ابن سیدالناس، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - 'دائرة المعارف' به 'دائرةالمعارف')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۳۴: خط ۳۴:




'''ابوالفتح فتح‌ الدين محمد بن محمد يعمرى ربعى''' (671-734 ق1273/-1334 م)، محدث، مورخ، فقيه شافعى، اديب و خطاط مصرى اندلسى الاصل.
'''ابوالفتح فتح‌الدين محمد بن محمد يعمرى ربعى''' (671-734 ق1273/-1334 م)، محدث، مورخ، فقيه شافعى، اديب و خطاط مصرى اندلسى الاصل.


خاندان وى كه از قبيلۀ يعمر ربعى و زادگاهشان اشبيليۀ اندلس بود (باسه، 247)، بيشتر اهل علم و سياست بودند ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، اعيان، 53/11) و پس از سقوط اشبيليه در 646 ق1248/‌م به دست مسيحيان مجبور به ترك ديار خود شدند (بابسه، 248). پدر وى ابوعمرو محمد بن محمد (د 705 ق1305/ م) در تونس و بجايه دانش آموخت و سپس به مصر مهاجرت كرد و کتابهاى مهم و معتبرى همراه خود به آنجا برد.
خاندان وى كه از قبيلۀ يعمر ربعى و زادگاهشان اشبيليۀ اندلس بود (باسه، 247)، بيشتر اهل علم و سياست بودند ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، اعيان، 53/11) و پس از سقوط اشبيليه در 646 ق1248/‌م به دست مسيحيان مجبور به ترك ديار خود شدند (بابسه، 248). پدر وى ابوعمرو محمد بن محمد (د 705 ق1305/ م) در تونس و بجايه دانش آموخت و سپس به مصر مهاجرت كرد و کتابهاى مهم و معتبرى همراه خود به آنجا برد.
خط ۴۶: خط ۴۶:
ابن سيد الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مى‌كرد. وى از شهر صفد و گويا از حلب نيز مستمرى داشت (همان، 291/1-292). جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كرده‌اند (همو، اعيان، 51/11). از مشاهير شاگردان وى مى‌توان شمس‌الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ (1503/34) ابن سيد الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 292/1، 293، 305-310).
ابن سيد الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مى‌كرد. وى از شهر صفد و گويا از حلب نيز مستمرى داشت (همان، 291/1-292). جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كرده‌اند (همو، اعيان، 51/11). از مشاهير شاگردان وى مى‌توان شمس‌الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ (1503/34) ابن سيد الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 292/1، 293، 305-310).


امير علم‌ الدين دوادارى او را نزد سلطان ملك منصور حسام‌ الدين لاجين برد و سلطان هنگامى كه خط زيباى وى را ديد، به او پيشنهاد كرد كه در ديوان انشا به خدمت مشغول شود و حقوقى نيز براى او تعيين كرد، اما او از خدمت در ديوان انشا عذر خواست، ولى مقررى را تا هنگام مرگ دريافت مى‌كرد (همان، 291/1-292).
امير علم‌الدين دوادارى او را نزد سلطان ملك منصور حسام‌الدين لاجين برد و سلطان هنگامى كه خط زيباى وى را ديد، به او پيشنهاد كرد كه در ديوان انشا به خدمت مشغول شود و حقوقى نيز براى او تعيين كرد، اما او از خدمت در ديوان انشا عذر خواست، ولى مقررى را تا هنگام مرگ دريافت مى‌كرد (همان، 291/1-292).


ابن سيد الناس به مرگ ناگهانى در قاهره درگذشت ([[ذهبى]]، تذكرة، 1503/4؛همو، ذيول، 99/4). جمع بسيارى از قضات، امرا، فقها و لشكريان و ديگر مردم در تشييع جنازۀ وى شركت كردند و قاضى القضات جلال‌الدين قزوينى بر وى نماز گزارد و او را در قرافه به خاك سپردند ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، اعيان، 53/11). [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] كه آن هنگام در دمشق به سر مى‌برد، چكامه‌اى بلند و سوزناك در رثاى وى سرود (وافى، 300/1-302). ابن سيد الناس داراى کتابخانه‌اى مهم و غنى بوده است كه غالب آنها به وسيلۀ پدرش از تونس به مصر آورده شده بود (همان، 292/1). او از يادداشتهاى پدر بزرگ خويش مخصوصا در تدوين کتاب معروف خود عيون الاثر استفاده كرده و به اين مطلب در همين کتاب اشاره كرده است (302/1).
ابن سيد الناس به مرگ ناگهانى در قاهره درگذشت ([[ذهبى]]، تذكرة، 1503/4؛همو، ذيول، 99/4). جمع بسيارى از قضات، امرا، فقها و لشكريان و ديگر مردم در تشييع جنازۀ وى شركت كردند و قاضى القضات جلال‌الدين قزوينى بر وى نماز گزارد و او را در قرافه به خاك سپردند ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، اعيان، 53/11). [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] كه آن هنگام در دمشق به سر مى‌برد، چكامه‌اى بلند و سوزناك در رثاى وى سرود (وافى، 300/1-302). ابن سيد الناس داراى کتابخانه‌اى مهم و غنى بوده است كه غالب آنها به وسيلۀ پدرش از تونس به مصر آورده شده بود (همان، 292/1). او از يادداشتهاى پدر بزرگ خويش مخصوصا در تدوين کتاب معروف خود عيون الاثر استفاده كرده و به اين مطلب در همين کتاب اشاره كرده است (302/1).
خط ۵۹: خط ۵۹:
#بشرى اللبيب في ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام(ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن (H. G. L. Kosegarten) در 1815‌م در اشترالزوند(Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است.
#بشرى اللبيب في ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام(ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن (H. G. L. Kosegarten) در 1815‌م در اشترالزوند(Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است.
#عيون الاثر في فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمت‌هاى مندرج در سيره‌ها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است (5/1-6). او از آثار بسيارى در تدوين سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] و معجم الكبير طبرانى از آن جمله‌اند (همو، 342/2-347). با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مى‌شود كه ابن سيد الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است.
#عيون الاثر في فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمت‌هاى مندرج در سيره‌ها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است (5/1-6). او از آثار بسيارى در تدوين سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] و معجم الكبير طبرانى از آن جمله‌اند (همو، 342/2-347). با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مى‌شود كه ابن سيد الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است.
#:وى بر صحت يك موضوع و يا رد آن استدلال نيز كرده و از اين رو سيرۀ وى نه تنها تاريخ نقلى، بلكه گه گاه اثرى تحليلى است. عيون الاثر در قاهره در 1356 ق1937/‌م و در دمشق در 1358 ق1939/‌م به چاپ رسيده است. بر اين کتاب شروحى نوشته شده است كه يكى از آنها از ابوعبدالله عز‌الدين محمد بن ابوبكر بن جماعۀ كنانى (د 819 ق1416/ م) است و نسخه‌اى خطى از آن در فلسطين به خط مؤلف موجود است (منجد، 44). ديگرى نور النبراس از برهان‌ الدين ابراهيم بن محمد بن خليل طرابلسى معروف به سبط ابن العجمى است كه نسخه‌هايى از آن در کتابخانه‌هاى خديويه (خديويه، 172/5) و ازهريه (ازهريه، 597/5) موجود است. چنانكه يكى از ناسخان کتاب در پايان جلد دوم يادآورى كرده، فتح‌ الدين نابلسى نيز اين کتاب را در 3 جلد به نظم در آورده است.
#:وى بر صحت يك موضوع و يا رد آن استدلال نيز كرده و از اين رو سيرۀ وى نه تنها تاريخ نقلى، بلكه گه گاه اثرى تحليلى است. عيون الاثر در قاهره در 1356 ق1937/‌م و در دمشق در 1358 ق1939/‌م به چاپ رسيده است. بر اين کتاب شروحى نوشته شده است كه يكى از آنها از ابوعبدالله عز‌الدين محمد بن ابوبكر بن جماعۀ كنانى (د 819 ق1416/ م) است و نسخه‌اى خطى از آن در فلسطين به خط مؤلف موجود است (منجد، 44). ديگرى نور النبراس از برهان‌الدين ابراهيم بن محمد بن خليل طرابلسى معروف به سبط ابن العجمى است كه نسخه‌هايى از آن در کتابخانه‌هاى خديويه (خديويه، 172/5) و ازهريه (ازهريه، 597/5) موجود است. چنانكه يكى از ناسخان کتاب در پايان جلد دوم يادآورى كرده، فتح‌الدين نابلسى نيز اين کتاب را در 3 جلد به نظم در آورده است.
#المقامات العليّة في الكرامات الجليّة، كه به كوشش عفت وصال حمزه در 1986‌م در بيروت به چاپ رسيده است.
#المقامات العليّة في الكرامات الجليّة، كه به كوشش عفت وصال حمزه در 1986‌م در بيروت به چاپ رسيده است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش