سفرنامه ناصری: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR31933J1.jpg | عنوان =سفرنامه ناصری | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'جعفريان، رسول' به 'جعفریان، رسول') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[ناصر السلطنه]] (نويسنده) | [[ناصر السلطنه]] (نويسنده) | ||
[[ | [[جعفریان، رسول]] (محقق و معلق) | ||
| زبان =فارسي | | زبان =فارسي | ||
| کد کنگره =DSR 1391 /ن2س7 | | کد کنگره =DSR 1391 /ن2س7 |
نسخهٔ ۲۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۲
سفرنامه ناصری | |
---|---|
پدیدآوران | ناصر السلطنه (نويسنده) جعفریان، رسول (محقق و معلق) |
ناشر | مجلس شوراي اسلامي، کتابخانه موزه و مرکز اسناد |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1390ش , |
موضوع | اروپا - سير و سياحت - قرن 19م.
حجاز - سير و سياحت - قرن 13ق. سفرنامههاي ايراني - قرن 13ق. ناصر السلطنه، 1281 - 1352ق. - سفرها |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1391 /ن2س7 |
سفرنامه ناصری، اثر ناصرالسلطنه (میرزا نصرالله طباطبایی دیبا)، به تحقیق و تصحیح رسول جعفریان، کتابی است به زبان فارسی با موضوع تاریخ و جغرافیا و سفرنامههای ایرانی. این اثر حاوی سفرنامه مکه نویسنده و سفرش به فرنگ بههمراه مظفرالدین شاه قاجار است که هر دو در یک سال انجام شده است. وجه اهمیت این اثر را در توصیفات نویسنده از جاهای دیدنی فرنگ و همچنین مقایسههای غیر مستقیم او از دو فرهنگ غربی و کشورهای اسلامی آن موقع (مانند ایران و حجاز) و توصیفات بدیع و جدید او از بادیهنشینان حجاز میتوان یافت.
ساختار
اثر، دارای مقدمه مصحح و محتوای مطالب در چهار فصل است.
گزارش محتوا
در مقدمه محق کتاب، درباره کلیت سفرنامه ناصرالسلطنه چنین آمده است: «مؤلف مانند برخی دیگر از رجال قاجاری، در پی انفصال از خدمت و مغضوب شدن که ترس از کشته شدن هم در آن وجود داشته، عزیمت حج کرده است. جالب است که مانند همین رخداد، سال پیش از آن، برای امینالدوله که منصب صدراعظمی را داشت پیش آمد. پس از امینالدوله، امینالسلطان صدراعظم شد و به نوشته نویسنده ما، در اندیشه گرفتن قرضه از روسیه برآمد. نویسنده، با این امر مخالفت کرده، نامهای به مظفرالدین شاه نوشته، اما شاه پاسخ تندی به وی داده است: «دستخط مبارک: عریضه شما ملاحظه شد. بهواسطه غرض با صدراعظم میخواهید این قرض که زندگی مملکت به اوست، نشود. کسی از شما رأی نمیخواهد». این برخورد، دولت را تحریض کرد تا میرزا نصرالله را متهم به سوء استفاده مالی کرده، به مصادره بخشی از اموالش بپردازد. وی نیز در جریان سفری که به قم داشت، تصمیم گرفت تا به حج برود. از شاه اجازه خواست. ابتدا شاه مخالفت کرد، اما پس از اصرار، با رفتن وی موافقت شد. وی از تهران به سمت قزوین و از آنجا به رشت و انزلی رفته ، سپس با کشتی به بادکوبه عزیمت کرد. آنگاه مسیر را تا تفلیس ادامه داده، به استانبول رفت. در آنجا علاءالملک عموی وی، سفیر بود. مدتی در استانبول ماند، سپس به اسکندریه و قاهره رفت، پس از گشتوگذار، از طریق اسماعیلیه و سوئز به ینبع رفت. از آنجا با شتر و کجاوه به مدینه مشرف شده، پس از اقامت چند روزه به مکه عزیمت کرد. پس از انجام حج، به جده آمده، از آنجا به هدف دیدن شامات و بیتالمقدس، به بیروت و بعلبک رفت. در این وقت، پیغام مظفرالدین شاه به وی رسید که او را در سفرنامه فرنگ همراهی کند. این زمان شاه که در مسیر فرنگ بود، میرزا نصراللهخان از بیروت به استانبول آمده، از آنجا به بلغارستان رفت و در نهایت به شاه پیوست. از اینجا بخش دوم سفرنامه رقم میخورد که همراهی او با مظفرالدین شاه در گردش کشورهای اروپایی و روسیه تا بازگشت به تبریز و سپس تهران است»[۱].
یکی از جهات اهمیت این سفرنامه این است که در واقع حاوی دو سفرنامه (سفرنامه فرنگ و سفرنامه مکه) در یک سال است. «مقایسه این دو سفرنامه و در واقع، مقایسه تعریف و توصیفی که وی از زندگی اقتصادی، اجتماعی و تمدنی دو جامعه متفاوت دارد، بسیار جالب و قابل توجه است. وی در سفرنامه مکه، بهویژه آنچه از پیاده شدن در بندر ینبع تا سوار کشتی شدن در جده مینویسد با آنچه که وی از زندگی اروپایی از رفتن به بلغارستان تا بازگشت به دربند و از آنجا به تبریز نوشته، بسیار مهم و قابل توجه است. نویسنده خود به این مقایسه توجه دارد و اگرچه بهصورت مستقیم و صریح مقایسه نمیکند، اما توصیفات او در هر دو بخش، دقیقا زمینه یک مقایسه جدی را فراهم میکند»[۲].
از دیگر وجوه این سفرنامه میتوان به این اشاره کرد که نویسنده به دلیل همراهی با شاه در یک سفر رسمی، توانسته بسیاری از نقاط دیدنی را دیده و گزارش کند[۳]. هرچند این سفرنامه نکته سیاسی خاصی ندارد، اماچون نویسنده از درباریان قاجاری بوده، گزارش وی میتواند نشاندهنده دیدگاه حاکمان قاجاری در نخستین سفر فرنگ مظفرالدین شاه قاجار باشد[۴].
«اهمیت دیگر آن، جدای از وصف آنچه دیده، قضاوتهای خود نویسنده است. وی از یک خانواده اشرافی روحانی و درعینحال خود دولتمردی قاجاری، در یک مقطع زمانی بسیار مهم، یعنی دوره تغییر بوده است. او تجربه نظام سیاسی داخله ایران را داشته، با اوضاع اقتصادی و وضع درآمدها و هزینهها آشنا بوده و پس از دیدن تمدن غرب، مجبور به اظهار نظر و مقایسه تمدنی میان ایران و اروپا شده است. در اینجاست که نکات قابل تأملی را مطرح کرده و بهویژه روی بحث عقبماندگی و تفاوتها، تأکید ویژه دارد»[۵].
در بخش مربوط به سفرنامه مکه، در مقایسه با آنچه درباره سفرنامههای دیگر آمده، بهویژه آنچه درباره خوی بدویان گفته، تازههای فراوانی را میتوان یافت. البته خوی اشرافی او در ارائه چنین دیدگاههایی مؤثر بوده و در بسیاری نقاط مخصوصا ایران و حجاز، نگاه تحقیرآمیزش غالب است[۶]. این نگاه، منهای خوی اشرافی او، که درعینحال متدین است، در غالب فرنگرفتههای آن دوران، وجود داشت؛ یعنی آنان در مقایسه تمدن کشورهای اینچنینی با غرب، نگاه تحقیرآمیزی به این فرهنگ داشتند و فقط مذهب و دین را از این امر مستثنی میکردند[۷].
همان طور که خود نویسنده در پایان سفرنامه یادآور میشود، نگارش آن از خانه خودش در تهران آغاز شده و در همان جا پایان یافته است[۸].
دو یادداشت از مؤلف در سن 64 و 70 سالگیاش و همچنین یادداشتی از پسر او در پایان این سفرنامه وجود دارد که به آن ضمیمه شده است؛ وی در یادداشت مربوط به 64 سالگی مینویسد که: «از کارهای دولتی، قریب پانزده سال است که بهکلی کناره» گرفته و پس از آن اشاره میکند که در سفر 1320 شاه به فرنگ همراه او نبوده، اما در سفر سومش در 1323 به فرنگ او را همراهی کرده است. سپس درباره انقلاب مشروطه و بیلیاقتی احمد شاه سخن گفته و از خرابی مملکت و رواج فقر در دوره حکومت او یاد میکند. او در یادداشت بعدی از رسیدنش به سن هفتاد سالگی یاد میکند. وی پس از آن از رضا شاه و خدمات او به مملکت یاد کرده و اشکال اساسی حکومت وی در آن روزها را تأمین قضایی میداند[۹].
در یادداشتی که مربوط به پسر او و مربوط به سالهای 1354 (1313) است، آمده که این اثر «تنها یادگار پدر عزیز و بزرگوار»ش است. او از تاریخ مرگ پدرش (16 محرم 1352) و ستم برخی افراد به او یاد میکند و درباره خودش مینویسد که در بلژیک درس خوانده. وی از خواهران و برادر و مادرش میگوید و از نامههای پدرش که به آخر همین اثر ضمیمه کرده است[۱۰].
وضعیت کتاب
صفحات 349 و 350 بهترتیب حاوی رونوشتی از صفحات اول و آخر نسخه خطی کتاب و صفحه 351 دربردارنده تصویر ناصرالسلطان و پسرش میباشد. فهرست مطالب در ابتدای اثر و نمایهها در انتهای آن آمده است.
تنها نسخه کتاب، بهصورت کپی در اختیار مصحح قرار گرفته و وی به تحقیق و تصحیح آن پرداخته. مواردی در کتاب هست که توسط خود مؤلف اصلاح شده است. از نکات جالب توجه آن این است که در بسیاری از موارد اشاره شده که اینجا جای عکس است. «با توجه به مواردی در کتاب که اشاره به گرفتن عکس دارد، روشن میشود که او تصاویر زیادی از سفر مکه و فرنگ داشته و بنای نهادن آنها را در جای خود در وقت چاپ کتاب داشته است. اینکه تصاویر کجاست، روشن نیست». تعدادی از تصاویر سفر مظفرالدین شاه و عکس دستهجمعی او و همراهانش در استاند، در پایان این سفرنامه چاپ شده است[۱۱].
برخی از صفحات نسخه اصلی کتاب، به اشتباه شمارهگذاری شده و گاهی تا چندین صفحه کم و زیاد دارد. بااینحال، مصحح، شمارهها را حفظ کرده و داخل کروشه در متن، قرار داده است[۱۲].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مصحح.