۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سرگذشت نامه' به 'سرگذشتنامه') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
اين كتاب از مقدمه آيتالله شيخ هادى نجفى و مقدمه مصححان و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دو مرحله و يك خاتمه) تشكيل شده است. آيتالله نجفى در مقدمهاش كتاب حاضر و نويسندهاش را شناسانده و اظهار نظر كرده است كه عبارات عربى اثر حاضر، ضعيف است؛ چون نويسندهاش عربزبان نيست و در ايران رشد كرده و براى آنكه كتابش فايدهاش بيشتر شود به زبان عربى نوشته است<ref>ر. | اين كتاب از مقدمه آيتالله شيخ هادى نجفى و مقدمه مصححان و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دو مرحله و يك خاتمه) تشكيل شده است. آيتالله نجفى در مقدمهاش كتاب حاضر و نويسندهاش را شناسانده و اظهار نظر كرده است كه عبارات عربى اثر حاضر، ضعيف است؛ چون نويسندهاش عربزبان نيست و در ايران رشد كرده و براى آنكه كتابش فايدهاش بيشتر شود به زبان عربى نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص22</ref> | ||
مصححان ويژگىهاى اثر حاضر و روش تحقيق نسخه خطى آن را بيان كرده و تصويرى از نسخه مخطوط آن را آوردهاند<ref>ر. | مصححان ويژگىهاى اثر حاضر و روش تحقيق نسخه خطى آن را بيان كرده و تصويرى از نسخه مخطوط آن را آوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص27-32</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از: | برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از: | ||
#مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورعترين مردم و مايل به مشرب اخباريان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر. | #مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورعترين مردم و مايل به مشرب اخباريان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر.ک: متن كتاب، ص64</ref> | ||
#فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبهاى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبداللهخان ملقب به امينالدوله اصفهانى؛ همانطوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امينالدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر. | #فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبهاى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبداللهخان ملقب به امينالدوله اصفهانى؛ همانطوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امينالدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص141-142</ref> | ||
#سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند سيد على صاحبالرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائبالسلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، بهخاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازهاش به كربلاى معلى حمل شد...<ref>ر. | #سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند سيد على صاحبالرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائبالسلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، بهخاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازهاش به كربلاى معلى حمل شد...<ref>ر.ک: همان، ص180-182</ref> | ||
#شيخ مرتضى ريزى اصفهانى (حدود 1250-1329ق): عالم كامل و عامل فاضل مدقق شيخ ما شيخ مرتضى اصفهانى كه در نجف اشرف در نزد سيد معظم چند سال متعدد مشغول شد و بعد از فراغت به اصفهان بازگشت و طلاب از او استفاده كردند. انصاف آن است كه او جامع بين تدقيق و تحقيق و حسن تقرير و خوشبيانى است<ref>ر. | #شيخ مرتضى ريزى اصفهانى (حدود 1250-1329ق): عالم كامل و عامل فاضل مدقق شيخ ما شيخ مرتضى اصفهانى كه در نجف اشرف در نزد سيد معظم چند سال متعدد مشغول شد و بعد از فراغت به اصفهان بازگشت و طلاب از او استفاده كردند. انصاف آن است كه او جامع بين تدقيق و تحقيق و حسن تقرير و خوشبيانى است<ref>ر.ک: همان، ص244-245</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام، امكنه و...) آماده نشده است. | متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام، امكنه و...) آماده نشده است. | ||
نويسندگان براى توليد اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبرى (202 كتاب) به زبان عربى و فارسى استفاده و نام و مشخصات كتابشناختى آنها را ذكر كردهاند<ref>ر. | نويسندگان براى توليد اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبرى (202 كتاب) به زبان عربى و فارسى استفاده و نام و مشخصات كتابشناختى آنها را ذكر كردهاند<ref>ر.ک: همان، ص249-264</ref> | ||
نويسنده در مقدمهاش يادآور شده است كه مقصود اصلى فقط يادكرد كسانى است كه در قرن يازدهم هجرى قمرى زيستهاند و اما ذكر كسانى كه بعد از آن آمدهاند، بهصورت استطرادى و تيمنى است و اين مختصر را نوشتم؛ چون وجود ناقص بهتر از عدم صرف است و براى آنكه اين مطالب فراموش نشود. كلمه «غرقاب» در عنوان كتاب اشاره به ماده تاريخ تأليف اين اثر است<ref>ر. | نويسنده در مقدمهاش يادآور شده است كه مقصود اصلى فقط يادكرد كسانى است كه در قرن يازدهم هجرى قمرى زيستهاند و اما ذكر كسانى كه بعد از آن آمدهاند، بهصورت استطرادى و تيمنى است و اين مختصر را نوشتم؛ چون وجود ناقص بهتر از عدم صرف است و براى آنكه اين مطالب فراموش نشود. كلمه «غرقاب» در عنوان كتاب اشاره به ماده تاريخ تأليف اين اثر است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص36</ref>منظور اين است كه كلمه «غرقاب» با حساب حروف ابجد - كه بهصورت جمع ارزش عددى حروف استفادهشده در كلمه مورد نظر انجام مىشود - برابر است با: (غ (1000)+ ر (200)+ق (100)+ ا (1)+ ب (2) 1303) يعنى نگارش اين اثر در سال 1303ق، به انجام رسيده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش