سهروردی، عمر بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
! نام!! data-type='authorName'|سهروردی، عمر بن محمد | ! نام!! data-type='authorName'|سهروردی، عمر بن محمد | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type='authorOtherNames'| سهروردی، ابوحفص | |data-type='authorOtherNames'| سهروردی، ابوحفص | ||
شهابالدین عمر سهروردی | شهابالدین عمر سهروردی |
نسخهٔ ۲۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۱
نام | سهروردی، عمر بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | سهروردی، ابوحفص
شهابالدین عمر سهروردی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 632 ق |
اساتید | |
برخی آثار | عوارف المعارف |
کد مؤلف | AUTHORCODE20994AUTHORCODE |
شيخالاسلام ابوحفص عمر بن محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن عمويه بكرى، ملقب به سهروردى شافعى، نسب وى به نوشته ابن خلكان در «وفيات الأعيان» با چهارده واسطه به ابوبكر مىرسد. وى در اواخر رجب يا اوايل شعبان 539ق، در سهرورد (سهراوگرد يا سرخابكرت)، بخش قيدار زنجان، متولد شد.
ايشان در جوانى به بغداد رفت و تحت تربيت عموى خود، شيخ ضياءالدين ابوالنجيب سهروردى، علوم ظاهر و باطن را فراگرفت و از مريدان وى گشت. در فقه و حديث، علاوه بر درك حضور ابوالنجيب، به محضر ابوالقاسم بن فضلان و ابوالمظفر جلالالدين هبةالله شبلى و معمر بن فاخر و ابوزرعه مقدسى (متوفى 566ق) و ابوالفتوح طائى (475 - 555ق) و عدهاى ديگر از فقها و محدثان نيمه دوم قرن ششم رسيده است. در تصوف به شيخ عبدالقادر گيلانى (متوفى 561ق) و شيخ ابوالسعود بغدادى (متوفى 579ق) و شيخ ابومحمد عبدالله بصرى (499 - 582ق) ارادت داشته است. شيخ عبدالقادر در حق سهروردى مىگويد: «أنت آخر المشهورين بالعراق». شيخ بزرگوار سعدى (ح 600 - 691 يا 694ق)، افتخار شاگردى سهروردى را داشته است.
سهروردى طبع شعر داشته و اشعار عربى و فارسى را نيكو مىسروده است. آثار شعرى او گرچه كم است، ولى نشاندهنده آن است كه شيخ به دو زبان تسلط كامل داشته و از عهده نوشتن و سرودن به فارسى و عربى بهخوبى برمىآمده است.
سهروردى با تأليفات گرانقدر خويش و روش علمى در تصوف و تربيت شاگردان ارزنده، طريقهاى بنيان نهاد كه بهسرعت در بيشتر قلمرو اسلامى نفوذ كرد و رايج گرديد و پيروان فراوانى يافت. بهاءالدين زكرياى مولتانى كه از تربيتيافتگان عالىقدر اين طريقت است. علاوه بر پرورش شاگردان نامدارى چون فخرالدين عراقى و اميرحسينى هروى (متوفى 718ق) به اشاعه طريقه سهرورديه در هند همت گماشت و پس از او پسرش صدرالدين، وظيفه پدر را بر عهده گرفت. پيروان اين مكتب در هند، علاوه بر رياست امور مذهبى، مدتها رهبرى امراى سلسلههاى «تركى» و «پاتان» و «سيد» را عهدهدار بودند. در دو ايالت بنگاله و بهار، اسناد قديم و سنگنبشتههاى مقابر نشانه زنده رنج و زحمتى است كه پيروان و سران اين طريقت براى نشر عقايد خود و كسب موفقيت تحمل كردهاند.
در ايران و تركيه و ديگر قلمرو اسلامى، طرايق زيادى از طريقت سهرورديه منشعب شده است.
پسر سهروردى، محمد بن عمر السهروردى، مؤلف كتاب «زاد المسافر و أدب الحاضر»، در نشر و ادامه اين طريقه نقش مؤثرى داشته است.
مريدان و پرورشيافتگان سهروردى:
گروه زيادى از مشايخ بزرگ، از سهروردى استماع حديث كردهاند؛ از آن جملهاند: ابوالعباس احمد بن ابراهيم واسطى (متوفى 694ق)، ابن ميمون القيس التوزرى (متوفى 686ق)، محمد بن على بن الحسين الخلاطى (متوفى 675ق) و ابوالمحامد زنجانى فقيه صوفى و زاهد (متوفى 675ق)، سعد بن مظفر بن المطهر صوفى يزدى (متوفى 637ق) نزد شيخ فقه فراگرفت و به طريق زهد ارشاد شد. شيخ عزالدين، مفتى مصر، از او خرقه تصوف گرفت. اميرحسينى هروى، نويسنده و شاعر و عارف معروف، از تربيتيافتگان مكتب سهروردى است و در مقدمه مثنوى «كنز الرموز» خود، سخن را با ستايش شيخ شهاب آغاز كرده است. ابن الدبيثى (558 - 637ق)، ابن نقطه (متوفى 629ق)، الضياء، الزكى البرزالى، ابن النجار، القوصى، ابوالغنائم بن علان مصرى فقيه اصولى (متوفى 630ق)، شيخ العز الفاروثى و ابوالعباس الابرقوهى از شيخ روايت كردند. نجمالدين دايه، مؤلف كتاب «مرصاد العباد»، در سال 618ق، به حضور شيخ رسيد؛ شيخ، كتاب او را پسنديد و وى را به علاءالدين كيقباد توصيه كرد.
شيخ در اواخر عمر بيمار و زمينگير شد. او را به همراه كتابهايش به دوش مىكشيدند و به مسجد جامع بغداد مىبردند. سرانجام در محرم سال 623ق، درگذشت و در «ورديه» بغداد مدفون شد. مزارش زيارتگاه صوفيان و ملجأ صاحبدلان است.
آثار
- أعلام الهدى و عقيدة أهل التقى (در علم كلام)؛
- جذب القلوب إلى مواصلة المحبوب (در تصوف)؛
- رشف النصائح الإيمانية و كشف الفضائح اليونانية (در نقد فلسفه يونان)؛
- دو فتوتنامه به زبان فارسى؛
- عوارف المعارف (از امهات متون صوفيه).
منابع مقاله
برگرفته از كتاب عوارف المعارف، مقدمه، ص 12 الى 16، به قلم قاسم انصارى.