تاریخ آبادان در روزگار اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR29944J1.jpg | عنوان =تاریخ آبادان در روزگار اسلامی...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۸
تاریخ آبادان در روزگار اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | جلالي عزيزيان، حسن (نويسنده) |
ناشر | آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامى |
مکان نشر | ايران - مشهد مقدس |
سال نشر | مجلد1: 1377ش , |
شابک | 964-444-192-3 |
موضوع | آبادان - تاريخ آبادان - جغرافيا |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2071 /ب27 ج8 |
تاریخ آبادان در روزگار اسلامی، نوشته حسن جلالی عزیزیان، کتابی است در مورد تاریخ و جغرافیای شهر آبادان در دوران رنساس اسلامی (عصر درخشان شکوفایی شهرهای اسلامی قرنهای اول تا پنجم، خاصه قرن چهارم هجری) که در آن به مباحث طبیعی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و انسانی شهر آبادان پرداخته شده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر پیشگفتار و هشت فصل است و در هر فصل از آن مطالب مرتبط و مستندات مربوطه ارائه گردیده است.
گزارش محتوا
نگارنده کتاب در مقدمه آن در مورد نامگذاری آبادان بیان میدارد که نام آبادان تا پیش از سال 1314ش، که به پیشنهاد فرهنگستان ایران و تصویب دولت، تلفظ و رسمالخط امروزی را پیدا کرد، به شکل عبّادان خوانده و نوشته میشد. همه مورخان و جغرافینویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیه ایران کردهاند، همین تلفظ و رسمالخط را بهکار بردهاند[۱].
فصل اول در مورد پیدایش عبادان است. ابتدا در مورد گذشته آبادان پیش از اسلام سخن به میان آمده؛ جزیره آبادان در طول دو هزار سال گذشته، هماره آباد و متمدن بوده است و در هر دوره ای از تاریخ باستانی ایران نامی به خود گرفته است. در دورهی اساطیری و افسانهای به نام میسان برمیخوریم، که یادی از آن بر منطقه جنوب عراق با عنوان مشن و مسنه و مسن باقی میماند و در دوره ایلامی - هخامنشی این جزیره به نامهای مسنه و خاراکس خوانده میشد.
عصر طلایی تاریخ آبادان در زمان حکومت دموکراتیک سلوکی - اشکانی آغاز میگردد و سلسله کوچک محلی خاراکس اسپاسینی و خاندان هوسپائوسین تا زمان اردشیر بابکان ساسانی این شهر - بندر زیبا و قلعهایشکل را که به نامهای آنتیوخ، الکساندر تگریما، اسکندریه انطاکیه و هارک نامیده میشد، بهصورت مرکز استراتژیک نظامی و اقتصادی و بازرگانی دریایی شمال خلیخ فارس درآورده و با ضرب سکههای مخصوص بیش از سیصد سال بر منطقه آبادان، خرمشهر و حوالی بصره و کویت حکمرانی نمودند.
اردشیر با قتل بندو، آخرین پادشاه دولت مستقل آبادان، نام آن را نیز تغییر داد و در دوره ساسانی به آن استازآباد ادشیر یا کرخ میسان میگفتند و همچنان پایگاه تجاری بازرگانان چینی و هندی و ایران و عرب و روم بوده است[۲].
در ادامه این فصل، بحثی در باب روایتهای گوناگون مورخین در وجه تسمیه شهر است:
- منسوب به عباد مقدس؛
- منسوب به قبیله بنوعباد؛
- پادگان نظامی عباد حبطی؛
- نخستین پایگاه و خانقاه صوفیه، مأخوذ از نام عباد (پرهیزکار)؛
- معرب اوپاتان (مرزداران دریایی)؛
- آبادان اردشیر باستانی[۳].
فصل سوم در باب جغرافیای طبیعی آبادان است. بطلمیوس، آن را جزو اقلیم سوم (به گفته جغرافینویسان قدیم، اقلیم حار) میداند. آبادان دارای آبوهوای صحرایی، گرم و خشک است. گرمای شهر در تابستانها توانفرساست و میزان بارش باران در آن بسیار کم و محدود است که آنهم در فصل زمستان است. آبوهوای جزیره به سبب نزدیکی به صحرای گرم حجاز و خلیج فارس گرم و مرطوب بوده، گاه به پنجاهوهشت درجه میرسد[۴].
فصل سوم کتاب در مورد جغرافیای اقتصادی آبادان است. تمدن و شکوفایی و رونق اقصادی شهر در پرتو صدور محصولات مهم آن چون نمک و خرما و حصیر عبادانی و سامانی بود. نخلستانهای بصره تا عبادان، در تمامی بلاد اسلام شهرت داشت و خرمای مرغوب آن به اقصی نقاط عالم صادر میشد. پس از صدور محصول استراتژیک حصیر عبادانی، منافع حاصله از فروش خرمای بصری، نمک عبادان و ماهیهای خلیج فارس، جزء اصلیترین درآمدهای مردم محسوب میگردید. از حیث عمران و آبادی، این شهر را در قرون نخستین اسلامی کوچک، ولی آباد میبینیم، که از آن با عناوین حصارکی کوچک، شهری، شهرکی، قلعه کوچکی و حصاری یاد میشود. بعدها عبارات نیز تغییر یافت و از قرون هفت و هشت قمری که شهر به دلیل پیشرفت کرانههای آن به درون دریا و رشد بصره و خرمشهر، اهمیت بازرگانی خود را از دست داد، رفتهرفته رو به ویرانی نهاده و به قریه یا قریه بزرگ و بالاخره به دهکدهای در شمال خلیج فارس تبدیل گردید. همچنین منافع حاصله آن از طریق گمرک بازرگانی و نظارت بر حمل و نقل و دادوستد و گذر حجاج مسلمان، زبانزد مردم ناحیه سواد و جنوب بصره بوده است[۵].
جغرافیای انسانی، موضوع فصل چهارم این نوشتار است. آنچه در مورد مردم این دیار گفته شده عبارت است از: مردمی مسلمان و اکثر شیعه اثناشری و پارسیزبان، که پایگاه فقه و حدیث و فرهگ اسلامی را ایجاد کردند. آبادانیها شیعیان متعصب و موحد و مقید بودهاند. مردم شهر از اقوام سامینژاد محسوب میشدند. نفوذ صوفیه در عبادان و بصره تا حدی بوده که اکثر مردم ناحیه عراق در طریقت سهل بن عبدالله، طی طریق و سیر و سلوک مینمودهاند. مردم آبادان با حفظ روحیه میهماننوازی و قناعت خویش، شیرینزبان و فهیم و فرهنگدوست بودهاند. همچنین گاه تندرویهایی نیز در مذهب و عقاید داشتهاند. در اینکه در عصر رنسانس اسلامی بندر مهم و استراتژی آبادان آخرین شهر عراق عرب بر کنار دریای خلیج فارس بوده است، شکی نیست و عموم مورخان به آن اشاره کردهاند. در ادامه به نقل احادیثی چند در باب فضیلت عبادان پرداخته شده است[۶].
فصل پنجم در باب فانوس دریایی خشبات است؛ قدیمیترین فانوس دریایی خلیج فارس، که برخی نقلهای تاریخی درباره آن چنین نوشتهاند: در فاصله سه میلی از عبادان، میان دریا جایی بود که خشاب و خشبات نام داشت. ستونهای بلندی از چوب که از آب سر برآورده و بالای آن دیدهبانی ساخته بودند که شبها چراغ راهنما برای کشتیها در آن روشن بود تا از دهانه دجله مطلع شوند؛ زیرا آن قسمت خطرناک بود و اگر کشتیی گم میشد، به علت تنکی آب، بیم به گل نشستن بود[۷].
جغرافیای نظامی، موضوع فصل ششم این نوشتار است. اهمیت استراتژیک شهر و لشگرگاه نظامی آن، که حد ثغور مرزداران در قرون نخستین اسلامی محسوب میشده است، در این فصل بررسی شده است. به نقل تاریخی اول کسی که در عبادان لشکرگاه ساخت، عباد بن حصین بود. نگارنده بر این باور است که منشأ پیدایش عبادان، نیاز نظامی به این منطقه فوقالعاده حساس و مشرف بر ارتباطات زمینی - دریایی شمال خلیج فارس بوده است.
در ادامه نویسنده نیمنگاهی به نقش مردم در این شهر در جنگهای منطقهای و نهضت شیعیان زنگی در زمان عباسیان دارد. قیام زنگیان را بایستی یکی از گستردهترین قیامهای شیعی در تاریخ متقدم جهان اسلام به حساب آورد. هدف از این قیام، رهایی انسانهای زجرکشیده و ایجاد عدل و قسط اسلامی در بین قشرهای محروم بود. این نهضت یک نهضت خالص مذهبی، اجتماعی و اقتصادی بود که به کامیابیهای زیادی هم دست یافت، لیکن از طرز اداره امور و تشکیلات این انقلاب همهجانبه اطلاعات چندانی در دسترس نیست[۸].
فصل هفتم از کتاب در باب مشاهیر عبادان است. در این فصل، شمار اندکی از هزار شخصیت تاریخ پرفراز و نشیب این شهر، در عرصه نظامی، فقه، حدیث و روایت، قضاوت، قرائت، رجال، عرفان و تصوف، کلام، شعر و... معرفی شده است[۹].
فصل هشتم درباره جزیره خضر است. در این فصل به بررسی علمی مقام معروف به خضر و الیاس در دهستان بهمنشیر عبادان و اطلاق عمومی جزیره، بر جزیرة الخضر پرداخته شده است[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در آغاز کتاب و کتابشناسی در پایان آن ذکر گردیده است.
در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
نگارنده در انتهای کتاب در بخشی مجزا نقشههای تاریخی آبادان را آورده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.