شرح رسالة الطير: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ شرح رسالةالطير را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به شرح رسالة الطير منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:




«شرح رسالةالطير» در واقع تفسير و تأويل كلمات بوعلى است.
'''شرح رسالةالطير''' از شروح فارسی رساله الطیر ابوعلی سینا به قلم نویسنده‌ای گمنام است. این کتاب در واقع تفسير و تأويل كلمات بوعلى است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.
 
==ساختار کتاب==
 
این شرح از رساله الطیر، از کتاب [[چهارده رساله]] تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می‌شود.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==


در ابتدای این رساله مقدمه‌ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می‌خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می‌ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می‌داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می‌گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می‌کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه‌ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می‌کند و دشواری کار آدمی را یادآور می‌شود.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۶۵</ref>
شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می‌کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می‌شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می‌کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی‌شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.
وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل‌اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می‌کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».
از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می‌کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می‌کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۷۹</ref>
شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می‌کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....» . شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره‌ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۹۷</ref>
==پانویس ==
<references />


شارح ابتداء به شرايط دوستى اشاره مى‌كند كه همواره در ميان دو فردى باشد كه به يكديگر شناخت كافى داشته و بر هيأت نفس يكديگر مطلّع باشند و چون در مطلوب متّفق باشند محبت و مودّت ميان آنها بمراتب بيشتر از ساير افراد خواهد بود. البته وقتى اخوت و صداقت برادران بر يكديگر ثابت شد لازم است كه آنها رازهاى خود را نسبت به
يكديگر آشكار سازند چون اگر برادرى از لحاظ معرفت از ديگرى بيشتر باشد مى‌تواند از وى كسب كمال كند و اگر
كمتر باشد آن ديگرى از وى كمال اخذ مى‌كند همچنين بر برادران لازم است يكديگر را مطالعه كرده تا كمالاتشان
زياد شود.شارح به نفس ناطقه انسان اشاره كرده و دو قوّۀ عالمه و عامله وى را مورد بررسى قرار مى‌دهد.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] به دوستان سفارش مى‌كند كه مانند خارپشت باشيد.شارح به بيان خصوصيّات خارپشت
مى‌پردازد كه مهمترين آنها اينست كه معمولا وى از طعام امتناع مى‌كند و بيشتر از چهل روز هم مى‌تواند غذا نخورد
شارح سپس فوايد جوع را بيان كرده و علّت اينكه بعضى از عرفا مدّت زيادى از غذا امساك مى‌كنند را شرح
و بسط مى‌دهد.بوعلى به برادران سفارش مى‌كند كه مانند مار از پوستين خود منسلخ شويد.معمولا مار از اوّل ربيع كه هوا معتدل مى‌شود شروع به پوست انداختن مى‌كند و روشنى چشم مار پس از پوست افكندن زياد مى‌شود.بوعلى با اين
تشبيه بيان مى‌كند كه قالب آدمى نسبت با نفس همانند پوست مار است نسبت به خود مار هرچند در مشرب حكماء نفس داخل بدن نيست ولى متصرّف بدن است به‌هرحال صاحبان نفوس كامله براساس انقطاع از اغيار توانسته‌اند از بدن منسلخ شده و متوجّه حضرت حق شوند.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] به برادران سفارش مى‌كند كه مرگ را دوست داشته باشيد تا به حيات ابدى نايل شويد.هركس به اختيار خوداز هواهاى نفسانى بميرد مى‌تواند حيات ابدى را بدست آورد بوعلى به‌طور رمز مى‌گويد كه زهر بخوريد تا زنده بمانيد شارح در اين باب به كيفيّت مبارزه با نفس مى‌پردازد وى مى‌گويد كه اعتدال نفوس شهوانى و غضبى و هرچه از اينها متولد مى‌شود و قطع تعلّقات عالم طبيعت كمتر از زهر خوردن نيست پس زهر خوردن اشاره‌اى است به سخت بودن اصلاح نفس.
شيخ نفس انسانى را به پرنده تمثيل كرد و پريدن را به طلب كردن و اكتساب معقولات تشبيه نمود وقتى كه پرنده از ميان حلقات دامها بيرون را نگاه مى‌كرد مرغانى را ديد كه پروبال خويش را از قفس بيرون كشيده و بحدّى بودند كه نمى‌توانستند بپرند و هم بطور كلّى از بقاياى دام نجات نمى‌يافتند و اثر حلقهاى دام در پاى ايشان مانده بود.اين تشبيه در واقع صفت نفس ناطقه است مادامى كه با بدن است نه بطور كلّى از حقايق معقولات محجوب است و نه عين عقل و معقول است در اينجا شارح به بيان احوال نفوس در سعادت و شقاوت مى‌پردازد چون نفوس ناطقه داراى دو ركن اساسى قوه عالمه و عامله است عدّه‌اى از مردم هستند كه قوّۀ عالمه آنها مى‌تواند معقولات را به درستى تصوّر كند و همچنين قوۀ عامله آنها بر قواى بدنى كاملا مستولى است اينان همان انبياء و اوليا مى‌باشند نفسى كه از قصور استعداد يا غير آن نمى‌تواند تصوّر معقولات كند و قوۀ عامله وى هم معطّل بوده و از استيلاى نفس هم خبرى نمى‌باشد
اين گروه همان كودكان، ابلهان و مجانين مى‌باشد و نفسى كه عالمه او تصوّر معقولات نكرده ولى عامله او ملكه فاضله و اخلاق نيكو حاصل كرده باشد اين گروه صلحاء الناس هستند كه پارسا ناميده مى‌شوند و نفسى كه تصوّر معقولات نكرده بلكه صورتهاى نادرستى را تصوّر كرده كه در واقع جهل مركّب است و عامله وى هم ملكه فاضله ندارد اين گروه ضالاّن و هالكان هستند.
با دقّت در احوالات نفوس فوق سعادت و شقاوت آنها فهميده مى‌شود.
در داستان آمده است كه چطور از كوههاى مختلفى عبور كرده تا به كوه هشتم رسيدند عبور از كوههاى مختلف در واقع
پشت‌سر گذاشتن علوم رياضى و طبيعى است مرغان آن ديار كه همان نفوس مفارق‌اند طيور را غمگسارى كرده و در وراى اين كوه شهرى را به آنها نشان دادند كه همان علم اعلى است و صحنه‌هاى خوش آن ديار امور عامه است و بالاخره رسيدن به محضر پادشاه در واقع الهيّات بمعنى الاخص است كه متكفل اثبات باريتعالى و بررسى صفات اوست امّا حديث جلال و بهاء پادشاه آنستكه براى رسيدن به ذات باريتعالى هيچ راهى وجود ندارد و چنين نيست كه از جهت او حجابى باشد جز غايت انكشاف او بلكه غايت انكشاف او حجاب اوست در پايان گفته مى‌شود كه شارح با انصاف زيادى متذكر اين مطلب مى‌شود كه اين شرح اگر مطابق با سخنان بوعلى باشد توفيق خداوند سبحان است كه مرا موافقت كرده است و دوستان حتما از آن استفاده خواهند نمود و احيانا اگر مطابق و ملايم با سخنان [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] نباشد از جهت قصور و نقصان نمى‌باشد چون من تمام تلاش و كوشش خود را بكار بستم براين‌اساس هركه از دوستان بهتر از من مى‌توانند ارائه مطلب كنند من از آنها استفاده مى‌كنم.


== پیوندها ==
== پیوندها ==
خط ۲۹: خط ۲۶:
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش