ایران در زمان ساسانیان: تاریخ ایران ساسانی تا حمله عرب و وضع دولت و ملت در زمان ساسانیان: تفاوت میان نسخهها
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
[[رشید یاسمی، غلامرضا|مرحوم رشيد ياسمى]] (مترجم اين كتاب) كه از 1392ش (1933م)، استاد كرسى تاريخ در دانشگاه تهران بود و افزون بر شاعرى، دست چيرهاى در ترجمه و نوشتن داشت، كار دانشجويان را به دليل نبود منبع دقيق و سودمندى درباره روزگار پس از اشكانيان ناقص مىديد و از اين رو، به ترجمه اين كتاب پرداخت. | [[رشید یاسمی، غلامرضا|مرحوم رشيد ياسمى]] (مترجم اين كتاب) كه از 1392ش (1933م)، استاد كرسى تاريخ در دانشگاه تهران بود و افزون بر شاعرى، دست چيرهاى در ترجمه و نوشتن داشت، كار دانشجويان را به دليل نبود منبع دقيق و سودمندى درباره روزگار پس از اشكانيان ناقص مىديد و از اين رو، به ترجمه اين كتاب پرداخت. | ||
==وابستهها== | |||
[[إيران في عهد الساسانيين]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۲۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۶
ایران در زمان ساسانیان: تاریخ ایران ساسانی تا حمله عرب و وضع دولت و ملت در زمان ساسانیان | |
---|---|
پدیدآوران | رشید یاسمی، غلامرضا (مترجم) کریستن سن، آرتور امانویل (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | تاریخ ایران ساسانی تا حمله عرب و وضع دولت و ملت در زمان ساسانیان |
ناشر | دنیاى كتاب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1368 ش |
چاپ | 6 |
موضوع | ایران - اوضاع اجتماعی - پیش از اسلام
ایران - تاریخ - ساسانیان، 226 - 651م. ایران - دین تمدن ایرانی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 403 /ک4الف9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ایران در زمان ساسانیان: تاریخ ایران ساسانی تا حمله عرب و وضع دولت و ملت در زمان ساسانیان، نوشته كريستين سن، ترجمه رشيد ياسمى اين كتاب به انگليسى نوشته شده و به وضع دولت و دربار ساسانى و احوال مردمان آن روزگار پرداخته است.
نويسنده سى سال پيش از پرداختن به اين كتاب، شاهنشاهى ساسانيان را نوشت، اما پس از آن، بر پايه كشفهاى تازهاى از آن عصر مانند كتيبههاى شاهپور نخست در كعبه زردشت، «مواد تازه و سودمندى» درباره تاريخ تمدن ساسانى و صنعت و ديانت آن عصر به دست آورد و از اين رو، به جاى چاپ دوبارهاش و افزودن اطلاعات نوپديد در آن، به ساماندهى ايران در زمان ساسانيان بر پايه دورههاى تاريخى همت گماشت كه آن را «واسطه العقد» ديگر نوشتههاى او و سبكش را «سهل و ممتنع» مىتوان دانست؛ زيرا به رغم ژرفكاوى سندهاى كهن و آثار گوناگون تاريخى، شيوايى و رسايى سخن را نيز در روايت آنها فرو نگذارده و در پانوشت كتاب، يادداشتهاى سودمندى به پژوهشگران عرضه كرده است.
ساختار
چارچوب اصلى كتاب، تاريخ سياسى روزگار ساسانيان است و ويژگىهاى مادى و معنوى مردم، اوضاع اجتماعى، چگونگى صنعت و انديشههاى دينى - فلسفى آن دوران، در اين چارچوب عرضه شده است.
گزارشى درباره پيشينه تمدن ايران پيش از ساسانيان بر پايه منابع يونانى، ارمنى، سريانى و چينى و شمار و ويژگىهاى منابع تاريخ سياسى و مدنى ساسانيان با عنوان مقدمه در دو بخش گنجيده و ويژگىهاى سازمان ادارى شاهنشاهى و اطلاعات موجود درباره تمدن و جامعه ساسانى نيز در دَه فصل جداگانه همراه با موضوعهاى خُرد و مشخص شده با ستاره (*)، به شكل توصيفى با يادآورى منابع آنها در پانوشت آمدهاند. نويسنده، شرح درازدامنى درباره هر يك از موضوعها عرضه مىكند، اما از رويدادهاى نظامى و جنگى آن دوران به تندى مىگذرد. البته داستان «جنگ شاهپور با روميان» كوتاه و چكيده نيست؛ زيرا وى در اين باره از روايتى عينى و بىمانند فردى حاضر در آن ماجرا بهره برده است.
گزارش محتوا
نويسنده در بخش نخست به توصيف سازمان اجتماعى و سياسى دولت اشكانى مىپردازد و با اشاره به پيدايى كوچنشينها و سلسلههاى پادشاهى شمال و شرق ايران و روىكردشان به دولت اشكانى، از آشوبها و ناآرامىهاى موجود در آن مرزها و هجرتهاى مردمان آن سامان گزارش مىدهد و با توصيف مذهب نخستين و دين كهن آرياييان (پرستش طبيعت و اجرام آسمانى) و پىجويى باورهاى زردشتى در سرچشمههاى «مهرپرستى» آن دوران، از روند پيدايى و دگرگونى دين ايرانيان؛ يعنى اصلاح شدن «ديوپرستى» با سرودههاى زردشت (گاثاها) سخن مىگويد و سرانجام به زبانهاى «عامه» و «ادبى» و رسم الخط دورههاى اشكانى و ساسانى (لغت متوسط ايران) و پيوند اين زبانها و شيوههاى نوشتن، با زبان و خط آرامى مىپردازد.
بخش دوم اين كتاب، منابع پهلوى، عربى، يونانى (لاتين)، ارمنى، سريانى و چينى تاريخ سياسى - اجتماعى روزگار ساسانيان را در بر دارد. نويسنده، كتيبه «پاىكولى» و سنگنوشته ضلع شرقى «كعبه زردشت» را از منابع تاريخى معاصر ساسانيان مىشمرد كه به رغم شكستگىها و پراكندگىهايشان، اطلاعات سودمندى درباره تاريخ آن دوران به زبان پهلوى عرضه مىكنند. وى پس از آوردن فهرستى توصيفى از كتيبهها و سنگنگارههاى ساسانى، از تأثير گذارى نقشهاى سكههاى پهلوى ساسانى، در شناسايى پادشاهان آن عصر سخن مىگويد و منابع دين رسمى كشور را در عهد ساسانيان، كتابهاى مقدس به زبان اوستايى (اوستاى ساسانى داراى 21 نسك) و ترجمه متون اوستايى با شرح پهلوى (زند) مىشمرد.
ديگر منبع تاريخى عصر ساسانيان، «خوذاى نامگ» است كه بسيارى از نويسندگان تاريخهاى عربى و فارسى، درباره سرگذشت ايران پيش از اسلام، از آن بهره برده و به «سيَر ملوك العجم» يا «سيَر الملوك» يا «شاهنامه» ترجمهاش كردهاند. اصل خداىنامه پهلوى و ترجمه ابن مقفع از اين كتاب، در دست نيست. شاهنامه فردوسى كه به زبان فارسى از زندگى پادشاهان و پهلوانان باستان گزارش مىدهد، ترجمه ديگرى از آن منابع پهلوى به شمار مىرود. نويسنده، همچنين با اشاره به ديدگاههاى نِلد در اين باره، سرچشمههاى اين منابع نخستين را بررسى مىكند و آثار ديگر نويسندگان را مانند حمزه اصفهانى ارزيابى مىنمايد و از سندهايى مانند «نامه تنسر به پادشاه طبرستان» ياد مىكند كه در پارهاى از كتابهاى تاريخى گنجانده شدهاند. وى در پايان، فهرستى از مهمترين منابع عربى و ايرانى تاريخ ساسانيان عرضه مىكند و به اقتباس هر يك از آنها از ديگرى و ارتباطشان با يكديگر مىپردازد.
نويسنده، از منابع يونانى (لاتين) تاريخ ساسانيان نيز مانند تاريخ روم، نوشته ديون كاسيوس (متوفى نزديك به 235م)، و مورخان حاضر در جنگهاى ايران و روم نام مىبرد و با اشاره به پارههاى تاريخى موجود در آنها مىگويد: همه اين نويسندگان، از چيزهايى نوشتهاند كه به روابط ايران و روم باز مىگردد. وى در پايان فهرستى از كتابهاى يونانى درباره تاريخ روحانيان، رويدادهاى مذهبى و فرقهاى نصرانيان شرق و جنگهاى سياسى و دينى اين دو كشور عرضه مىكند.
نويسنده بر اين است كه تاريخ ارمنستان در عهد ساسانيان، با تاريخ شاهنشاهى ايران پيوسته است و نكتههاى مهم و سودمندى درباره شاهان گذشته ايران، چگونگى روابط ايران و ارمنستان و ساختارهاى كشورى، دينى و تمدنى در روزگار آنان، در اين منابع يافت مىشود. از اين رو، فهرستى درازدامن از اين كتابها و نويسندگان و درونمايه آنها عرضه مىكند.
وى همچنين، كتابهاى سريانى مسيحيان را از منابع مهم تاريخ دولت ساسانى مىشمرد و مىگويد: دست كم چهار تاى آنها را همروزگاران ساسانيان نوشتهاند. گزارش درونمايه اين منابع و ويژگىهاى آنها نيز در دنباله اين ارزيابى آمده است.
او درباره منابع چينى تاريخ ايران در عصر ساسانيان، تنها از سفرنامه زائرى بودايى به نام هيوتن تسيانگ (هوان تسانگ) ياد مىكند كه خودش ايران را نديده و بر پايه شنيدههايش، يادداشت كوتاهى در اين باره نوشته است.
فصل نخست اين كتاب، تاريخ تأسيس سلسله ساسانيان را در بر دارد و نويسنده در آن به تاريخ و وضع پارس در دوره سلوكيان و اشكانيان، ويژگىها و نسَب بازرنگيان و خانواده ساسان، شورش پابگ و پسران او و فتوحات اردشير و برافتادن سلسله اشكانى مىپردازد و درباره درونمايه كتيبه تاجگذارى اردشير، ويژگىهاى شهر استخر و قصر و آتشكده فيروزآباد و روابط دولتهاى حيره و غسانيان و شخصيت راستين و افسانهاى اردشير سخن مىگويد.
فصل دوم، در بر دارنده ويژگىها و چگونگى ساختار دولت شاهنشاهى ساسانى، طبقههاى سياسى و اجتماعى مردم و سازمانهاى ادارى مركزى است و نويسنده در آن از جاىگاه صدر اعظم، دين (ديانت)، اقتصاد (ماليه)، صنعت و تجارت و حمل و نقل (شوارع)، سپاه و وزيران و اداره ايالات در دولت ساسانى گزارش مىدهد. وى در فصل سوم به دين رسمى كشور در آن دوران؛ يعنى زردشتگرايى مىپردازد و با اشاره به نوشته شدن «اَوستا» و پيدايى و شكل گيرى اين دين در عصر ساسانيان، درباره تفاوتهاى آيين زردشتى اين روزگار با دين زردشتى پس از ساسانيان و باورهاى زروانيه، آتشكدهها، تقويم و جشنها و نجوم عاميانه سخن مىگويد.
فصل چهارم، گزارشى از نشستن شاهپور نخست بر تخت شاهى و بازخوانى سنگنگاره تاجگذارى وى را در بر دارد و نويسنده در آن از پيشينه پيدايى مانى و چيستى و سرچشمههاى كيش (آيين) و باورهاى او درباره خلقت دوگانه جهان و مرحلهها و سلسلههاى آفرينش و جامعه مانويان و ساختار و صنايع آن گزارش مىدهد.
وى در فصل پنجم به چندى و چونى لشكر دولت ساسانى، جنگهاى اردشير و شاهپور اول با روميان، چيرگى شاهپور بر قيصر والريانوس مىپردازد و نقشهاى پيروزى شاهپور اول، پادشاهى هرمزد اول، وهرام اول و دوم و پادشاهى هرمز دوم و اردشير دوم و شاهپور سوم و وهرام چهارم را بازخوانى مىكند و گزارشى از روايت آميانوس در اين باره مىآورد.
او در فصل ششم با اشاره به قدرت فراوان روحانيان و اشراف و اوجگيرى زردشتىگرايى، به وضع يهوديت و مسيحيت در آن دوران مىپردازد و از آزار ديدن عيسويان در زمان شاهپور دوم و دوران روى كار آمدن يزدگرد اول و وهرام پنجم گزارش مىدهد. سپس به اوضاع ارمنستان در آن هنگام و شهيدان عيسوى سريانى و ايرانى و كشمكش يعقوبيان و نسطوريان و كارهاى «پيروز» و «ولاش» و حمله هفتاليان و چيرگى و فراگير شدن مذهب نسطورى مىپردازد و سرانجام درباره سازمان قضايى دولت در آن هنگام سخن مىگويد و در بررسى كتاب «اعمال شهداى ايران»، از وضع حقوق جزايى و «تشكيلات عدليه» آن دوران گزارش مىدهد.
فصل هفتم، در بر دارنده گزارشهايى از اوضاع اجتماعى ايرانيان در دوره ساسانى و پايههاى زندگى آنان (مالكيت و خون) و طبقههاى جامعه و خانواده و حقوق مدنى (شهروندى) است. نويسنده در اين فصل با اشاره به پادشاهى كواذ اول و درگيرىاش با زرمهر (سواخرا)، به پيدايى مزدكيان و روىكردهاى انقلابى آنان و اتحادشان با كواذ مىپردازد و درباره خلع و گريختن وى و پادشاهى ژاماسب و بازگشت كواذ (دوره دوم پادشاهى وى) و كشتن مزدكيان گزارش مىدهد.
وى فصل هشتم را با اشاره به ظهور نخستين خسرو با لقب انوشروان (انوشگروان؛ يعنى جاويدان روان) و ويژگىهاى او و از ميان رفتن فرقه مزدكى آغاز مىكند. شاه در اين دوران دوباره بر جاىگاه اقتدارش مىنشيند، به اصلاحات نظامى دست مىزند، با دولت بيزانس مىجنگد، هفتاليان و تركان را بر مىاندازد و يمن را مىگيرد. شورش انوشكزاد، توصيف پاىتخت و قصرهاى شاه، تأسيسات كشورى، تشريفات دربار، امتيازها و لقبها، دوره بزرگ تمدن ادبى و فلسفى، علوم و طب و ديانت و فلسفه و ظهور برزويه طبيب و اديب و نفوذ ادبى هند (كليگ و دمنگ) و توصيف وضع مادى و معنوى ايران در عهد كسرا و انحطاط زردشتىگرايى از ديگر موضوعهاى اين فصل به شمار مىرود.
فصل نهم، گزارشى از پيدايى هرمزد چهارم و خصال و جنگ او با روم شرقى و شورش وهرام چوبين و خلع و كشته شدن هرمزد و شاهى خسرو دوم و وهرام چوبين در بر دارد. كمكخواهى خسرو از قيصر، شكست خوردن و گريختن وهرام چوبين، پادشاهى خسرو دوم، جنگ دوباره با روميان و بازخوانى نقشهاى طاق بستان و اشاره به ويژگىهاى مادى دربار خسرو، از ديگر موضوعهاى اين فصل است.
نويسنده در فصل دهم، با اشاره به پادشاهى كواذ دوم و اردشير سوم، خسرو سوم و پيدايى پوران و آذرميدخت و هرمزد پنجم و خسرو چهارم و پيروز دوم، به زندگى و كارهاى يزدگرد سوم، آخرين شهريار ساسانى مىپردازد. انحلال دولت، شاهان خُرد، هجوم عربان، جنگ قادسيه، درفش كارگ، تصرف تيسفون، ديگر فتوحات عربان و گريختن يزدگرد سوم و مردنش در مرو و چكيدهاى از اوضاع ايران در دوره فرمانروايى عربان نيز در فصل پايانى اين كتاب گنجانده شدهاند.
نويسنده در «خاتمه» به بازگويى و ارزيابى گزارشهاى مورخان غربى مانند آميانوس مارسلينوس و پروكوپيوس مىپردازد. او در پيوست يكم، بر پايه مقاله يكى از محققان، روند نوشته شدن اوستا را گزارش مىكند و در پيوست دوم، بر پايه «سالنامههاى بيزانسى و يونانى جديد»، نوشته ارنست اشتاين، فهرستى از صاحبان «مناصب عالى كشور» پيش مىنهد.
يكى از ويژگىهاى نوآورانه اين كتاب، آوردن اعلام و اصطلاحات قديم به صورت اوستايى و پهلوى آنها بر پايه قواعد زبانهاى كهن مانند وزرگ مهر (بزرگ مهر) است. اين ويژگى، بر ريز بينى و ژرف كاوى نويسنده در ضبط كلمات دلالت مىكند.
وضعيت كتاب
فهرستى از اعلام (نمايه نامها) در پايان كتاب و فهرست عكسها و اختصارات در آغاز آن وجود دارد و اطلاعات كتاب شناختى در پانوشت هر صفحه آمده است.
مرحوم رشيد ياسمى (مترجم اين كتاب) كه از 1392ش (1933م)، استاد كرسى تاريخ در دانشگاه تهران بود و افزون بر شاعرى، دست چيرهاى در ترجمه و نوشتن داشت، كار دانشجويان را به دليل نبود منبع دقيق و سودمندى درباره روزگار پس از اشكانيان ناقص مىديد و از اين رو، به ترجمه اين كتاب پرداخت.