ابن حمدون، محمد بن حسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== منابع ==' به '== منابع مقاله ==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''ابن حمدون ابوالمعالى محمد بن حسن'''، ملقب به «كافى الكفاة»، اديب و شاعر بغدادى متولد 495ق مىباشد. خاندان وى همه اهل علم و فضل بودند. پدرش كه ظاهراً مشاغل ديوانى نيز داشته است، در محاسبات و امور ادارى صاحبنظر بود. برادرانش ابونصر و ابوالمظفر نيز مانند پدر به كار کتابت و ادب اشتغال داشتند. فرزندش ابوسعد مردى گرانمايه و سخت کتابدوست بود و با ياقوت دوستى داشت. هموست كه در پاسخ ياقوت گفته است: خاندانش از اعقاب سيف الدوله ابن حمدان بن حمدون بودهاند. | '''ابن حمدون ابوالمعالى محمد بن حسن'''، ملقب به «كافى الكفاة»، اديب و شاعر بغدادى متولد 495ق مىباشد. خاندان وى همه اهل علم و فضل بودند. پدرش كه ظاهراً مشاغل ديوانى نيز داشته است، در محاسبات و امور ادارى صاحبنظر بود. برادرانش ابونصر و ابوالمظفر نيز مانند پدر به كار کتابت و ادب اشتغال داشتند. فرزندش ابوسعد مردى گرانمايه و سخت کتابدوست بود و با ياقوت دوستى داشت. هموست كه در پاسخ ياقوت گفته است: خاندانش از اعقاب سيف الدوله ابن حمدان بن حمدون بودهاند. | ||
ابن حمدون خود از كودكى نزد بزرگانى چون اسماعيل بن فضل جرجانى دانش آموخت و سرانجام در روزگار خلافت المقتضى لامرالله، شغل ديوانى يافت و به مقام «عارض العسكر» (محاسب يا بازرس سپاه) رسيد. تاريخ دقيق منصوب شدن وى به اين مقام معلوم نيست، اما مىدانيم كه او در 556ق، يعنى در آغاز خلافت المستنجد، هنوز در اين مقام باقى بوده است. وى پس از مدتى در شمار نزديكان المستنجد درآمد و با او در باب ادب، انجمن مىكرد و حتى شعرى نيز از قول خليفه روايت كرده است. وى سرانجام به رياست «ديوان الزمام» (نظارت عالى امور مالى) برگزيده شد، اما پس از چندى، خليفه بر او خشم گرفت و به زندانش افكند و در 562ق در زندان درگذشت و در مقابر قريش در بغداد به | ابن حمدون خود از كودكى نزد بزرگانى چون اسماعيل بن فضل جرجانى دانش آموخت و سرانجام در روزگار خلافت المقتضى لامرالله، شغل ديوانى يافت و به مقام «عارض العسكر» (محاسب يا بازرس سپاه) رسيد. تاريخ دقيق منصوب شدن وى به اين مقام معلوم نيست، اما مىدانيم كه او در 556ق، يعنى در آغاز خلافت المستنجد، هنوز در اين مقام باقى بوده است. وى پس از مدتى در شمار نزديكان المستنجد درآمد و با او در باب ادب، انجمن مىكرد و حتى شعرى نيز از قول خليفه روايت كرده است. وى سرانجام به رياست «ديوان الزمام» (نظارت عالى امور مالى) برگزيده شد، اما پس از چندى، خليفه بر او خشم گرفت و به زندانش افكند و در 562ق در زندان درگذشت و در مقابر قريش در بغداد به خاک سپرده شد. | ||
وى شعر نيز مىسرود. نمونههايى از شعر او را عمادالدين و ديگران نقل كردهاند، اما او همه شهرت خود را مديون کتابى است كه به «تذكرة» شهرت دارد. اين مجموعه در واقع جُنگى است كه علاوه بر نكتههاى فراوان و گوناگون ادبى، نمونههاى متعددى از عهدنامهها، بيعتنامهها، مقامهها، محاضرات، فرمانها و امثال آنها كه بايستى توسط كاتبان، به نام خلفا و وزرا تدوين مىشد، فراهم آمده بوده است. ظاهراً پس از مرگ مؤلف بود كه کتاب شهرتى فراگير يافت و مورد استفاده و ستايش همگان قرار گرفت. | وى شعر نيز مىسرود. نمونههايى از شعر او را عمادالدين و ديگران نقل كردهاند، اما او همه شهرت خود را مديون کتابى است كه به «تذكرة» شهرت دارد. اين مجموعه در واقع جُنگى است كه علاوه بر نكتههاى فراوان و گوناگون ادبى، نمونههاى متعددى از عهدنامهها، بيعتنامهها، مقامهها، محاضرات، فرمانها و امثال آنها كه بايستى توسط كاتبان، به نام خلفا و وزرا تدوين مىشد، فراهم آمده بوده است. ظاهراً پس از مرگ مؤلف بود كه کتاب شهرتى فراگير يافت و مورد استفاده و ستايش همگان قرار گرفت. |
نسخهٔ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۸
نام | ابن حمدون، محمد بن حسن |
---|---|
نامهای دیگر | ابن حمدون، بهاء الدین محمد
کافی الکفاه، محمد بن حسن ابوالمعالی محمد بن حسن |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 562 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE2170AUTHORCODE |
ابن حمدون ابوالمعالى محمد بن حسن، ملقب به «كافى الكفاة»، اديب و شاعر بغدادى متولد 495ق مىباشد. خاندان وى همه اهل علم و فضل بودند. پدرش كه ظاهراً مشاغل ديوانى نيز داشته است، در محاسبات و امور ادارى صاحبنظر بود. برادرانش ابونصر و ابوالمظفر نيز مانند پدر به كار کتابت و ادب اشتغال داشتند. فرزندش ابوسعد مردى گرانمايه و سخت کتابدوست بود و با ياقوت دوستى داشت. هموست كه در پاسخ ياقوت گفته است: خاندانش از اعقاب سيف الدوله ابن حمدان بن حمدون بودهاند.
ابن حمدون خود از كودكى نزد بزرگانى چون اسماعيل بن فضل جرجانى دانش آموخت و سرانجام در روزگار خلافت المقتضى لامرالله، شغل ديوانى يافت و به مقام «عارض العسكر» (محاسب يا بازرس سپاه) رسيد. تاريخ دقيق منصوب شدن وى به اين مقام معلوم نيست، اما مىدانيم كه او در 556ق، يعنى در آغاز خلافت المستنجد، هنوز در اين مقام باقى بوده است. وى پس از مدتى در شمار نزديكان المستنجد درآمد و با او در باب ادب، انجمن مىكرد و حتى شعرى نيز از قول خليفه روايت كرده است. وى سرانجام به رياست «ديوان الزمام» (نظارت عالى امور مالى) برگزيده شد، اما پس از چندى، خليفه بر او خشم گرفت و به زندانش افكند و در 562ق در زندان درگذشت و در مقابر قريش در بغداد به خاک سپرده شد.
وى شعر نيز مىسرود. نمونههايى از شعر او را عمادالدين و ديگران نقل كردهاند، اما او همه شهرت خود را مديون کتابى است كه به «تذكرة» شهرت دارد. اين مجموعه در واقع جُنگى است كه علاوه بر نكتههاى فراوان و گوناگون ادبى، نمونههاى متعددى از عهدنامهها، بيعتنامهها، مقامهها، محاضرات، فرمانها و امثال آنها كه بايستى توسط كاتبان، به نام خلفا و وزرا تدوين مىشد، فراهم آمده بوده است. ظاهراً پس از مرگ مؤلف بود كه کتاب شهرتى فراگير يافت و مورد استفاده و ستايش همگان قرار گرفت.
وى در علوم ادب چندان دستى نداشته است و شايد به همين جهت باشد كه كمتر كسى به نقل نكات ادبى از کتاب او دست زده است. ابن اثير هم كه نكته انتقاد آميز او را درباره شعرى آورده، سخت او را استهزا كرده و مىگويد: اين سخن كسى است كه مزه فصاحت و بلاغت را نچشيده است.
منابع مقاله
برگرفته از دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج3، ص364، نوشته آذرتاش آذرنوش و محمد سيدى.