قصص الخاقاني: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR10263J1.jpg | عنوان =قصص الخاقاني | عنوانهای دیگر = |...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۳۳
قصص الخاقاني | |
---|---|
پدیدآوران | شاملو، وليقلي بن داودقلي (نويسنده) سادات ناصري، حسن (مصحح) |
ناشر | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1375ش , مجلد2: 1374ش , |
موضوع | ادبيات فارسي - قرن 11ق.
ايران - تاريخ - صفويان، 907 - 1148ق. عباس صفوي دوم، شاه ايران - 1077ق. نثر فارسي - قرن 11ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DSR 1176 /ش2ق6 |
قصص الخاقاني، اثر ولیقلیبیگ شاملو، کتابی است در دو جلد به زبان فارسی، در تاریخ صفویان که به تصحیح و تحقیق سید حسن سادات ناصری رسیده است.
اهمیت کتاب
«قصص الخاقاني، متنی است درست و استوار و ادیبانه در تاریخ صفویان شامل مختصر حال و کار این خاندان تا روزگار شاه عباس ثانی (1052-1077ق) بهاختصار و ایجاز غیر مخل و وقایع و سلطنت این پادشاه بهتفصیل فراوان و اطناب غیر مملّ، بهویژه در زمینه فتح قندهار و پایداری بعد از فتح آن در برابر ارتش انبوه شاهجهان، پادشاه مغولی هندوستان (1069-1037ق) که مؤلف باذوق و برافروخته و میهنپرست همه جا آنان را با صفات سیهزاغان پرفریب و امثال آن خوانده؛ چنانکه بهمناسبت رویدادهای عصری کمتر افاغنه را نیز بیصفت ملاعنه آورده است»[۱].
ساختار
کتاب دارای مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف، محتوای مطالب در سه باب و خاتمه (شامل سه تذکره) است.
گزارش محتوا
«کتاب قصص الخاقاني، تألیف ولىقلىبیگ شاملو در تاریخ مختصر صفویه است تا پایان شهریارى شاه صفى (1038ق-1052ق) و تاریخ مفصل شاه عباس ثانى (1052-1077ق) از ولادت (شب جمعه هجدهم شهر جمادىالاول 1042ق) تا وفات این پادشاه در دامغان (شب سهشنبه بیستوهشتم ربیعالاول 1077ق)»[۲].
«سرآغاز کتاب چنین است: «هُوَ الْفَتّاحُ الْعَلِيمُ و به نستعين، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، رَبَّنَا افْتَحْ بَينَنا وَ بَينَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيرُ الْفاتِحِينَ و به نستعين. بهترین کلامى که ذوالفقار زبان قلم و شمشیر نفسآتشین دم را به شعله نورافشانش آبگیرى توان نمود، حمد قادرى است که آفتاب شرقىانتساب را سپهسالار نجوم گردانیده، جمیع ذرات کاینات را از ثرى تا ثریا به ترتیب انوار کیمیاآثارش مأمور ساخت و علم سفید صبح تابان را چون لواى پرتو جهانگیرش در عرصهگاه عالم ظهور برافراخت...»[۳].
ولیقلیخان شاملو، در مقدمه کتاب درباره محتوای مطالب آن چنین مینگارد: «... براى حقیر فقیر واجب است که به شرح مجمل بنا بر این قول که: «ما لا يدرك كله لا يترك كله» شرذمهاى از وقایع و سوانح ایام سلطنت و دارایى و زمان دولت و فرمانروایى آباء کرام و اجداد عظام این برگزیدهشهریار علىالاطلاق که موقوفعلیه حکایات این تاریخ است، اظهار نماید؛ تا سلسله کلام را ربط پیوسته و خواننده و شنونده را حظى خجسته حاصل آید؛ بیت: «خدایا چو بر نیتم آگهى خرد را در این آرزو دل دهى» و این کتاب را مرتب ساخت به مقدمه و سه باب و خاتمه. مقدمه: در بیان نسب والاى اعلیحضرت صاحبقرانخطاب. باب اول: در بیان مجملى از احوال اجداد والاشأن این برگزیده حضرت رحمان، تا حین طلوع کوکب دولت ظل ظلیل حضرت رب جلیل شاه اسماعیل. باب دویم: در بیان وقایع و سوانح ایام دارایى و فرمانروایى خاقان سلیمانشأن حضرت شاه اسماعیل، إلى حين طلوع آفتاب جهانتاب دولت نواب کامیاب اعلیحضرت صاحبقرانخطاب. باب سیم: در بیان احوال خیرمآل نواب صاحبقران از روز جلوس میمنتمأنوس إلى انقراض الدوران. خاتمه: در بیان احوال برخى از علما و جمعى از حکما و بعضى از شعرای غرای عصر صاحبقران و منه التوفيق و عليه التكلان»[۴].
ولیقلیبیگ در اکثر موارد گزارش مطالب کتاب، در میان حوادث بوده و بیشتر اخبار را از مشاهدات خود نقل کرده است. او صورت بسیاری از دستورالعملها و احکام و فرمانها و وقفنامههای شهریاران صفوی و ماده تاریخهای فراوان و شرح انواع بنّاییهای بناهای بزرگ این روزگار را در قصص الخاقاني بیان کرده است. از جمله این موارد میتوان به دستور شاه طهماسب در استقبال و پذیرایی همایونشاه و نیکوداشت وی، متن وقفنامه شاه عباس بزرگ، مبنی بر وقف همه مایملکش از املاک (از جمله حمام شاه اصفهان و دکانهای قیصریه) و جواهراتش تا اصطبل خاص سلطنتی و... برای خیرات، بنای پل زایندهرود به فرمان شاه عباس دوم و توصیف مفصل از چراغانی آن و بیان اشعاری از شاعران در این ارتباط و... اشاره کرد[۵].
این اثر، دربردارنده سه تذکره نیز است؛ در تذکره اول احوال بیستوپنج تن از علما و حکما و بزرگان مطرح شده که حاج آقا حسین خوانساری، ملا خلیل قزوینی، مجلسی اول و دوم، شیخ حسین تنکابنی، محمدرضا کرمانی و... از جمله این افراد هستند[۶].
در تذکره دوم، ترجمه برخی (صدویک نفر) از شاعران عصر صاحبقران ارائه شده که برخی از آنان عبارتند از: صائب تبریزی، نطقی، مجذوب، میرزا محمدابراهیم همدانی، میر عبدالعال متخلص به نجاتی، میرزا محمدرضا مشهور به چلبی، امینالدین محمد همدانی، میرزا محمدمقیم متخلص به احسان، میرزا هادی کاشی متخلص به رمزی، میر امینالدین محمد استرآبادی متخلص به مظهر، مولانا محمدحسین متخلص به آشوب، آقا محمدامین اصفهانی متخلص به فایق، ناظم هروی، امینالدین زرکش یزدیالاصل مشهور به دقاق، ملا محمدسعید کاشی متخلص به سرمد، مولانا حاجی حسین کوهبنانی متخلص به وحدت. این دو تذکره با پیشگفتاری کوتاه ارائه شده است[۷].
در تذکره سوم نام نوزده تن از درویشان آن دوران، یعنی شیخ مؤمن دستجردی، شیخ محمدعلی مؤذن، شیخ گنجعلی تبریزی، درویش بابا کلبعلی، میر محمدباقر اردستانی، شیخ عماد مازندرانی، درویش حاجی محمد خمشکن، درویش کمال سدیری، آقا محمدصالح لنبانی، درویش محمدمحسن، سید معز، درویش منیری، مولانا میرزا محمد، درویش میرزا علی، حاجی شجاع اصفهانی، بابا قطبالدین صاقیدی، درویش بابا علیخان، حاجی درویش حسین هروی و توضیحی کوتاه درباره آنان آمده است[۸].
نویسنده در سیوهشت سالگی به نوشتن این اثر پرداخته و در باب علت نامگذاری آن به قصص الخاقاني مینویسد: به این علت که کتاب را در 1072ق، آغاز کرده و نام آن را قصص الخاقاني گذاشته تا عدد آن به حساب جملهها با سال شروع تألیفش برابر درآید[۹]. او بهصورت منظوم این امر را چنین بیان کرده است: «مدتی در پی تألیف کتاب دادهام عمر ز کف تا دانی»؛ «بهر این نسخه نامی که بود جمله ذکر جدل خاقانی»؛ «خلف سلسله مرتضوی شاه عباس خدیو ثانی»؛ «نام و تاریخ طلب میکردم مضطربحال به صد حیرانی»؛ «ناگهان پیر خردمند حساب گفت باشد: قصص الخاقاني»[۱۰].
ولیقلیخان شاملو، در بسیاری از موارد با عبارت «لمحرره» از ابیات منظومی از خودش استفاده کرده است. از ویژگیهای این کتاب، دقت در صحت روایات، نثر فنی مربوط به نیمه دوم سده یازدهم هجری و واژهسازیهای بدیع، طبع شاعرانه مؤلف و تمایلش به حماسهسرایی، خالی نبودن از برخی مطالب فلسفی و اخلاقی و مذهبی و اصطلاحات موسیقی، استفاده از منابع مفید و دست اول در ارائه تراجم اشخاص در تذکرههایی که در خاتمه کتاب ذکر شده و... را میتوان ذکر کرد[۱۱].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در ابتدای آن آمده است. پاورقیهای کتاب از محقق آن (سید حسن سادات ناصری) است. نویسنده «در چند جای این تألیف سال 1076 را سال پایان این کتاب نگاشته است، ولی از آنجا که وفیات را تا سال 1085 ثبت کرده، پیداست که تا این سال در تکمیل کتاب خویش کوشیده است»[۱۲].
محقق با استفاده از هفت دستنویس، دست به تصحیح انتقادی این اثر زده است که با عبارات «مل»: دستنویس کتابخانه ملی تهران، «بر»: دستنویس بریتیش میوزیوم انگلستان، «پا»: دستنویس کتابخانه ملی پاریس، «مج (1)»: دستنویس کتابخانه مجلس شورای ملی به شماره 2155، «مج (2)»: دیگر دستنویس کتابخانه مجلس شورای ملی به شماره 2156، «مج (3)»: سومین دستنویس مجلس شورای ملی به شماره 2157 و «الف»: دستنویس کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان به شماره ثبت 23144، به آنها اشاره کرده است[۱۳].
پانویس
- ↑ مقدمه مصحح، صفحه شانزده
- ↑ همان، صفحه هفت
- ↑ مقدمه مؤلف، ص1
- ↑ ر.ک: همان، ص18-19
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه هجده
- ↑ ر.ک: همان، صفحه هشت
- ↑ ر.ک: همان، صفحات نه و ده
- ↑ ر.ک: همان، صفحات ده و یازده
- ↑ ر.ک: همان، صفحه یازده
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص، 16
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، صفحات هجده و نوزده
- ↑ همان، صفحه دوازده
- ↑ همان، صفحات نوزده تا بیستویک
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.