۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| data-type="authors" |[[ | | data-type="authors" |[[غزنوي، احمد بن محمد]] (نويسنده) | ||
[[داعوق، عمر وفيق]] (محقق) | [[داعوق، عمر وفيق]] (محقق) | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''أصول الدين'''، تألیف عالم حنفی قرن ششم، | '''أصول الدين'''، تألیف عالم حنفی قرن ششم، جمالالدین احمد بن محمد غزنوی، کتابی است که در موضوع اصول و برخی از مسائل و فروعات مذهب ماتریدیه است که توسط استاد دانشگاه مطالعات اسلامی - عربی دبی، عمر وفیق داعوق مورد تحقیق قرار گرفته است. | ||
ماتریدیه، یکی از مذاهب مهم کلامی اهل سنت است که نگرش و گفتمان خاصی در حوزه مسائل کلامی، از جمله امامت و امام دارد. این مذهب کلامی توسط ابومنصور ماتریدی در ماوراءالنهر تکوین یافته و امروزه، تقریباً نیمی از جمعیت اهل سنت را در بر میگیرد<ref>ر.ک: اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، ص50</ref>. | ماتریدیه، یکی از مذاهب مهم کلامی اهل سنت است که نگرش و گفتمان خاصی در حوزه مسائل کلامی، از جمله امامت و امام دارد. این مذهب کلامی توسط ابومنصور ماتریدی در ماوراءالنهر تکوین یافته و امروزه، تقریباً نیمی از جمعیت اهل سنت را در بر میگیرد<ref>ر.ک: اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، ص50</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مقدمه محقق شامل بررسی عصر | مقدمه محقق شامل بررسی عصر غزنوی از حیث سیاسی، اجتماعی و علمی، زندگینامه نویسنده و روش تحقیق کتاب است. | ||
مطالب کتاب با بحث صفات خداوند آغاز شده است. نویسنده در این بخش از کتاب به توضیح برخی از صفات ثبوتیه و سلبیه پرداخته و در ضمن آن دست به تأویل برخی از مفاهیم همچون «استواء»، «نزول»، «ید» و «وجه» زده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص75-79</ref>. | مطالب کتاب با بحث صفات خداوند آغاز شده است. نویسنده در این بخش از کتاب به توضیح برخی از صفات ثبوتیه و سلبیه پرداخته و در ضمن آن دست به تأویل برخی از مفاهیم همچون «استواء»، «نزول»، «ید» و «وجه» زده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص75-79</ref>. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
نظر ایشان درباره عصمت انبیاء با توجه به آیاتی که در قرآن درباره عصیان و خطای پیامبران آمده، این است که با توجه به اینکه در تأویل نمودن این آیات، احتمال خطا وجود دارد، بنابراین ما آنها را به معنای ظاهری خویش اخذ میکنیم<ref>ر.ک: همان، ص139</ref>. | نظر ایشان درباره عصمت انبیاء با توجه به آیاتی که در قرآن درباره عصیان و خطای پیامبران آمده، این است که با توجه به اینکه در تأویل نمودن این آیات، احتمال خطا وجود دارد، بنابراین ما آنها را به معنای ظاهری خویش اخذ میکنیم<ref>ر.ک: همان، ص139</ref>. | ||
احمد غزنوی حنفی، درباره ادخال جمیع خلایق بدون معصیت در آتش عذاب، پاسخ صریحی ارائه نمیدهد و به این سخن اکتفا میکند که بعضی از اهل سنت آن را نیکو دانستهاند و بعضی از مشایخ ما آن را نیکو ندانستهاند؛ زیرا در این صورت جمع بین دشمن و دوست خداوند در آتش جهنم اتفاق افتاده است<ref>ر.ک: سلیمانی کیاسری، جمالالدین، ص40؛ متن کتاب، ص195-196</ref>. | |||
در تعلیقه همین بخش از کتاب نیز چنین میخوانیم: الله تعالی در افعال و اقوالش، به کمال حکمت متصف میشود و در ملکش بهنحو کامل تصرف میکند. خلق و امر و حکم از آن اوست و بازگشت بهسوی اوست و اگر خلق را نیافریند، از حکمت خارج نمیشود... و اگر حق تعالی کافران را خلق کند و مؤمنان را نیافریند، یا بالعکس، جایز است... همه این چیزها برای او صواب و عدل و حکمت است<ref>ر.ک: همان؛ همان</ref>. | در تعلیقه همین بخش از کتاب نیز چنین میخوانیم: الله تعالی در افعال و اقوالش، به کمال حکمت متصف میشود و در ملکش بهنحو کامل تصرف میکند. خلق و امر و حکم از آن اوست و بازگشت بهسوی اوست و اگر خلق را نیافریند، از حکمت خارج نمیشود... و اگر حق تعالی کافران را خلق کند و مؤمنان را نیافریند، یا بالعکس، جایز است... همه این چیزها برای او صواب و عدل و حکمت است<ref>ر.ک: همان؛ همان</ref>. | ||
غزنوی حنفی درباره ایمان و کفر میگوید: اعتقاد ما این است که ایمان در حقیقت همان تصدیق قلبی است و آن همان ایمانی است که بر بنده واجب است آن را بر زبان جاری کنند تا بر مردم نیتهای قلبی او روشن شود و اگر چنین کرد، احکام اسلام بر او جاری میشود. پس اگر کسی قلباً ایمان آورد مؤمن است بین خود او و خداوند و اگر کسی ایمان آورد و بر زبان نیز جاری کرد، از دیدگاه خداوند و از دیدگاه مردم مؤمن است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص250-252</ref>. | |||
سپس میگوید: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب ما لم تستحّله و لا نُخرجُ العبدَ من الإيمان إلا بجحود ما أدخله فيه و الإيمان واحد و أهله في أصله سواء و التفاضل بينهم بالتقوی»؛ یعنی: «ما احدی از اهل قبله را که مرتکب گناهی شده، تا زمانی که آن را حلال نشمرده است، تکفیر نمیکنیم و فردی را از دایره ایمان بیرون نمیبریم، مگر اینکه به انکار چیزی برخیزد که باعث ایمان او گشته است. ایمان حقیقت واحد است و مؤمنان در آن یکسانند؛ تفاوت آنها در تقواست»<ref>ر.ک: همان، ص301-304</ref>. | سپس میگوید: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب ما لم تستحّله و لا نُخرجُ العبدَ من الإيمان إلا بجحود ما أدخله فيه و الإيمان واحد و أهله في أصله سواء و التفاضل بينهم بالتقوی»؛ یعنی: «ما احدی از اهل قبله را که مرتکب گناهی شده، تا زمانی که آن را حلال نشمرده است، تکفیر نمیکنیم و فردی را از دایره ایمان بیرون نمیبریم، مگر اینکه به انکار چیزی برخیزد که باعث ایمان او گشته است. ایمان حقیقت واحد است و مؤمنان در آن یکسانند؛ تفاوت آنها در تقواست»<ref>ر.ک: همان، ص301-304</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
او قرشی بودن را یکی از شروط امام میداند و میگوید: بهتر است که امام، هاشمی باشد؛ لکن معصوم بودن، افضل بودن از همه انسانها و مجتهد بودن در اصول و فروع، از شرایطش نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص273-276</ref>. | او قرشی بودن را یکی از شروط امام میداند و میگوید: بهتر است که امام، هاشمی باشد؛ لکن معصوم بودن، افضل بودن از همه انسانها و مجتهد بودن در اصول و فروع، از شرایطش نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص273-276</ref>. | ||
شیخ جمالالدین غزنوی حنفی، خروج بر امام را اگرچه ظلم نماید، جایز نمیداند و معتقد به عدم عزل امام در صورت ارتکاب کبیره است و در صورت ارتکاب کبیره، فقط دعوت به صلاح و عدل بر شما لازم میآید<ref>ر.ک: همان، ص281-283</ref>. | |||
ایشان، افضل امت پیامبر را بهترتیب: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، تمام عشره مبشره [در روایتی جعلی از پیامبر(ص) نقل شده که ده نفر اهل بهشت هستند...]، بقیه صحابه (بهحسب مراتبشان)، تابعین، تابعین تابعین، علمای سلف و ائمه دین میداند<ref>ر.ک: همان، ص287-289</ref>. | ایشان، افضل امت پیامبر را بهترتیب: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، تمام عشره مبشره [در روایتی جعلی از پیامبر(ص) نقل شده که ده نفر اهل بهشت هستند...]، بقیه صحابه (بهحسب مراتبشان)، تابعین، تابعین تابعین، علمای سلف و ائمه دین میداند<ref>ر.ک: همان، ص287-289</ref>. | ||
وی، درباره اتفاقاتی که بین | وی، درباره اتفاقاتی که بین امیرالمؤمنین علی(ع) و معاویه واقع شده، میگوید: وقایعی که بین آن دو رخ داده، بر مبنای اجتهاد آنها بوده و در این میان، علی(ع) در همه آنچه انجام داده، مصیب بوده است...<ref>ر.ک: همان، ص292</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش