۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجبالوجود') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[اوجبی، علی]](محقق) | [[اوجبی، علی]](محقق) | ||
| ناشر = دانشگاه تهران، موسسه مطالعات اسلامي؛ مرکز | | ناشر = دانشگاه تهران، موسسه مطالعات اسلامي؛ مرکز پژوهشي ميراث مکتوب | ||
| مکان نشر = ايران - تهران | | مکان نشر = ايران - تهران | ||
| سال نشر = 1376ش | | سال نشر = 1376ش | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مفصلی از مصحح آغاز و مطالب، از یک «رصد» مشتمل بر پنج «فصل» و هر فصل متضمن بخشهایی چون: تقویم، تصحیح، توصیه، تحکمه، محاققه و تقویم، ظن و تقویم، وهم و تقویم، تشکک و تثبیت تشکیل شده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص125</ref> | کتاب با مقدمه مفصلی از مصحح آغاز و مطالب، از یک «رصد» مشتمل بر پنج «فصل» و هر فصل متضمن بخشهایی چون: تقویم، تصحیح، توصیه، تحکمه، محاققه و تقویم، ظن و تقویم، وهم و تقویم، تشکک و تثبیت تشکیل شده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص125</ref>. | ||
از تعبیر «رصد الأول» چنین برداشت میشود که نویسنده بنا داشته تا رصدهای دیگری را نیز به کتاب بیفزاید، اما به دلیل نامعلومی از این مهم منصرف شده است<ref>همان</ref> | از تعبیر «رصد الأول» چنین برداشت میشود که نویسنده بنا داشته تا رصدهای دیگری را نیز به کتاب بیفزاید، اما به دلیل نامعلومی از این مهم منصرف شده است<ref>همان</ref>. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
در مقدمه مصحح، زندگینامه مفصلی از مصنف، شارح و تعلیقنویس ذکر شده و نکات مهمی پیرامون ویژگیهای کتاب و شرح آن، بیان گردیده است<ref>همان، ص17-161</ref> | در مقدمه مصحح، زندگینامه مفصلی از مصنف، شارح و تعلیقنویس ذکر شده و نکات مهمی پیرامون ویژگیهای کتاب و شرح آن، بیان گردیده است<ref>همان، ص17-161</ref>. | ||
فصل آغازین کتاب، بهمنزله مدخل بشمار میآید و نویسنده در آن به برخی از مبادی و مباحث مربوط به امور عامه همچون: تعریف فلسفه، موضوع فلسفه، مسائل فلسفه، انقسام موجود به واجب و ممکن، تقسیم ممکن به جوهر و عرض، ملاک نیاز ممکن به علت، تساوق وجود و تشخص پرداخته است<ref>همان، ص125</ref> | فصل آغازین کتاب، بهمنزله مدخل بشمار میآید و نویسنده در آن به برخی از مبادی و مباحث مربوط به امور عامه همچون: تعریف فلسفه، موضوع فلسفه، مسائل فلسفه، انقسام موجود به واجب و ممکن، تقسیم ممکن به جوهر و عرض، ملاک نیاز ممکن به علت، تساوق وجود و تشخص پرداخته است<ref>همان، ص125</ref>. | ||
فصل دوم، بیشتر به براهین اثبات واجب و ابطال تسلسل و دور اختصاص دارد؛ براهینی چون: برهان ضرورت، برهان اولویت، برهان جزء و کل، برهان قوه و فعل، برهان شخصیت، برهان وسط و طرف، برهان تضایف، برهان حیثیات، برهان اسد و اخصر و برهان ترتب<ref>همان</ref> | فصل دوم، بیشتر به براهین اثبات واجب و ابطال تسلسل و دور اختصاص دارد؛ براهینی چون: برهان ضرورت، برهان اولویت، برهان جزء و کل، برهان قوه و فعل، برهان شخصیت، برهان وسط و طرف، برهان تضایف، برهان حیثیات، برهان اسد و اخصر و برهان ترتب<ref>همان</ref>. | ||
