مقری، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'بيت اللّه' به 'بيتاللّه') |
(غنی سازی متن) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01090.jpg|بندانگشتی|مقری، احمد بن محمد]] | [[پرونده:NUR01090.jpg|بندانگشتی|مقری، احمد بن محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |مقری، احمد بن محمد | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر | |نام های دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | تلمسانی، ابوالعباس احمد بن محمد | ||
تلمسانی، احمد بن المقری | تلمسانی، احمد بن المقری | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |حدود 1000ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |تلمسان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1041 هـ.ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[نفح الطيب من غصن الأندلس الرطيب|نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE1090AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
شهابالدين ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن يحيى بن عبدالرحمن بن ابى العيش بن محمد، المقّرى التلمساني، در حدود 1000ق در تلمسان زاده شد.كلمۀ مقّرى نشان مىدهد كه خاندان وى از دهكدهاى كوچك واقع در نزديكى شهر مذكور بودهو دليلى ندارد كه آن را صورت تحريف يافتهاى از «مقرى» به معنى قارى يا معلّم قرآن بگيريم.يكى از اسلاف وى معلّم ابن الخطيب، اديب معروف اندلسى قرن چهاردهم ميلادى بوده است.شايد از نفوذ اين رابطه بود كه مقّرى خوانندۀ علاقهمند اين نويسنده و شاعر بزرگ شد و كتاب اساسىخويش«[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» را بدو اختصاص داد. مقّرى در كودكى شاگرد عموى خويش بود كه مقام مفتى داشت و هفت بار [[صحيح بخارى]] را پيش وى خواند و به مرور زمان تدريس آن را بيشتر از هر كتاب ديگر دوست داشت و در اين باب شهرت يافت. وى در تمام عمر به تدريس حديث پرداخت و چند كتاب در اين رشته تأليف كرد كه در آن سالها و بعدها هنگام اقامت در مشرق مبناىدرس وى بود. ولى علاقۀ خصوصى، وى را در سنين نوجوانى به سوى ادب و تاريخ اندلس كشانيد. وى در سال 1027 هجرى از مغرب به نيت حج بيتاللّه به راه افتاد و تا سال 1037ق پنج بار به حج رفت كه در اثناى آن هفت بار مدينه را زيارت كرد و بارها در آنجا درس حديث داد. در بازگشت به قاهرهكه قبلا در مسير حج بدانجا پاى نهاده بود، در الأزهر به تدريس پرداخت. وى از قدس، دمشق و...ديدن كرد و در دمشق در مدرسه جقمقيه به تدريس مشغول شد. مقّرى در انديشه بود كه براى هميشه در دمشق مقيم شود، از اين رو به قاهره برگشت تا امور خود را سروسامان دهد ولى در 1041ق در حالى كهبيش از چهل سال نداشت، به مرضى ناگهانى درگذشت. | شهابالدين ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن يحيى بن عبدالرحمن بن ابى العيش بن محمد، المقّرى التلمساني، در حدود 1000ق در تلمسان زاده شد.كلمۀ مقّرى نشان مىدهد كه خاندان وى از دهكدهاى كوچك واقع در نزديكى شهر مذكور بودهو دليلى ندارد كه آن را صورت تحريف يافتهاى از «مقرى» به معنى قارى يا معلّم قرآن بگيريم. | ||
يكى از اسلاف وى معلّم ابن الخطيب، اديب معروف اندلسى قرن چهاردهم ميلادى بوده است.شايد از نفوذ اين رابطه بود كه مقّرى خوانندۀ علاقهمند اين نويسنده و شاعر بزرگ شد و كتاب اساسىخويش«[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» را بدو اختصاص داد. | |||
مقّرى در كودكى شاگرد عموى خويش بود كه مقام مفتى داشت و هفت بار [[صحيح بخارى]] را پيش وى خواند و به مرور زمان تدريس آن را بيشتر از هر كتاب ديگر دوست داشت و در اين باب شهرت يافت. وى در تمام عمر به تدريس حديث پرداخت و چند كتاب در اين رشته تأليف كرد كه در آن سالها و بعدها هنگام اقامت در مشرق مبناىدرس وى بود. | |||
ولى علاقۀ خصوصى، وى را در سنين نوجوانى به سوى ادب و تاريخ اندلس كشانيد. وى در سال 1027 هجرى از مغرب به نيت حج بيتاللّه به راه افتاد و تا سال 1037ق پنج بار به حج رفت كه در اثناى آن هفت بار مدينه را زيارت كرد و بارها در آنجا درس حديث داد. در بازگشت به قاهرهكه قبلا در مسير حج بدانجا پاى نهاده بود، در الأزهر به تدريس پرداخت. وى از قدس، دمشق و...ديدن كرد و در دمشق در مدرسه جقمقيه به تدريس مشغول شد. مقّرى در انديشه بود كه براى هميشه در دمشق مقيم شود، از اين رو به قاهره برگشت تا امور خود را سروسامان دهد ولى در 1041ق در حالى كهبيش از چهل سال نداشت، به مرضى ناگهانى درگذشت. | |||
==آثار == | ==آثار == | ||
خط ۴۵: | خط ۵۱: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب]] | [[نفح الطيب من غصن الأندلس الرطيب|نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ ۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۶
نام | مقری، احمد بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | تلمسانی، ابوالعباس احمد بن محمد
تلمسانی، احمد بن المقری مقری، ابوالعباس احمد بن محمد |
نام پدر | محمد |
متولد | حدود 1000ق |
محل تولد | تلمسان |
رحلت | 1041 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب |
کد مؤلف | AUTHORCODE1090AUTHORCODE |
شهابالدين ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن يحيى بن عبدالرحمن بن ابى العيش بن محمد، المقّرى التلمساني، در حدود 1000ق در تلمسان زاده شد.كلمۀ مقّرى نشان مىدهد كه خاندان وى از دهكدهاى كوچك واقع در نزديكى شهر مذكور بودهو دليلى ندارد كه آن را صورت تحريف يافتهاى از «مقرى» به معنى قارى يا معلّم قرآن بگيريم.
يكى از اسلاف وى معلّم ابن الخطيب، اديب معروف اندلسى قرن چهاردهم ميلادى بوده است.شايد از نفوذ اين رابطه بود كه مقّرى خوانندۀ علاقهمند اين نويسنده و شاعر بزرگ شد و كتاب اساسىخويش«نفح الطيب» را بدو اختصاص داد.
مقّرى در كودكى شاگرد عموى خويش بود كه مقام مفتى داشت و هفت بار صحيح بخارى را پيش وى خواند و به مرور زمان تدريس آن را بيشتر از هر كتاب ديگر دوست داشت و در اين باب شهرت يافت. وى در تمام عمر به تدريس حديث پرداخت و چند كتاب در اين رشته تأليف كرد كه در آن سالها و بعدها هنگام اقامت در مشرق مبناىدرس وى بود.
ولى علاقۀ خصوصى، وى را در سنين نوجوانى به سوى ادب و تاريخ اندلس كشانيد. وى در سال 1027 هجرى از مغرب به نيت حج بيتاللّه به راه افتاد و تا سال 1037ق پنج بار به حج رفت كه در اثناى آن هفت بار مدينه را زيارت كرد و بارها در آنجا درس حديث داد. در بازگشت به قاهرهكه قبلا در مسير حج بدانجا پاى نهاده بود، در الأزهر به تدريس پرداخت. وى از قدس، دمشق و...ديدن كرد و در دمشق در مدرسه جقمقيه به تدريس مشغول شد. مقّرى در انديشه بود كه براى هميشه در دمشق مقيم شود، از اين رو به قاهره برگشت تا امور خود را سروسامان دهد ولى در 1041ق در حالى كهبيش از چهل سال نداشت، به مرضى ناگهانى درگذشت.
آثار
برخى آثارى كه از وى به جا مانده است عبارتند از:اتحاف المغرم المغربى، أزهار الرياض، أزهار الكمامة، إضائة الدجنة، الدر الثمين،نفح الطيب و...