رسائل العدل و التوحيد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|رسائل العدل و التوحيد {| class="wikitable about...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۰۸

    رسائل العدل و التوحيد
    رسائل العدل و التوحيد
    پدیدآورانبصري، حسن (نويسنده)

    رسي، قاسم بن ابراهيم (نويسنده)

    قاضي عبدالجبار بن احمد (نويسنده)

    علم‌الهدي، علي بن حسين (نويسنده)

    عماره، محمد (مصحح)

    هادي الي الحق، يحيي بن حسين (نويسنده)
    ناشردار الشروق
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 1988م , 1408ق ,
    چاپ2
    موضوعتوحيد

    خدا شناسي

    عدل (اصول دين)

    کلام - مجموعه‏ها
    زبانعربي
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏200‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏5

    رسائل العدل و التوحيد، مجموعه رسائلی است از حسن بصری (عالم اهل سنت)، قاسم رسی (امام زیدیه)، قاضی عبدالجبار (عالم معتزله) و شریف مرتضی (عالم شیعی)، به زبان عربی، که توسط محمد عماره تحقیق و در دو جلد گردآوری شده است.

    این کتاب به دو اصل از اصول اعتقادی مسلمانان، یعنی عدل و توحید می‎پردازد و نویسنده در آن، متونی از عالمان مذاهب مختلف اسلامی را ارائه می‎کند.

    ساختار

    کتاب، دارای دو جلد است؛ در جلد اول پس از مقدمه چاپ دوم و مقدمه مفصل محقق، محتوای مطالب در قالب رسالة في القدر از حسن بصری، کتاب‎های أصول العدل و التوحيد، كتاب ال‎دل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد، الأصول الخمسة، الرد علی المجبرة و في التوحيد از قاسم رسی، المختصر في أصول الدين از قاضی جبار و إنقاذ البشر من الجبر و القدر از شریف مرتضی ارائه شده است. در جلد دوم نیز پس از مقدمه، رسائلی از یحیی بن حسین، حول این دو موضوع ارائه گردیده است.

    گزارش محتوا

    محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل (حسن بصری، قاسم رسی، قاضی عبدالجبار همدانی و شریف مرتضی پرداخته)، برخی عجله‎ها و جانب‎داری‎ها در ارائه متون را ذکر می‎کند و به نوعی رابطه تعاکس میان هم‎نشینی با متون اسلامی قدیمی و پُرگویی درباره این متون قائل می‎شود[۱].

    او در مقدمه چاپ دوم می‎نویسد: در درگیری‎های میان تمدن‎ها و تلاش‎ها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاح‎های فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت به‎کارگیری ظرفیت‎های فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. به‎هرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق (محمد عماره) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند[۲].

    این متون اسلامی از بزرگان اندیشه عقلانی مسلمانان انتخاب شده و حول دو قضیه از مهم‎ترین قضایای اندیشه اسلامی، بلکه انسانی، یعنی «عدل» به معنی آزادی و مسئولیت و اختیار انسان در حالت فردی و اجتماعی و ارتباط این امر با خالق این انسان و همچنین «توحید»، یعنی تصور والایی که عقل انسانی در هنگام اندیشه در ذات الهی به آن می‎رسد، اندیشه‎ای که دلایل و شواهد زیادی برای دلالت بر آن جلوی دیده انسان گذاشته شده است، دور می‎زند. این رسائل را بزرگانی در دوران‎های مختلف نگاشته‎اند که از مدارس فکری متعدد و متنوع اسلامی، یعنی معتزله و شیعه امامیه و شیعه زیدیه و اهل سنت هستند. با وجود اختلاف در مذاهب، همه آنان در این دو قضیه، یعنی عدل و توحید، اتفاق نظر دارند. ارائه این متون می‎تواند شاهد صادقی بر اصالت فکر اسلامی (به‎لحاظ اسلوب و منهج) در این قضایا باشد؛ زیرا عصر تألیف این کتاب‎ها بر عصر ترجمه علوم انسانی از یونانی و... پیشی دارد[۳].

    از دیگر فوایدی که در ذکر این رسائل هست، در دسترس قرار گرفتن نصوص اصلی اندیشه فلسفی و کلامی اسلامی است که با کنار هم قرار دادن آنها، امکان وحدت - نه صِرفا تقریب - ‎را قوت می‎بخشد. وحدتی که در مقابله با دشمنان اسلامی، امری است ضروری. همچنین نشان می‎دهد که این آثار، به قول محمد عماره، «أكفان موتی» و یا «قید و بندهایی که گام‎های امت را به گذشته‎ دور می‎بندد» نیست، بلکه انرژی خلاق و روح جاری و ساری در عقل و وجدان امت است که امروز آنها را به‎لحاظ فرهنگی به گذشته‎شان متصل می‎کند[۴].

    «رسالة في القدر» حسن بصری، در پاسخ به استفسار عبدالملک بن مروان از عقاید او در مخالفتش، در مسئله «قدر»، با احمد بن حنبل نوشته شده است[۵]. حسن بصری در پاسخی که به عبدالملک می‎نویسد، اعتقادش را در میان علمای مسلمان، مسبوق به سابقه می‎داند و به آیات مختلف قرآن تمسک می‎کند[۶].

    در «كتاب العدل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد»، نویسنده، پس از حمد الهی به موارد واجب الاعتقاد برای مؤمنان می‎پردازد[۷]، سپس به‎ترتیب به رد مشبهه، مجبره و مرجئه می‎پردازد و دست آخر در بخشی با عنوان «منزلة بين المنزلتين»، عقیده صحیح را بیان می‎دارد[۸].

    قاسم بن ابراهیم رسی، در اصول خمسه، پنج اصل را بیان کرده که هر مسلمانی به آنها علم نداشته باشد، گمراه و نادان است. اصل اول این است که الله تعالی واحد است و مانند ندارد و خالق همه چیز است؛ دوم، به عدالت خدا معتقد باشد؛ سوم، صادق الوعد و الوعید بودن خدا را درک کند؛ چهارم، فصل الخطاب بودن و صراط مستقیم بودن قرآن مجید را باور داشته باشد و پنجم، در وقتی که احکام ا لهی تعطیل شده و اموال بیوه‎گان و ایتام و سایر ضعفا غارت می‎شود، پرداختن به تجارت و کسب درآمد (در حجم و حدودی که در زمان حکومت عدل انجام می‎شود) حلال نیست[۹].

    قاسم رسی، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»[۱۰] و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است[۱۱].

    کتاب بعدی، «المختصر في أصول الدين» قاضی عبدالجبار است که محمد عماره قبل از ارائه متن کتاب، درباره صحت انتساب این اثر به نویسنده‎اش تحقیق می‎کند[۱۲]. این کتاب، به‎عنوان مقدمه آموزش کتاب‎های دیگر، توسط قاضی عبدالجبار به درخواست «صاحب بن عباد» برای آموزش کسی نوشته شده که مؤلف از وی با عبارت «الشريف النجيب» یاد می‎کند.[۱۳].

    قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب می‎نویسد: «هذا مختصر في أصول الدين، يشتمل على جمل من الأدلة و الخلاف و يحتوي على ما لا يسع جهله و إغفاله، عملناه للشريف النجيب المؤمل لعمارة الدين و إحياء معالم آبائه الطاهرين... فإن قيل: ما الّذي يجب على المكلف معرفته من أصول الدين‎؟ قيل: أربعة أشياء: التوحيد و العدل و النبوات و الشرائع. فعلى هذه الأصول مدار أمر الدين». وی معرفت توحیدو عدل و نبوت و شرایع را از میان اصول دین بر مکلف واجب می‎شمارد[۱۴].

    آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» شریف مرتضی است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی می‎نویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ‍‎ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رساله‎ای درباره قدر کردی که اندیشه‎ها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درمانده‎اند. گفتی انگیزاننده‎ات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیده‎ای؛ چون‎که آنان گناهانشان را به گردن خدا می‎اندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت می‎دهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)[۱۵].

    جلد دوم کتاب، که حاوی تألیفات یحیی بن حسین است، نیز حول مباحث عدل و توحید دور می‎زند. به تعبیر محقق در مقدمه جلد دوم، این کتاب‎ها را می‎توان کتاب‎های رد و احتجاج بر حسن بن محمد بن حنفیه نام نهاد. مهم‎ترین مسائلی که در این آثار مطرح می‎شود، مربوط به جبر و اختیار و آزادی انسان است[۱۶]. کتاب‎هایی که در این جلد ارائه می‎شود از این قرار است: الرد علی المجبرة القدرية، كتاب فيه معرفة اللّه عز و جلّ‎ من العدل و التوحيد و تصديق الوعد و الوعيد و إثبات النبوة و الإمامة في النبي و آله عليهم السلام، كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية و كتاب الجملة (أي جملة التوحيد) و الرد علی أهل الزيغ من المشبهين. بیشترین حجم جلد دوم را كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية تشکیل می‎دهد که در قالب 38 مسئله و پاسخ بیان شده است.

    وضعیت کتاب

    فهرست‎های فنی (شامل فهارس منابع، اعلام، فرق و مذاهب و نحله‎های فکری و موضوعات) در انتهای هر جلد به‎صورت مجزا ذکر شده است. این اثر برای اولین بار در 1971م، در «دارالهلال» قاهره چاپ شده که به علت استقبال فراوان از آن، تجدید چاپ شده و نسخه حاضر، چاپ دوم آن است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص13-38
    2. ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8
    3. ر.ک: همان، ص8
    4. ر.ک: همان، ص8-9
    5. ر.ک: متن کتاب، ج1، ص111
    6. ر.ک: همان، ص118
    7. ر.ک: همان، ص130-133
    8. ر.ک: همان، ص133-165
    9. ر.ک: همان، ص168-169
    10. ر.ک: همان، ص172-173
    11. ر.ک: همان، ص186-187
    12. ر.ک: همان، ص191-196
    13. ر.ک: همان، ص196
    14. ر.ک: همان، ص197
    15. ر.ک: همان، ص285
    16. ر.ک: مقدمه، ج2، ص5

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها