قضاء و قدر و جبر و اختیار: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|قضاء و قدر و جبر و اختیار {| class="wikitable...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۵
نام کتاب | قضاء و قدر و جبر و اختیار |
---|---|
نام های دیگر کتاب | رساله العرشيه. برگزيده. فارسي
رساله سر القدر. فارسي رساله في القضاء و القدر. فارسي |
پدیدآورندگان | گرجيان، محمدمهدي (نويسنده) |
زبان | فارسي |
کد کنگره | BP 219/5 /گ4ق6 |
موضوع | جبر و اختيار
قضا و قدر |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1375ش, |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE15820AUTOMATIONCODE |
قضاء و قدر و جبر و اختیار، اثر محمدمهدی گرجیان، کتابی است که نویسنده در آن، با بیانى روان، به بحث پیرامون قضاء و قدر و جبر و اختیار پرداخته و با بهره گرفتن از آیات و روایات و نظرات اندیشمندان اسلامى سلف و عصر حاضر، تلاش کرده است تا با تصویرى روشنتر، مسئله قضاء و قدر را تبیین و بررسى نماید[۱].
ساختار
کتاب، متشکل است از: مقدمه ناشر، مقدمه مؤلف، مقدمه کتاب (پیشگفتار) و مطالب اصلی در ضمن ده بخش.
نوشته حاضر، بهعنوان پایان نامه دوره کارشناسى ارشد رشته عرفان اسلامى دانشگاه دوره عالى تحقیقات و تحصیلات تکمیلى تهران، به رشته تحریر درآمده است.
گزارش محتوا
در مقدمه نخست، به موضوع کتاب[۲] و در مقدمه دوم، به هدف از نگارش آن، اشاره شده است[۳].
نویسنده در مقدمه خود نوشته است: بحث «قضاء و قدر و جبر و اختیار»، از غامضترین مباحث کلامى مىباشد که متکلمین و فیلسوفان گرانسنگى چون ابن سینا و صدرالمتألهین از آن بهعنوان دریاى مواج و گردنه صعب العبور یاد نمودند که توفیق نجات از آن، قرین هر محققى نخواهد شد و از طرف دیگر از مسائلى است که هر انسانى کموبیش با آن دستبهگریبان است و براى رهایى از آن و حل نمودنش تلاش وجد و جهد مىکند. سعى وافر نویسنده در این نوشتار بر آن بوده که مباحث مشکل مورد بحث در باب قضاء و قدر با قلمى روان تقریر شود تا مورد استفاده خاص و عام قرار گرفته و درعینحال، استفاده از نظریات بزرگان فن و نقد و بررسى و تحلیل آنها یکى از اصولى است که مورد توجه خاص قرار گرفته است[۴].
در ابتدای کتاب، بهمنظور شناخت چگونگی صدور افعال آدمی، به بررسی رابطه قضاء و قدر با جهات زیر پرداخته شده است: خودشناسی؛ خداشناسی؛ معادشناسی؛ حقوق و اخلاق و شناخت صحیح آیات و روایات[۵].
در بخش نخست، به بررسی اهمیت مسئله قضاء و قدر پرداخته شده است. یکى از مسائلى که در ادیان آسمانى و بهخصوص دین مقدس اسلام در زمینه خداشناسى مطرح شده است و متکلمین و فلاسفه الهى در بحث الهیات به تبیین آن، چه از دیدگاه عقل و چه از دیدگاه نقل پرداختهاند، مسئله قضاء و قدر است که از پیچیدهترین و غامضترین مسائل الهیات بشمار مىرود. به اعتقاد نویسنده، محور اصلى غموض این مسئله را رابطه آن با اختیار انسان در فعالیتهاى اختیاریاش تشکیل مىدهد؛ یعنى چگونه مىتوان از یکسوى به قضاء و قدر الهى معتقد شد و از سوى دیگر، اراده و آزادى انسان و نقش آن را در تعیین سرنوشت خودش پذیرفت[۶].
در بخش دوم، به بررسی تاریخچه قضاء و قدر در میان مسلمانان پرداخته شده است. نویسنده بر این باور است که طرح این مسئله در میان مسلمانان در صدر اسلام، یک امر طبیعی بوده است و برای این موضوع، دلایلی اقامه کرده است؛ از جمله اینکه چون این مسئله با سرنوشت انسانها مربوط است، مورد علاقه هر انسانى است که به بلوغ فکرى رسیده است؛ چنانکه جامعهاى یافت نمىشود که وارد مرحلهاى از مراحل تفکر شده باشد و این مسئله را براى خود طرح نکرده باشد. جامعه اسلامى هم که به علل بسیارى زود و سریع وارد مرحله تفکر علمى شد، خواهناخواه در ردیف اولین مسائلى که برایش مطرح شد، همین مسئله قضاء و قدر و جبر و اختیار بوده است[۷].
در بخش سوم، به تعریف لغوی و اصطلاحی مفهوم قضاء و قدر پرداخته شده است. واژه قضاء به معناى گذراندن و به پایان رساندن و یکسره کردن است و نیز به معناى داورى کردن (که نوعى یکسره کردن اعتبارى است) بهکار مىرود. قاضى را از این جهت قاضى گویند که میان متخاصمین، حکم و داورى مىکند. لذا کلمه «قضاء» در مورد «حکم» زیاد استعمال مىشود. واژه «قدر و تقدیر» نیز به معناى اندازه و اندازهگیرى و چیزى را با اندازه معینى ساختن، استعمال مىشود[۸].
در بخش چهارم، به تبیین فلسفی بحث قضاء و قدر و نظرات پیرامون آن پرداخته شده است. نویسنده در این زمینه، به بررسی سه نظریه زیر، پیرامون حوادثی که در جهان اتفاق میافتد پرداخته است:
- اینکه بگوییم حوادث، با گذشته خویش هیچگونه ارتباطى ندارند؛ هر حادثه در هر زمان که واقع مىشود مربوط و مدیون امورى که بر او تقدم دارند نیست؛ نه اصل وجود او به امور قبلى مربوط و متکى است و نه خصوصیات و شکل و مختصات زمانى و مکانى و اندازه و حدود او مربوط به گذشته است و در گذشته تعیین شده است. البته با این فرض، سرنوشت معنا ندارد.
- اینکه براى هر حادثه، علتى قائل شویم، اما نظام اسباب و مسببات و اینکه هر علتى، معلولى خاص ایجاب مىکند و هر معلولى از علت معین، امکان صدور دارد را منکر شویم و چنین پنداریم که در همه عالم و جهان هستى، یک علت و یک فاعل بیشتر وجود ندارد و آن ذات حق است. در این صورت، باید فاعلیت را منحصر در حق سبحانه دانست؛ یعنى چنین پنداریم که همه حوادث و موجودات، مستقیما و بلاواسطه از او صادر مىشوند و اراده خدا به هر حادثهاى مستقیما و جداگانه، تعلق مىگیرد و چنین فرض کنیم که قضای الهى، یعنى علم و اراده حق به وجود هر موجودى، مستقل است از هر علم دیگر و قضای دیگر. در این صورت باید قبول کنیم که عاملى غیر از خدا وجود ندارد؛ علم حق در ازل تعلق گرفته که فلان حادثه در فلان وقت، وجود پیدا کند و قهرا آن حادثه در آن وقت وجود پیدا مىکند. این نظریه، همان مفهوم جبر و سرنوشت جبرى و اعتقادى است که اگر در فرد و یا قومى پیدا شود، زندگى آنها را تباه مىکند.
- اینکه اصل علیت و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع حوادث جهان حکمفرماست؛ هر حادثى ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى خود را از علل متقدمه خود، کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنى بین گذشته و حال و استقبال، میان هر موجودى و علل متقدمه او هست؛ بنابراین نظر، سرنوشت هر موجودى به دست موجودى دیگر است که علت اوست و آن علت است که وجود این موجود را ایجاب کرده و به او ضرورت و حتمیت داده است و هم آن علت است که خصوصیات وجودى او را ایجاب کرده است و آن علت نیز بهنوبه خود، معلول علت دیگرى است و همینطور[۹].
نویسنده در بخش پیشین، ثابت نمود که قضاء و قدر الهى در مورد موجودات و حوادث جهان، چیزى جز پذیرش نظام قطعى و حتمى على و معلولى در جهان بر اساس اراده و مشیت الهى نیست؛ ازاینرو، در بخش پنجم، به بررسی رابطه قضا و قدر با مسئله جبر و اختیار پرداخته شده است[۱۰].
برای مفهوم قضاء و قدر، تقسیماتی را متعرض شدهاند که در بخش ششم، به معرفی و ارائه توضیح پیرامون هریک، پرداخته شده است. این تقسیمات عبارتند از: الف)- تقسیم قضاء و قدر، به تکوینى و تشریعى: مراد از آن این است که در عالم، هر موجود و پدیدهاى علت و اندازهاى دارد؛ نه چیزى بدون علت به وجود مىآید و نه بدون اندازهگیرى معین، پدید مىآید[۱۱]. ب)- علمى و عینی: قضاء و قدر علمى، بر مبناى علم خداوند، به چند و چون و حد و اندازه اشیاء و نیز حتمیت و قطعیت وجود آنها از راه مقدمات، اسباب و شرایط خاصه آنهاست و قضاء و قدر عینى، به معناى انتساب حد و اندازه و نیز ضرورت و حتمیت وجود عینى اشیاء به خداوند است[۱۲]. ج)- حتمى و غیر حتمى: در آثار و روایات دینى و در اشارات قرآنى، از قضاء و قدر حتمى و لازم و قضاء و قدر غیر حتمى و غیر لازم، یاد شده است و چنین مىنماید که دو گونه قضاء و قدر در کار است[۱۳].
در بخش هفتم، بداء در آثار اسلامی و ارتباط آن با قضاء و قدر مورد بحث و بررسی قرار گرفته[۱۴] و در بخش هشتم، نقش عوامل معنوی در حوادث از دیدگاه قضاء و قدر، بررسی شده است[۱۵].
در بخش نهم، به بررسی موضوع وجود خیر و شر در جهان و ارتباط آن با قضاء و قدر پرداخته شده[۱۶] و در آخرین بخش، فایده اعتقاد به قضاء و قدر، بیان گردیده است. در این رابطه، دو فایده عملی و علمی مطرح شده که فایده علمی آن، بالا رفتن سطح معرفت انسان، نسبت به تدبیر الهی است[۱۷].
در انتهای کتاب، ترجمه بحث قضاء و قدر از انتهای رساله عرشیه شیخالرئیس، ترجمه رساله سر القدر و ترجمه رساله قضاء و قدر، بهعنوان ضمیمه، افزوده شده است[۱۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و شرح لغات و اصطلاحات مشکل، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، به ذکر منابع پرداخته شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه ناشر، ص4
- ↑ ر.ک: همان، ص3-4
- ↑ ر.ک: مقدمه نویسنده، ص9-10
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب (پیشگفتار)، ص11-15
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص29-30
- ↑ ر.ک: همان، ص37-39
- ↑ ر.ک: همان، ص45
- ↑ ر.ک: همان، ص97
- ↑ ر.ک: همان، ص100
- ↑ ر.ک: همان، ص103
- ↑ ر.ک: همان، ص119-122
- ↑ ر.ک: همان، ص123-132
- ↑ ر.ک: همان، ص133-144
- ↑ ر.ک: همان، ص145
- ↑ ر.ک: همان، ص157-216
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.