در فصل سوم، مصنف بیشتر به تبیین و اثبات صفات سلبی واجب پرداخته است؛ صفاتی چون: واجب بالذات ماهیت ندارد (ماهیت واجب عین انیت اوست)؛ واجب بالذات مرکب نیست؛ واجب بالذات جنس ندارد؛ واجب بالذات نوع نیست؛ واجب بالذات حد ندارد؛ واجب بالذات کثیر نیست؛ واجب بالذات جسم، جسمانی و عرض نیست؛ واجب بالذات به حس درک نمیشود؛ واجب بالذات جهت، مکان و وضع ندارد؛ واجب بالذات نه جنس برای جوهر است و نه در مقوله جوهر میگنجد و وحدت واجب بالذات عددی نیست<ref>همان</ref> | در فصل سوم، مصنف بیشتر به تبیین و اثبات صفات سلبی واجب پرداخته است؛ صفاتی چون: واجب بالذات ماهیت ندارد (ماهیت واجب عین انیت اوست)؛ واجب بالذات مرکب نیست؛ واجب بالذات جنس ندارد؛ واجب بالذات نوع نیست؛ واجب بالذات حد ندارد؛ واجب بالذات کثیر نیست؛ واجب بالذات جسم، جسمانی و عرض نیست؛ واجب بالذات به حس درک نمیشود؛ واجب بالذات جهت، مکان و وضع ندارد؛ واجب بالذات نه جنس برای جوهر است و نه در مقوله جوهر میگنجد و وحدت واجب بالذات عددی نیست<ref>همان</ref>. | ||
در فصل چهارم نیز در دنباله فصل پیشین به تحلیل و بررسی برخی از صفات سلبی واجب بالذات چون: واجب بالذات مقابل ندارد؛ واجب بالذات شریک ندارد؛ واجب بالذات منزه از حرکت، سکون و تغییر است؛ در واجب بالذات کثرت راه ندارد؛ امتناع علم به حقیقت واجب بالذات؛ استحاله تقرر صورت علمی در ذات واجب و مباحثی مانند: تقابل و اقسام آن؛ چگونگی عروض اضافه بر | در فصل چهارم نیز در دنباله فصل پیشین به تحلیل و بررسی برخی از صفات سلبی واجب بالذات چون: واجب بالذات مقابل ندارد؛ واجب بالذات شریک ندارد؛ واجب بالذات منزه از حرکت، سکون و تغییر است؛ در واجب بالذات کثرت راه ندارد؛ امتناع علم به حقیقت واجب بالذات؛ استحاله تقرر صورت علمی در ذات واجب و مباحثی مانند: تقابل و اقسام آن؛ چگونگی عروض اضافه بر واجب الوجود؛ کیفیت عروض سلوب بر ذات واجب الوجود؛ عینیت صفات و ذات واجب الوجود؛ لوازم صفات کمالی واجب الوجود؛ چگونگی صدور کثرات؛ تقدم سرمدی واجب بالذات؛ حدوث و قدم دهری پرداخته است. در این فصل، مصنف برای اثبات حدوث دهری ممکنات، برهانی اقامه میکند که در کتابهای دیگرش طرح نکرده است<ref>همان، 125-126</ref>. | ||
فصل پایانی کتاب که شاید جذابترین و خواندنیترین فصول آن باشد، به مباحث معرفتشناسانه و دیدگاههای میرداماد در مقوله علم، بهویژه علم الهی اختصاص دارد. عمده مباحث این فصل عبارتند از: تقسیم علم به حصولی و حضوری و تعریف آنها؛ رابطه علم حصولی و حضوری؛ معلوم در علوم حصولی و حضوری؛ علم جواهر مفارقه؛ ترتیب و ترتب علوم و ادراکات؛ اتحاد عقل و عاقل و معقول؛ علم واجب به اشیاء؛ عینیت علم و ذات واجب؛ علم به معلول؛ علم فعلی و انفعالی و نقد دیدگاه شیخالرئیس در این باب؛ علم اجمالی و علم تفصیلی و چگونگی انکشاف صور متعدد برای نفس آدمی<ref>همان</ref> | فصل پایانی کتاب که شاید جذابترین و خواندنیترین فصول آن باشد، به مباحث معرفتشناسانه و دیدگاههای میرداماد در مقوله علم، بهویژه علم الهی اختصاص دارد. عمده مباحث این فصل عبارتند از: تقسیم علم به حصولی و حضوری و تعریف آنها؛ رابطه علم حصولی و حضوری؛ معلوم در علوم حصولی و حضوری؛ علم جواهر مفارقه؛ ترتیب و ترتب علوم و ادراکات؛ اتحاد عقل و عاقل و معقول؛ علم واجب به اشیاء؛ عینیت علم و ذات واجب؛ علم به معلول؛ علم فعلی و انفعالی و نقد دیدگاه شیخالرئیس در این باب؛ علم اجمالی و علم تفصیلی و چگونگی انکشاف صور متعدد برای نفس آدمی<ref>همان</ref>. | ||
===ویژگیهای کتاب=== | ===ویژگیهای کتاب=== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
# آنگونه که از شواهد و قراین برمیآید، گویا «تقويم الإیمان» نیز همانند «الأفق المبين»، «الإيماضات و التشريفات»، «التقديسات» و «القبسات»، از جمله کتابهای درسیای بوده که میرداماد خود برای شاگردانش تدریس میکرده است؛ چه، در حاشیه برخی از نسخههای آن، حواشی و تعلیقاتی با عنوان «سمع» وجود دارد که بیانگر نکاتی است که شاگردان در محفل درس از زبان استاد شنیده و یادداشت کردهاند. برجستگیهای دیگر این اثر (ارائه دوره کامل فلسفه و ابداعات و نظریات خاص میرداماد) را میتوان از دیگر قراینی دانست که درسی بودن تقويم الإیمان را تأیید میکنند. | # آنگونه که از شواهد و قراین برمیآید، گویا «تقويم الإیمان» نیز همانند «الأفق المبين»، «الإيماضات و التشريفات»، «التقديسات» و «القبسات»، از جمله کتابهای درسیای بوده که میرداماد خود برای شاگردانش تدریس میکرده است؛ چه، در حاشیه برخی از نسخههای آن، حواشی و تعلیقاتی با عنوان «سمع» وجود دارد که بیانگر نکاتی است که شاگردان در محفل درس از زبان استاد شنیده و یادداشت کردهاند. برجستگیهای دیگر این اثر (ارائه دوره کامل فلسفه و ابداعات و نظریات خاص میرداماد) را میتوان از دیگر قراینی دانست که درسی بودن تقويم الإیمان را تأیید میکنند. | ||
# اثر حاظر حاوی برخی از مباحث، تقریرها و ادلههای نوین و ابداعات میرداماد است که در دیگر آثار او به چشم نمیخورد؛ مباحثی چون نظریه وحدت حمل، برهان بر حدوث دهری، ثنویت مقولات و... | # اثر حاظر حاوی برخی از مباحث، تقریرها و ادلههای نوین و ابداعات میرداماد است که در دیگر آثار او به چشم نمیخورد؛ مباحثی چون نظریه وحدت حمل، برهان بر حدوث دهری، ثنویت مقولات و... | ||
# مصنف در تمامی آثار فلسفی خویش، به بحث پیرامون موضوعات خاص پرداخته است. تنها در اثر حاضر است که تقریبا یک دوره کامل مباحث فلسفی را بهصورت فشرده تبیین و ساختار و شاکله نظام فلسفی خویش را بهاختصار ترسیم کرده است. در واقع میتوان گفت اثر حاضر در کنار دو اثر گرانسنگ «القبسات» و «الأفق المبين»، سه ضلع اصلی قاعده هرم اندیشههای فلسفی میرداماد را تشکیل میدهند<ref>همان، ص126-127</ref> | # مصنف در تمامی آثار فلسفی خویش، به بحث پیرامون موضوعات خاص پرداخته است. تنها در اثر حاضر است که تقریبا یک دوره کامل مباحث فلسفی را بهصورت فشرده تبیین و ساختار و شاکله نظام فلسفی خویش را بهاختصار ترسیم کرده است. در واقع میتوان گفت اثر حاضر در کنار دو اثر گرانسنگ «القبسات» و «الأفق المبين»، سه ضلع اصلی قاعده هرم اندیشههای فلسفی میرداماد را تشکیل میدهند<ref>همان، ص126-127</ref>. | ||
'''كشف الحقائق''' | '''كشف الحقائق''' | ||
شارح در سراسر کتاب، در صدد تبیین آرای میرداماد و تحکیم مبانی اوست و بهشدت به نظریات او وفادار. سید علوی بهواسطه تسلط بر اصول و جزئیات اندیشه استاد خویش و با استناد به دیگر آثارش و به سرپنجه بیان شیوا و قلم روان خود، بهخوبی حقایق و دقایق منطوی در عبارات ماتن را کشف و در اختیار مخاطبان و خوانندگان اثر قرار داده است<ref>همان، ص153-154</ref> | شارح در سراسر کتاب، در صدد تبیین آرای میرداماد و تحکیم مبانی اوست و بهشدت به نظریات او وفادار. سید علوی بهواسطه تسلط بر اصول و جزئیات اندیشه استاد خویش و با استناد به دیگر آثارش و به سرپنجه بیان شیوا و قلم روان خود، بهخوبی حقایق و دقایق منطوی در عبارات ماتن را کشف و در اختیار مخاطبان و خوانندگان اثر قرار داده است<ref>همان، ص153-154</ref>. | ||
گرچه قصد اولی و بالذات او، شرح عبارات کتاب بوده، اما از آنجا که حکمت یمانی میرداماد مبتنی بر نحلههای فلسفی و مشارب فکری پیشین خود است، جایجای کتاب مملو از نقل و طرح و تبیین آرای شیخ در «الشفاء»، «التعليقات» و... و فیلسوفانی چون: فارابیدر «الجمع بين رأي الحکيمين» و اثولوجیا و بهمنیار در «التحصيل» و متکلمان بزرگی نظیر محقق طوسی و فخر رازی بوده و آمیخته به لطایف اشراقی و سخنان شیخ اشراق در «حكمة الإشراق» و «المطارحات» است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref> | گرچه قصد اولی و بالذات او، شرح عبارات کتاب بوده، اما از آنجا که حکمت یمانی میرداماد مبتنی بر نحلههای فلسفی و مشارب فکری پیشین خود است، جایجای کتاب مملو از نقل و طرح و تبیین آرای شیخ در «الشفاء»، «التعليقات» و... و فیلسوفانی چون: فارابیدر «الجمع بين رأي الحکيمين» و اثولوجیا و بهمنیار در «التحصيل» و متکلمان بزرگی نظیر محقق طوسی و فخر رازی بوده و آمیخته به لطایف اشراقی و سخنان شیخ اشراق در «حكمة الإشراق» و «المطارحات» است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>. | ||
او در مباحث عرفانی نیز تمهر و تدرب چشمگیری دارد. گاه در لابهلای مباحث و استدلالها و منازعات خشک فلسفی، خواننده را به صعود بر بلندای شهود و تجربه حقایق نورانی و ماورائی فرامیخواند<ref>همان</ref> | او در مباحث عرفانی نیز تمهر و تدرب چشمگیری دارد. گاه در لابهلای مباحث و استدلالها و منازعات خشک فلسفی، خواننده را به صعود بر بلندای شهود و تجربه حقایق نورانی و ماورائی فرامیخواند<ref>همان</ref>. | ||
در واقع «كشف الحقائق»، افزون بر شرح مبانی فلسفی میرداماد و ترویج و تشیید حکمت یمانی، دریایی از معارف فلسفی و لطایف عرفانی است<ref>همان</ref> | در واقع «كشف الحقائق»، افزون بر شرح مبانی فلسفی میرداماد و ترویج و تشیید حکمت یمانی، دریایی از معارف فلسفی و لطایف عرفانی است<ref>همان</ref>. | ||
او نقادی تیزبین و مصنف نیز هست. در لابهلای مباحث کتاب افزون بر تحلیل افکار اندیشمندان مسلمان، به نقد آرای حکمای یونان نظیر انکسیمایس، تالس و... میپردازد که این خود حاکی از قوت و میزان تسلط و دایره آگاهی وی در این زمینه است<ref>همان</ref> | او نقادی تیزبین و مصنف نیز هست. در لابهلای مباحث کتاب افزون بر تحلیل افکار اندیشمندان مسلمان، به نقد آرای حکمای یونان نظیر انکسیمایس، تالس و... میپردازد که این خود حاکی از قوت و میزان تسلط و دایره آگاهی وی در این زمینه است<ref>همان</ref>. | ||
شارح گاه در تبیبن مقاصد شیخ، به دیگر آثار خود همچون «العروة الوثقی» (شرح الهیات شفا) ارجاع میدهد. در توضیح واژگان نامأنوس بهکاررفته در عبارت مصنف نیز از کتاب «النهاية» [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] و «الصحاح» جوهری، بهره برده است<ref>همان</ref> | شارح گاه در تبیبن مقاصد شیخ، به دیگر آثار خود همچون «العروة الوثقی» (شرح الهیات شفا) ارجاع میدهد. در توضیح واژگان نامأنوس بهکاررفته در عبارت مصنف نیز از کتاب «النهاية» [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] و «الصحاح» جوهری، بهره برده است<ref>همان</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
# كشف الحقائق: در مورد آن به اندازه کافی توضیح دادیم. | # كشف الحقائق: در مورد آن به اندازه کافی توضیح دادیم. | ||
# عرش الإيقان: این شرح توسط میر عبدالحسیب - یکی از نوادگان مصنف - تألیف شده است. | # عرش الإيقان: این شرح توسط میر عبدالحسیب - یکی از نوادگان مصنف - تألیف شده است. | ||
# شرح ملا شمسای گیلانی<ref>ر.ک: همان، ص123-124</ref> | # شرح ملا شمسای گیلانی<ref>ر.ک: همان، ص123-124</ref>. | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرستهای فنی (آیات؛ احادیث؛ اشعار؛ اعلام و گروهها؛ کتابها؛ اصطلحات و تعبیرات؛ واژهنامه و منابع و مآخذ) در پایان کتاب ذکر شده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرستهای فنی (آیات؛ احادیث؛ اشعار؛ اعلام و گروهها؛ کتابها؛ اصطلحات و تعبیرات؛ واژهنامه و منابع و مآخذ) در پایان کتاب ذکر شده است. | ||
از آنجا که دو نسخه از کتاب موجود بوده که در واقع دو تحریر جدا و بهمنزله دو کتاب مستقل است و عبارات آن، جز در مواردی اندک با هم متفاوتند، مصحح میان دو متن جمع کرده است و در مواردی که عبارات هردو نزدیک به هم بوده، هرکدام را که بهنحوی ترجیح داشته در متن آورده و عبارات دیگری را در پاورقی. افزودههای هر نسخه نیز در صورت امکان در متن و در غیر این صورت، در پاورقی درج شده است<ref>ر.ک: همان، ص159-160</ref> | از آنجا که دو نسخه از کتاب موجود بوده که در واقع دو تحریر جدا و بهمنزله دو کتاب مستقل است و عبارات آن، جز در مواردی اندک با هم متفاوتند، مصحح میان دو متن جمع کرده است و در مواردی که عبارات هردو نزدیک به هم بوده، هرکدام را که بهنحوی ترجیح داشته در متن آورده و عبارات دیگری را در پاورقی. افزودههای هر نسخه نیز در صورت امکان در متن و در غیر این صورت، در پاورقی درج شده است<ref>ر.ک: همان، ص159-160</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش