عفاف و حجاب ايشان، جايگاه ايشان در يارى امام خويش، خطبه تاريخى ايشان، وصاياى وى سخن به ميان آورده است[۷].
نويسنده درباره زندگى حضرت امام حسن(ع) در ده عنوان به كرامات اخلاقى ايشان، با استفاده از روايات و سيره آن حضرت، اشاره كرده است. درباره زندگى امام حسين(ع) نيز به سجاياى اخلاقى وى اشاره مىكند و در پايان از شجاعتشان سخن به ميان مىآورد[۸].
درباره امام سجاد(ع) نيز در ده عنوان تنها به صفات اخلاقى ايشان اشاره شده و در انتها چند دعا و مناجات از آن حضرت آورده شده است[۹].
مؤلف، اين روش معرفى اخلاق اهلبيت(ع) را ادامه داده تا اينكه درباره حضرت مهدى(عج) نيز پس از ذكر مكارم اخلاق ايشان پيرامون صبر، زهد، شجاعت، صلابت در حق، سخاوت و انابه به سوى خدا، چند دعا از ايشان را كه در قنوت نمازهاى خود مىخواندند و يا در حق مسلمين، مؤمنين و شيعيان دعا مىنمايند، ذكر كرده است[۱۰].
وضعيت کتاب
در پاورقىهاى کتاب، آدرس آيات و روايات و در پايان کتاب، فهرست مطالب ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.