اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR16570J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا را به اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطميين الخلفا منتقل کرد) |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۲
نام کتاب | اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | احمد، محمد حلمی (محقق)
مقریزی، احمد بن علی (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DT 95/7 /م7الف2 |
موضوع | فاطمیان - تاریخ - 297 - 567ق. |
ناشر | جمهوریة مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلی للشئون الاسلامية، لجنة احياء التراث الاسلامي |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1416 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE16570AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«اتّعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميّين الخلفا»، تأليف تقىالدين احمد مقريزى (766 - 845ق)، مورخ برجسته و صاحبنام مصرى است كه با تحقيق جمالالدين الشيّال به چاپ رسيده است. كتاب به زبان عربى است و در آن اطلاعات ارزنده و گاهى نادر از مصر در روزگار خلفاى فاطمى ذكر شده و مىتوان آن را عظيمترين شرح راجع به تاريخ خلفاى فاطمى و مهمترين تاريخ سلسلهاى و محلى در تاريخنگارى فاطميان دانست.
ساختار
كتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، مؤلف و متن اثر در سه جلد است. در مقدمه تحقيقى اثر، مطالبى در باره مؤلف، آثار وى، نسخهها و مطالب كتاب ذكر شده است. مقريزى را مىتوان در رديف مورخان بزرگ مسلمانى همچون يعقوبى، طبرى، مسعودى بشمار آورد كه در نگارش تاريخ داراى روش علمى بودهاند. وى در هريك از آثار خويش راه و روش مناسب آن را پيشه كرده و در مقدمه كتابهايش به آنها اشاره كرده است (غلامى دهقى، على، ص 124). وى در اين اثر، تاريخ مصر را بر اساس سالنگارى حوادث (حوليات) آورده است؛ روشى كه قرنها پيش از او طبرى و ديگر مورخان بدان شيوه عمل كردهاند. او پس از ذكر مقدماتى در نسب فاطميان و تأييد نسب علوى - فاطمى آنان، به ذكر اولاد على(ع) و خروج عبيدالله مهدى، تا سال 358ق، رويدادها را دنبال كرده و از سال 359ق، كه فاطميان به قدرت مىرسند، تا سال 567ق، محور مباحث او خلفاى فاطمى مىباشند (همان، ص 125).
گزارش محتوا
اين اثر همچون دو كتاب ديگر مقريزى، خطط و المقفى، كتابى است منحصراً مربوط به فاطميان. در حقيقت اين كتاب يكى از سه اثر مربوط به تاريخ مصر، از فتح عرب تا سال درگذشت مقريزى است. نخستين اثر، «عقد الجواهر الأسقاط من أخبار المدينة الفسطاط»، تأليف سال 358ق، است. كتاب دوم، «اتعاظ» و سومين، «السلوك لمعرفة دول الملوك» از مقريزى است كه تاريخ ايوبيان و مماليك را نيز شامل مىشود. الگوى اين تواريخ نشان مىدهد تاريخ فاطمىها چندان مورد توجه تاريخنگاران نبوده است؛ آنچنانكه تاريخ اين عهد را منحصراً در يك كتاب بگنجانند، اما اگر اين اثر فقط يك نمونه منحصربهفرد باشد، باز هم شايان توجه است؛ حتى اگر اين كتاب صرفاً بخشى از تاريخ مفصل اين دوران و جزئى از مبحث مربوط به فاطميان باشد، باز هم كتاب «اتعاظ» تنها اثر تاريخنگارانه قرون ميانه است كه ما در باره فاطميان در دست داريم (سليم، محمدنبى، ص 80).
نويسنده، در اين كتاب تاريخ دولت فاطميان مصر را از زمان قيام آنها در مغرب عربى تا زوال آن در مصر به نگارش درآورده است. او پيش از پرداختن به خلفاى فاطمى، از فرزندان على بن ابىطالب(ع) از نسل امام حسن(ع) و امام حسين(ع) سخن به ميان آورده و سپس به نسب فاطميان پرداخته است. او از مورخانى است كه نسب فاطميان مصر را تأييد كرده است (چنانكه استادش ابن خلدون نيز بر همين عقيده بوده است)؛ به همين دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم كرده است. از امتيازهاى اين كتاب توجه نويسنده به مسائل اجتماعى و اقتصادى مصر در عصر فاطميان است (غلامى دهقى، على، ص 109 - 110).
توجه مفرط مقريزى به فاطمىها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار اين ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. يك نمونه از اين واكنشهاى آشكار را از سوى يك نويسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى كتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى در باره نسب فاطميان مىتوان مشاهده كرد؛ با اين عبارات كه: «رابطه نويسنده با تكذيب آنچه متخصصان در باره اعتبار شجره نسب فاطميان گفتهاند و تلاش او براى توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيهپذير مىنمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا بهويژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تميم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مىخواسته هم از موقعيت فاطميان حمايت كند و هم گزارش طرفدارانهاى از حكمرانى ايشان بنگارد». اين ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى براى ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطميان قلمداد كردهاند (سليم، محمدنبى، ص 81).
به نظر مىآيد پويش مقريزى براى ثبت و ضبط تاريخ شكوهمند عصر فاطميون و يادكرد سازمانهاى تمدنى آن عصر، او را چنان مجذوب ويژگىهاى ارزنده دوران فاطمى ساخته بود كه ناخودآگاه با آنها احساس نزديكى و قرابت مىنمود. به ياد داشته باشيم كه نويسنده پيش از پرداختن به مبحث خلفاى فاطمى، از فرزندان امام على(ع) سخن رانده، سپس به نسب فاطميان مىپردازد. شايد اين پيوستگى بحث، باعث شده است تصور شود وى نسبنامه فاطميان را تأييد كرده است و به همين دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم نمايد. به نظر مىآيد حق با جمالالدين شيال باشد كه معتقد است: اگرچه او در «اتعاظ» در باره خلافت معز و تميم بسيار بيشتر داد سخن داده، ولى متهم كردن او به تأييد نسبنامه فاطميون به دليل وجود اقوال گوناگون و گاه متناقض در اين خصوص، كارى نادرست است؛ ضمن آنكه وى به اقوال مورخان مخالف، مطالبى افزوده و براهينى را نيز ذكر مىنمايد (همان، ص 82، پاورقى).
مقريزى در كتاب «اتعاظ الحنفاء» در بررسى مسائل نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى، توازن را رعايت نموده و همانگونهكه مسائل سياسى و نظامى فاطميان را بررسى كرده به تحولات اجتماعى و اقتصادى و مسائل دينى و ادارى نيز پرداخته است. او مورخى نيست كه فقط به نقل اخبار بسنده نمايد، بلكه نصوص تاريخى را با يكديگر مقايسه كرده و به تحليل و نقد آنها پرداخته و رأى صحيح و صواب را گزينش نموده است. او معتقد است مورخ هر سرزمينى به تاريخ آن منطقه آگاهتر از ديگر مورخان است؛ بنابراين، اگر آراى مورخان در موضوعى گوناگون بود، مورخان آن سرزمين رأيشان شايسته براى قبول و تصديق از ديگران است؛ از باب نمونه، مقريزى به نقل از ابن اثير مىنويسد: معز (خليفه فاطمى) مدتى - يك سال پيش از وفاتش - در سردابى پنهان شد و پسرش نزار (العزيز) را پيش از اختفا جانشين خود نمود. به دنبال اين روايت، گزارش ديگرى متفاوت با گزارش قبلى، از كتاب «سيرة المعز»، نوشته مورخ مصرى، حسن بن زولاق، آورده است كه معز دو روز پيش از مرگ خود، پسرش را جانشين خود نمود. مقريزى سپس از ميان رأى اين دو مورخ؛ يعنى ابن اثير و ابن زولاق، مىنويسد: ابن زولاق به احوال مصر آگاهتر از ابن اثير است؛ چون او در زمان معز فاطمى در مصر حضور داشته و نزد او رفتوآمد داشته است؛ درحالىكه ابن اثير گزارش خود را به پيروى از مورخان عراق و شام آورده است (همان، ص 125).
وضعيت كتاب
در انتهاى جلد اول كتاب، در ضمن شش بخش الحاقى، همسران على بن ابىطالب و فرزندان آنها، دختران على(ع)، نسل امام حسن(ع)، نسل امام حسين(ع)، خلفاى فاطمى و خلفاى فاطمى و فرزندانشان، برخى در قالب نمودار ارائه شده است.
فهرست مطالب هر جلد در انتهاى آن و فهارس اعلام، اماكن، امم و قبايل و احزاب، الفاظ اصطلاحى و فهرست موضوعات در انتهاى جلد سوم كتاب آمده است.
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. غلامى دهقى، على، «شناخت شخصيت و آثار تقىالدين مقريزى (766 - 845ق)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: تاريخ در آيينه پژوهش، زمستان 1382، پيششماره 4، ص 99 تا 132.
3. سليم، محمدنبى، «تاريخ فاطميان از ديدگاه تقىالدين مقريزى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: شيعهشناسى، زمستان 1387، شماره 24، ص 75 تا 104.
پیوندها
مطالعه کتاب اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور