ابن سینا، حسین بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک'
جز (جایگزینی متن - '؛ب' به '؛ ب')
جز (جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک')
خط ۶۰: خط ۶۰:
آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در اين راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازه‌اى كشف مى‌كرد و سبب شگفتى بسيار استادش مى‌شد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را يكباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق اين دانش ناآگاه يافت، از اين رو به خواندن کتابهاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در اين دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضى‌دان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاكسيس) اثر بطلميوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به اين كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمى‌دانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را براى وى توضيح مى‌داد. در اين هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد.  
آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در اين راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازه‌اى كشف مى‌كرد و سبب شگفتى بسيار استادش مى‌شد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را يكباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق اين دانش ناآگاه يافت، از اين رو به خواندن کتابهاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در اين دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضى‌دان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاكسيس) اثر بطلميوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به اين كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمى‌دانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را براى وى توضيح مى‌داد. در اين هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد.  


در اين ميان ابن سينا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرحهاى کتابهايى در طبیعیات و الهيات پرداخت تا به گفتۀ خودش «درهاى دانش به رويش گشوده شد». آنگاه به دانش پزشكى گرايش يافت و خواندن کتابهايى را در اين زمينه آغاز كرد. وى پزشكى را دانشى مى‌شمارد كه دشوار نيست و بدين سان مى‌گويد كه وى در اندك زمانى در آن مبرّز شده، چنانكه پزشكان برجسته نزد او آموختن پزشكى را آغاز كردند.
در اين ميان ابن سينا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرحهاى کتابهايى در طبیعیات و الهيات پرداخت تا به گفتۀ خودش «درهاى دانش به رويش گشوده شد». آنگاه به دانش پزشکى گرايش يافت و خواندن کتابهايى را در اين زمينه آغاز كرد. وى پزشکى را دانشى مى‌شمارد كه دشوار نيست و بدين سان مى‌گويد كه وى در اندك زمانى در آن مبرّز شده، چنانكه پزشکان برجسته نزد او آموختن پزشکى را آغاز كردند.


خود ابن سينا نيز به درمان بيماران مى‌پرداخت و در اين رهگذر شيوه‌هايى درمانى، برگرفته از تجربه، بر وى آشكار مى‌شد كه به گفتۀ خودش نمى‌توان آنها را وصف كرد. وى همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با ديگران در اين زمينه ادامه مى‌داد. وى در اين هنگام 16 ساله بوده است.  
خود ابن سينا نيز به درمان بيماران مى‌پرداخت و در اين رهگذر شيوه‌هايى درمانى، برگرفته از تجربه، بر وى آشكار مى‌شد كه به گفتۀ خودش نمى‌توان آنها را وصف كرد. وى همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با ديگران در اين زمينه ادامه مى‌داد. وى در اين هنگام 16 ساله بوده است.  
خط ۷۳: خط ۷۳:




فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مى‌شود كه پزشكان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشكان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند.  
فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مى‌شود كه پزشکان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشکان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند.  


ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشكان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود.  
ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشکان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود.  


وى به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهره‌هاى فراوان گرفت. پس از چندى آن کتابخانه آتش گرفت و همۀ کتابها سوخته شد. دشمنان ابن سينا مى‌گفتند كه خود وى عمدا آن را به آتش كشيده بود تا ديگران از کتابهاى آن بهره‌مند نشوند.در بارۀ اين کتابخانه و آتش گرفتن آن نك:مقالۀ ماكس وايزوايلر، «ابن سينا و کتابخانه‌هاى ايرانى زمان وى» در «يادنامۀ ابن سينا»، 63-48، به ويژه 56، كه نويسنده حدس مى‌زند کتابخانه در ذيقعدۀ 389ق آتش گرفته است.
وى به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهره‌هاى فراوان گرفت. پس از چندى آن کتابخانه آتش گرفت و همۀ کتابها سوخته شد. دشمنان ابن سينا مى‌گفتند كه خود وى عمدا آن را به آتش كشيده بود تا ديگران از کتابهاى آن بهره‌مند نشوند.در بارۀ اين کتابخانه و آتش گرفتن آن نك:مقالۀ ماكس وايزوايلر، «ابن سينا و کتابخانه‌هاى ايرانى زمان وى» در «يادنامۀ ابن سينا»، 63-48، به ويژه 56، كه نويسنده حدس مى‌زند کتابخانه در ذيقعدۀ 389ق آتش گرفته است.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
در اين هنگام، شمس الدوله بار ديگر دچار بيمارى قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وى بسيار پوزش خواست. ابن سينا به معالجۀ وى پرداخت تا بهبود يافت. شمس الدوله بار ديگر وزارت را به وى سپرد. بنا بر گزارش جوزجانى، شمس الدوله در اين ميان از ابن سينا خواسته بود كه شرحى بر نوشته‌هاى [[ارسطو]] بنويسد، اما ابن سينا به وى گفته بود كه فراغتى براى اين كار ندارد، اما اگر وى راضى شود، به نوشتن کتابى در بارۀ دانشهاى فلسفى (بى آنكه در آن با مخالفان مناظره يا عقايد ايشان را رد كند) خواهد پرداخت و بدين سان تأليف کتاب شفا را از «طبیعیات» آن آغاز كرد.  
در اين هنگام، شمس الدوله بار ديگر دچار بيمارى قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وى بسيار پوزش خواست. ابن سينا به معالجۀ وى پرداخت تا بهبود يافت. شمس الدوله بار ديگر وزارت را به وى سپرد. بنا بر گزارش جوزجانى، شمس الدوله در اين ميان از ابن سينا خواسته بود كه شرحى بر نوشته‌هاى [[ارسطو]] بنويسد، اما ابن سينا به وى گفته بود كه فراغتى براى اين كار ندارد، اما اگر وى راضى شود، به نوشتن کتابى در بارۀ دانشهاى فلسفى (بى آنكه در آن با مخالفان مناظره يا عقايد ايشان را رد كند) خواهد پرداخت و بدين سان تأليف کتاب شفا را از «طبیعیات» آن آغاز كرد.  


وى کتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در اين ميان چنين مى‌نمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مى‌گذراند و شبها دانشجويان بر وى گرد مى‌آمدند و از کتاب شفا و قانون مى‌خواندند.  
وى کتاب اول قانون در پزشکى را پيش از آن تأليف كرده بود. در اين ميان چنين مى‌نمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مى‌گذراند و شبها دانشجويان بر وى گرد مى‌آمدند و از کتاب شفا و قانون مى‌خواندند.  


چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله براى جنگ با امير طارم برخاست. طارم ناحيه‌اى بود در كوهستانهاى ميان قزوين و گيلان. امير آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهايى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). اين فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌اى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است.  
چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله براى جنگ با امير طارم برخاست. طارم ناحيه‌اى بود در كوهستانهاى ميان قزوين و گيلان. امير آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهايى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). اين فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌اى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است.  
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
#رسالة في معرفة النّفس الناطقة و احوالها، قاهره، 1934 م، ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ آندرئاس آلپاگوس در 1546‌م در ونيز منتشر شد. متن و ترجمۀ آلمانى آن را اس. لانداور با عنوان «روان شناسى ابن سينا» در «مجلۀ انجمن خاورى آلمان» شمارۀ 29، در 1876‌م منتشر ساخت (صص 418-372-335). ترجمۀ انگليسى آن نيز با عنوان «مختصرى در بارۀ روان» در سال 1906‌م به وسيلۀ اى. آ. وانديك در ورونا، انتشار يافت.  
#رسالة في معرفة النّفس الناطقة و احوالها، قاهره، 1934 م، ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ آندرئاس آلپاگوس در 1546‌م در ونيز منتشر شد. متن و ترجمۀ آلمانى آن را اس. لانداور با عنوان «روان شناسى ابن سينا» در «مجلۀ انجمن خاورى آلمان» شمارۀ 29، در 1876‌م منتشر ساخت (صص 418-372-335). ترجمۀ انگليسى آن نيز با عنوان «مختصرى در بارۀ روان» در سال 1906‌م به وسيلۀ اى. آ. وانديك در ورونا، انتشار يافت.  
#التعليقات، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1972 م.  
#التعليقات، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1972 م.  
#القانون في الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشكى، متن عربى آن نخستين بار در 1593‌م در رم و سپس در 1290ق در قاهره؛ در 1294ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12‌م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591‌م و 1708 م) به چاپ رسيد.  
#القانون في الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشکى، متن عربى آن نخستين بار در 1593‌م در رم و سپس در 1290ق در قاهره؛ در 1294ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12‌م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591‌م و 1708 م) به چاپ رسيد.  
#النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشته‌اى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مى‌شود، مختصرى از «منطق»، «طبیعیات» و «الهيات» را در بر دارد و مطالب آن يادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، اين رساله ارزش بسيار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبیعیات» اين نوشته را ويلهلم كوچ در «يادنامۀ ابن سينا» (صص 178-149) تدوين و منتشر كرده و نويد داده است كه بخشهاى «الهيات»، «منطق» و بقيۀ «طبیعیات» نيز از سوى پ. ورنست تدوين و منتشر خواهد شد.  
#النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشته‌اى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مى‌شود، مختصرى از «منطق»، «طبیعیات» و «الهيات» را در بر دارد و مطالب آن يادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، اين رساله ارزش بسيار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبیعیات» اين نوشته را ويلهلم كوچ در «يادنامۀ ابن سينا» (صص 178-149) تدوين و منتشر كرده و نويد داده است كه بخشهاى «الهيات»، «منطق» و بقيۀ «طبیعیات» نيز از سوى پ. ورنست تدوين و منتشر خواهد شد.  
#المبدأ و المعاد، به كوشش [[نورانی، عبدالله|عبداللّه نورانى]]، تهران، 1363 ش.
#المبدأ و المعاد، به كوشش [[نورانی، عبدالله|عبداللّه نورانى]]، تهران، 1363 ش.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش