۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛م' به '؛ م') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE560AUTHORCODE | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE560AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div>'''ابن سینا، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا''' (۳۷۰-۴۲۸ق /۹۸۰-۱۰۳۷م)، بزرگترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران در جهان اسلام. | ||
'''ابن سینا، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا''' (۳۷۰-۴۲۸ق /۹۸۰-۱۰۳۷م)، بزرگترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران در جهان اسلام. | |||
==ولادت == | ==ولادت == | ||
خط ۷۰: | خط ۶۴: | ||
به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبیعیات و رياضيات چيرهدست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن کتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) [[ارسطو]] پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمىفهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مىگفته است «اين کتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار کتاب فروشان، مردى کتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مىكند كه وى پس از ترديد آن را مىخرد؛ اين همان کتاب ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در بارۀ اغراض ما بعد الطبيعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتواى آن کتاب بر وى روشن مىشود. | به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبیعیات و رياضيات چيرهدست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن کتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) [[ارسطو]] پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمىفهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مىگفته است «اين کتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار کتاب فروشان، مردى کتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مىكند كه وى پس از ترديد آن را مىخرد؛ اين همان کتاب ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در بارۀ اغراض ما بعد الطبيعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتواى آن کتاب بر وى روشن مىشود. | ||
==ورود به دنياى سياست== | ==ورود به دنياى سياست==فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مىشود كه پزشکان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشکان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند. | ||
فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مىشود كه پزشکان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشکان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند. | |||
ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشکان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود. | ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشکان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود. | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۵۴: | ||
بيهقى، ابوالفضل، 12، 14، 15؛ مافرّوخى، 107؛ قس:همايى، 265/2 به بعد علاءالدوله، پس از حملۀ مسعود به اصفهان همچنان فرمانرواى آنجا باقى ماند. | بيهقى، ابوالفضل، 12، 14، 15؛ مافرّوخى، 107؛ قس:همايى، 265/2 به بعد علاءالدوله، پس از حملۀ مسعود به اصفهان همچنان فرمانرواى آنجا باقى ماند. | ||
==بيمارى و مرگ== | ==بيمارى و مرگ==ابن سينا همچنان در اصفهان روزگار مىگذرانيد، تا هنگامى كه علاءالدوله در 427ق به نبرد با تاش فرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحيۀ كرج (يا كرخ) نزديك همدان شتافت. ابن سينا كه در اين سفر علاءالدوله را همراهى مىكرد، دچار بيمارى قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در يك روز هشت بار خود را تنقيه مىكرد و در نتيجه دچار زخم روده شد. | ||
ابن سينا همچنان در اصفهان روزگار مىگذرانيد، تا هنگامى كه علاءالدوله در 427ق به نبرد با تاش فرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحيۀ كرج (يا كرخ) نزديك همدان شتافت. ابن سينا كه در اين سفر علاءالدوله را همراهى مىكرد، دچار بيمارى قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در يك روز هشت بار خود را تنقيه مىكرد و در نتيجه دچار زخم روده شد. | |||
سپس در همين حال بيمارى به اصفهان برده شد و همچنان به مداواى خود ادامه مىداد تا اندكى بهبود يافت، چنانكه توانست در مجلس علاءالدوله حضور يابد. تا اينكه علاءالدوله قصد رفتن به همدان كرد. ابن سينا نيز وى را همراهى كرد، اما در راه بيماريش عود كرد. پس از رسيدن به همدان، وى از معالجۀ خود دست كشيد و پس از چند روز در نخستين جمعۀ رمضان /428ژوئن 1037، در 58 سالگى درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. نك: گلمن، «زندگانى ابن سينا»، متن عربى، 16-88؛ بيهقى، على 38-58 | سپس در همين حال بيمارى به اصفهان برده شد و همچنان به مداواى خود ادامه مىداد تا اندكى بهبود يافت، چنانكه توانست در مجلس علاءالدوله حضور يابد. تا اينكه علاءالدوله قصد رفتن به همدان كرد. ابن سينا نيز وى را همراهى كرد، اما در راه بيماريش عود كرد. پس از رسيدن به همدان، وى از معالجۀ خود دست كشيد و پس از چند روز در نخستين جمعۀ رمضان /428ژوئن 1037، در 58 سالگى درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. نك: گلمن، «زندگانى ابن سينا»، متن عربى، 16-88؛ بيهقى، على 38-58 | ||
==نكتهاى راجع به زندگىنامه== | ==نكتهاى راجع به زندگىنامه==در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را براى شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مىتوان آن را «اتوبيوگرافى» وى ناميد، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود. | ||
در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را براى شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مىتوان آن را «اتوبيوگرافى» وى ناميد، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود. | |||
از يك سو، ابن سينا هنگامى كه به يكى از رويدادهاى زندگيش اشاره مىكند، به انگيزههاى عينى و ذهنى آن نمىپردازد و زمينۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمىدهد، بلكه با اشارهاى كوتاه از كنار آن مىگذرد و به ويژه، گويى تعمّد دارد كه پيوند ميان انگيزههاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى يك رويداد زندگيش را با انگيزههاى درونى تصميم خودش، براى خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهايى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه...» اكتفا مىكند و نمىگويد كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گويى زندگى و سرگذشت انديشهاى و علمى براى ابن سينا براى او از زندگى بيرونيش از اهميت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براين رويدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برايش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رويدادهاى بيرونى زندگيش خوددارى مىكرده است.(در اينباره نك:لولينگ،، 513-/496 III | از يك سو، ابن سينا هنگامى كه به يكى از رويدادهاى زندگيش اشاره مىكند، به انگيزههاى عينى و ذهنى آن نمىپردازد و زمينۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمىدهد، بلكه با اشارهاى كوتاه از كنار آن مىگذرد و به ويژه، گويى تعمّد دارد كه پيوند ميان انگيزههاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى يك رويداد زندگيش را با انگيزههاى درونى تصميم خودش، براى خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهايى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه...» اكتفا مىكند و نمىگويد كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گويى زندگى و سرگذشت انديشهاى و علمى براى ابن سينا براى او از زندگى بيرونيش از اهميت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براين رويدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برايش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رويدادهاى بيرونى زندگيش خوددارى مىكرده است.(در اينباره نك:لولينگ،، 513-/496 III | ||
==كتب و رسالات ابن سينا== | ==كتب و رسالات ابن سينا==ابن سينا، على رغم زندگانى ناآرام و پر حادثۀ خود، انديشمند و نويسندهاى پركار بوده است. آنچه از نوشتههاى خرد و كلان وى بر جاى مانده است، نمايندۀ ذهنى فعال و پوياست كه گويى در هر شرايطى، حتى در سخت ترين و توان فرساترين آنها، از فعاليت و خلاقيت باز نمىايستاده است. | ||
ابن سينا، على رغم زندگانى ناآرام و پر حادثۀ خود، انديشمند و نويسندهاى پركار بوده است. آنچه از نوشتههاى خرد و كلان وى بر جاى مانده است، نمايندۀ ذهنى فعال و پوياست كه گويى در هر شرايطى، حتى در سخت ترين و توان فرساترين آنها، از فعاليت و خلاقيت باز نمىايستاده است. | |||
استعداد وى در فراگيرى و حفظ خواندهها و آموختهها زبانزد همگان بوده است و چنانكه در سرگذشتش ديديم، خود او نيز به توانايى شگرف خويش در يادگيرى در دوران نوجوانيش اشاره مىكند. حافظۀ نيرومند وى كار تأليف را نيز بر او آسان مىساخت. شاگردش جوزجانى مىگويد هنگامى كه-چنانكه ديديم-ابن سينا متواريا در خانۀ ابوغالب عطّار به سر مىبرد، از او خواسته بود كه نوشتن بقيۀ کتاب شفا را به پايان رساند و سپس مىافزايد كه در اين هنگام، ابن سينا هيچ کتابى يا مرجعى در اختيار نداشت؛هر روز 50 ورق مىنوشت، تا اينكه همۀ «طبیعیات» و «الهيات» شفا و سپس بخشى از «منطق» را به پايان آورد. گلمن، 58 | استعداد وى در فراگيرى و حفظ خواندهها و آموختهها زبانزد همگان بوده است و چنانكه در سرگذشتش ديديم، خود او نيز به توانايى شگرف خويش در يادگيرى در دوران نوجوانيش اشاره مىكند. حافظۀ نيرومند وى كار تأليف را نيز بر او آسان مىساخت. شاگردش جوزجانى مىگويد هنگامى كه-چنانكه ديديم-ابن سينا متواريا در خانۀ ابوغالب عطّار به سر مىبرد، از او خواسته بود كه نوشتن بقيۀ کتاب شفا را به پايان رساند و سپس مىافزايد كه در اين هنگام، ابن سينا هيچ کتابى يا مرجعى در اختيار نداشت؛هر روز 50 ورق مىنوشت، تا اينكه همۀ «طبیعیات» و «الهيات» شفا و سپس بخشى از «منطق» را به پايان آورد. گلمن، 58 | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۷۰: | ||
براى آگاهى از مجموعۀ نوشتههاى اصيل ابن سينا و نوشتههاى منسوب به وى، اكنون فهرست جامعى به كوشش يحيى مهدوى در دست است كه ما را از همۀ كوششهاى ديگر در اين راه بى نياز مىسازد. نك: مهدوى، فهرست نسخههاى مصنفات ابن سينا در اين فهرست 131 نوشتۀ اصيل از ابن سينا و 111 اثر منسوب به وى يا نوشتههايى با عنوانهاى ديگر معرفى شده است. ما در اينجا تنها نوشتههاى چاپ شده و ترجمه شده به زبانهاى ديگر را ذكر مىكنيم: | براى آگاهى از مجموعۀ نوشتههاى اصيل ابن سينا و نوشتههاى منسوب به وى، اكنون فهرست جامعى به كوشش يحيى مهدوى در دست است كه ما را از همۀ كوششهاى ديگر در اين راه بى نياز مىسازد. نك: مهدوى، فهرست نسخههاى مصنفات ابن سينا در اين فهرست 131 نوشتۀ اصيل از ابن سينا و 111 اثر منسوب به وى يا نوشتههايى با عنوانهاى ديگر معرفى شده است. ما در اينجا تنها نوشتههاى چاپ شده و ترجمه شده به زبانهاى ديگر را ذكر مىكنيم: | ||
==تأليفات عربى== | ==تأليفات عربى==#الشفاء:از اين مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى «طبیعیات» و «الهيات» براى نخستين بار يك چاپ سنگى در تهران (1303 ق1886/ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همۀ بخشهاى ديگر آن از 1952 تا 1983م به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا، زير نظر ابراهيم مذكور و به كوشش شمارى از محققان ديگر در قاهره منتشر شده است. بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به كوشش عبدالرحمن بدوى در قاهره، 1954م (چاپ دوم 1966 م) منتشر شده است. متن عربى و ترجمۀ فرانسوى بخش روان شناسى (کتاب النفس) شفا را، يان باكوش در دو جلد، در 1956م در پراگ و متن عربى آن را فضل الرحمن در آكسفورد (انگلستان) منتشر كرده است. ترجمۀ قديمى لاتينى آن نيز براى نخستين بار در 1508م در ونيز ايتاليا و چاپ انتقادى جديد آن ترجمه به كوشش سيمون فان ريت در دو جلد زير عنوان «ابن سيناى لاتينى، کتاب در بارۀ روان» در لوون سويس در سالهاى 1968 و 1972م همراه مقدمهاى در بارۀ نظريات روان شناسى ابن سينا از ج. وربكه منتشر شده است. چاپ انتقادى جديد ترجمۀ لاتينى «الهيات» شفا نيز به كوشش سيمون فان ريت، با مقدمهاى از وربكه در دو جلد (ج 1، مقاله 4-1 و ج 2، مقاله 10-5 را در بر مىگيرد) در سالهاى 1977 و 1980م در لوون سويس انتشار يافته است. | ||
#الشفاء:از اين مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى «طبیعیات» و «الهيات» براى نخستين بار يك چاپ سنگى در تهران (1303 ق1886/ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همۀ بخشهاى ديگر آن از 1952 تا 1983م به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا، زير نظر ابراهيم مذكور و به كوشش شمارى از محققان ديگر در قاهره منتشر شده است. بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به كوشش عبدالرحمن بدوى در قاهره، 1954م (چاپ دوم 1966 م) منتشر شده است. متن عربى و ترجمۀ فرانسوى بخش روان شناسى (کتاب النفس) شفا را، يان باكوش در دو جلد، در 1956م در پراگ و متن عربى آن را فضل الرحمن در آكسفورد (انگلستان) منتشر كرده است. ترجمۀ قديمى لاتينى آن نيز براى نخستين بار در 1508م در ونيز ايتاليا و چاپ انتقادى جديد آن ترجمه به كوشش سيمون فان ريت در دو جلد زير عنوان «ابن سيناى لاتينى، کتاب در بارۀ روان» در لوون سويس در سالهاى 1968 و 1972م همراه مقدمهاى در بارۀ نظريات روان شناسى ابن سينا از ج. وربكه منتشر شده است. چاپ انتقادى جديد ترجمۀ لاتينى «الهيات» شفا نيز به كوشش سيمون فان ريت، با مقدمهاى از وربكه در دو جلد (ج 1، مقاله 4-1 و ج 2، مقاله 10-5 را در بر مىگيرد) در سالهاى 1977 و 1980م در لوون سويس انتشار يافته است. | |||
#النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيدهاى از مطالب شفا است، از مهمترين نوشتههاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيىالدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمتاللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952م و بار دوم در 1981م در لندن منتشر شده است. | #النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيدهاى از مطالب شفا است، از مهمترين نوشتههاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيىالدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمتاللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952م و بار دوم در 1981م در لندن منتشر شده است. | ||
#الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصيرالدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951م در پاريس انتشار يافته است. | #الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصيرالدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951م در پاريس انتشار يافته است. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۱۸۷: | ||
#المبدأ و المعاد، به كوشش [[نورانی، عبدالله|عبداللّه نورانى]]، تهران، 1363 ش. | #المبدأ و المعاد، به كوشش [[نورانی، عبدالله|عبداللّه نورانى]]، تهران، 1363 ش. | ||
==تأليفات فارسى== | ==تأليفات فارسى==ابن سينا چند نوشته به فارسى دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را براى علاءالدوله كاكويه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مىگويد: «شنودم كه خداوند ماضى علاءالدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مىتوانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن | ||
ابن سينا چند نوشته به فارسى دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را براى علاءالدوله كاكويه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مىگويد: «شنودم كه خداوند ماضى علاءالدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مىتوانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن | |||
== وابستهها == | بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331ش و بخش «طبیعیات» آن به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد محمد مشكوة]] در همان سال در تهران انتشار يافت. ترجمۀ فرانسوى بخشهاى «طبیعیات» و «رياضيات» به وسيلۀ محمد آشنا و هانرى ماسه در دو جلد در سالهاى 1955 و 1956م در پاريس منتشر شد. بخش «الهيات» آن را پرويز مروج با شرح و حواشى به انگليسى ترجمه كرده و در 1973م در نيويورك منتشر كرده است. افزون بر اينها، رسالۀ «رگ شناسى» از ابن سينا نيز به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد محمد مشكوة]] در 1330ش و بخش «رياضيات» دانشنامه به وسيلۀ [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] در 1331ش در تهران منتشر شده است. همچنين رسالۀ فارسى كنوز المعزمين و رسالۀ جرّثقيل از ابن سينا هر دو به كوشش جلالالدين همايى در 1331ش در تهران انتشار يافته است.== وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش