حمزه سیدالشهداء علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک'
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک')
خط ۵۸: خط ۵۸:
#حمزه انجام‌دهنده نيكى‌ها و به‌جاآورنده صله رحم: [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] نقل مى‌كند كه پيامبر خدا چون در كنار جسد مُثله‌شده عمويش حمزه نشست، خطاب به وى چنين فرمود: «رَحِمَكَ الله أي عم، لَقَدْ كُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخَيرات»؛ «اى عمو، خداى رحمت كند تو را كه در صله رحم و انجام دادن كارهاى نيك فعال و كوشا بودى» و اين توصيف از زبان رسول‌الله(ص) و معرفى حضرت حمزه به‌عنوان «وَصُول رَحِم» و «فَعول خيرات» امتيازى است كه اختصاص به آن حضرت دارد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص33</ref>
#حمزه انجام‌دهنده نيكى‌ها و به‌جاآورنده صله رحم: [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] نقل مى‌كند كه پيامبر خدا چون در كنار جسد مُثله‌شده عمويش حمزه نشست، خطاب به وى چنين فرمود: «رَحِمَكَ الله أي عم، لَقَدْ كُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخَيرات»؛ «اى عمو، خداى رحمت كند تو را كه در صله رحم و انجام دادن كارهاى نيك فعال و كوشا بودى» و اين توصيف از زبان رسول‌الله(ص) و معرفى حضرت حمزه به‌عنوان «وَصُول رَحِم» و «فَعول خيرات» امتيازى است كه اختصاص به آن حضرت دارد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص33</ref>
#حمزه(ع) اولين پرچم‌دار اسلام: شش ماه اول پس از هجرت، در مدينه سپرى گرديد و در ماه هفتم كه مصادف با ماه مبارك رمضان بود، پيامبر خدا(ص) براى نخستين بار جهت مقابله با كفار و مشركين پرچم برافراشت و حمزة بن عبدالمطلب را به پرچم‌دارى مفتخر ساخت. مورخان مى‌نويسند: رسول‌الله(ص) در اين ماه، پرچم سفيد رنگى را به عمويش حمزه سپرد و او را به فرماندهى سى تن از مسلمانان به جانب محلى به نام «سيف البحر»، براى مقابله با ابوجهل كه سرپرستى يك قافله سيصد نفرى از مشركين مكه را به عهده داشت، فرستاد. گرچه در اين برخورد، به علت وساطت يكى از سران قبايل عرب، به نام «مجدى بن عمرو جُهَنى» جنگ رخ نداد و ابوجهل از اين معركه و از درگيرى با حمزه نجات يافت...<ref>همان، ص60-61</ref>
#حمزه(ع) اولين پرچم‌دار اسلام: شش ماه اول پس از هجرت، در مدينه سپرى گرديد و در ماه هفتم كه مصادف با ماه مبارك رمضان بود، پيامبر خدا(ص) براى نخستين بار جهت مقابله با كفار و مشركين پرچم برافراشت و حمزة بن عبدالمطلب را به پرچم‌دارى مفتخر ساخت. مورخان مى‌نويسند: رسول‌الله(ص) در اين ماه، پرچم سفيد رنگى را به عمويش حمزه سپرد و او را به فرماندهى سى تن از مسلمانان به جانب محلى به نام «سيف البحر»، براى مقابله با ابوجهل كه سرپرستى يك قافله سيصد نفرى از مشركين مكه را به عهده داشت، فرستاد. گرچه در اين برخورد، به علت وساطت يكى از سران قبايل عرب، به نام «مجدى بن عمرو جُهَنى» جنگ رخ نداد و ابوجهل از اين معركه و از درگيرى با حمزه نجات يافت...<ref>همان، ص60-61</ref>
#پس از خاتمه جنگ و در هنگام انتقال اسيران به پشت جبهه، يكى از آنان به نام «امية بن خلف» كه از مشركين سرشناس بود، چون چشمش به حضرت حمزه افتاد، از عبدالرحمان بن عوف پرسيد: «مَنْ هذا المُعلَّم؟»؛ «اين جنگجوى نشاندار كيست؟» گفتنى است، حضرت حمزه در جنگ‌ها با نصب پرِ شترمرغى بر كلاه‌خودِ خويش، از ديگر سرداران متمايز بود. عبدالرحمان پاسخ داد: او «حمزة بن عبدالمطلب است». اميه با تأسف و تحسر شديد از شكست سپاه شرك، گفت: «ذاكَ الَّذي فَعَلَ بنا الأفاعيل»؛ «اين بود كه صفوف ما را در هم شكست و ما را به خاك سياه نشاند».
#پس از خاتمه جنگ و در هنگام انتقال اسيران به پشت جبهه، يكى از آنان به نام «امية بن خلف» كه از مشركين سرشناس بود، چون چشمش به حضرت حمزه افتاد، از عبدالرحمان بن عوف پرسيد: «مَنْ هذا المُعلَّم؟»؛ «اين جنگجوى نشاندار كيست؟» گفتنى است، حضرت حمزه در جنگ‌ها با نصب پرِ شترمرغى بر كلاه‌خودِ خويش، از ديگر سرداران متمايز بود. عبدالرحمان پاسخ داد: او «حمزة بن عبدالمطلب است». اميه با تأسف و تحسر شديد از شكست سپاه شرك، گفت: «ذاكَ الَّذي فَعَلَ بنا الأفاعيل»؛ «اين بود كه صفوف ما را در هم شكست و ما را به خاک سياه نشاند».
#:اسامى نُه تن از مقتولان مشركين به دست حضرت حمزه، طبق منابع اهل سنت، عبارتند از: 1. اسود بن عبدالاسود مخزومى؛ 2 و 3. عتبه و شيبه فرزندان ربيعه؛ 4. طُعَيمة بن عَدى؛ 5 و 6. زَمعه و عقيل فرزندان اسود؛ 7. ابوقيس بن وليد بن مغيره؛ 8. نُبية بن حجاج؛ 9. حَنظَلة بن ابى‌سفيان برادر معاويه<ref>همان، ص84</ref>
#:اسامى نُه تن از مقتولان مشركين به دست حضرت حمزه، طبق منابع اهل سنت، عبارتند از: 1. اسود بن عبدالاسود مخزومى؛ 2 و 3. عتبه و شيبه فرزندان ربيعه؛ 4. طُعَيمة بن عَدى؛ 5 و 6. زَمعه و عقيل فرزندان اسود؛ 7. ابوقيس بن وليد بن مغيره؛ 8. نُبية بن حجاج؛ 9. حَنظَلة بن ابى‌سفيان برادر معاويه<ref>همان، ص84</ref>
#كرامت شهداى احد و شكست سياست معاويه: در سال چهل و نه هجرى و پس از گذشت چهل و شش سال از جنگ احد و در دوران رياست بلامنازع معاوية بن ابوسفيان، از طرف او دستور صادر شد كه در احد، قناتى حفر و مجراى آن را از كنار و يا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادى در مدينه اعلان كرد: افرادى كه در احد، شهيد دارند، براى در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جريان آب، اين قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل ديگر انتقال دهند و بر اساس اين دستور به نبش قبور شهدا اقدام گرديد. از جمله قبر حمزه(ع) و عمرو بن جموح و عبدالله پدر جابر شكافته شد. عمال معاويه با تعجب مشاهده كردند كه اين اجساد، تر و تازه مانده‌اند؛ به‌گونه‌اى كه گويى ديروز دفن شده‌اند؛ حتى لباس‌ها و قطيفه‌ها و علف‌هايى كه آن پيكرها را پوشش مى‌دادند با همان وضع باقى است و كوچك‌ترين تغييرى در آنها رخ نداده است؛ به‌طورى‌كه وقتى بيل كارگران به پاى حضرت حمزه خورد، خون جارى گرديد و يا آنگاه كه دست يكى از شهدا، كه در روى زخم پيشانى‌اش قرار داشت، برداشته شد خون جارى شد و اين كرامت شهدا موجب شد كه عمال معاويه از تصميم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند<ref>همان، ص195-196</ref>
#كرامت شهداى احد و شكست سياست معاويه: در سال چهل و نه هجرى و پس از گذشت چهل و شش سال از جنگ احد و در دوران رياست بلامنازع معاوية بن ابوسفيان، از طرف او دستور صادر شد كه در احد، قناتى حفر و مجراى آن را از كنار و يا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادى در مدينه اعلان كرد: افرادى كه در احد، شهيد دارند، براى در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جريان آب، اين قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل ديگر انتقال دهند و بر اساس اين دستور به نبش قبور شهدا اقدام گرديد. از جمله قبر حمزه(ع) و عمرو بن جموح و عبدالله پدر جابر شكافته شد. عمال معاويه با تعجب مشاهده كردند كه اين اجساد، تر و تازه مانده‌اند؛ به‌گونه‌اى كه گويى ديروز دفن شده‌اند؛ حتى لباس‌ها و قطيفه‌ها و علف‌هايى كه آن پيكرها را پوشش مى‌دادند با همان وضع باقى است و كوچك‌ترين تغييرى در آنها رخ نداده است؛ به‌طورى‌كه وقتى بيل كارگران به پاى حضرت حمزه خورد، خون جارى گرديد و يا آنگاه كه دست يكى از شهدا، كه در روى زخم پيشانى‌اش قرار داشت، برداشته شد خون جارى شد و اين كرامت شهدا موجب شد كه عمال معاويه از تصميم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند<ref>همان، ص195-196</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش