پرتونامه شیخ اشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود'
جز (جایگزینی متن - 'حقتعالى' به 'حق‌تعالى')
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود')
خط ۴۹: خط ۴۹:
گفته مى‌شود كه نه جسم است و نه در جسم قرار دارد بلكه جسم را تدبير مى‌كند و نيز مى‌تواند معقولات را درك كند.
گفته مى‌شود كه نه جسم است و نه در جسم قرار دارد بلكه جسم را تدبير مى‌كند و نيز مى‌تواند معقولات را درك كند.
فصل پنجم:
فصل پنجم:
فصل پنجم رساله اختصاص به مباحث خداشناسى دارد ابتداء واجب الوجود بالذّات ثابت مى‌شود سپس اوصاف
فصل پنجم رساله اختصاص به مباحث خداشناسى دارد ابتداء واجب‌الوجود بالذّات ثابت مى‌شود سپس اوصاف
آن مورد بررسى قرار مى‌گيرد در بحث اوصاف به صفات سلبى و اضافى اشاره كرده و بيان مى‌كند كه واجب الوجود صفات
آن مورد بررسى قرار مى‌گيرد در بحث اوصاف به صفات سلبى و اضافى اشاره كرده و بيان مى‌كند كه واجب‌الوجود صفات
ايجابى زايد بر ذات ندارد شيخ دربارۀ حيات و خير محض بودن باريتعالى بحث مى‌كند و بالاخره اين فصل را با نداشتن
ايجابى زايد بر ذات ندارد شيخ دربارۀ حيات و خير محض بودن باريتعالى بحث مى‌كند و بالاخره اين فصل را با نداشتن
ندّ و ضدّ براى واجب الوجود به پايان مى‌رساند
ندّ و ضدّ براى واجب‌الوجود به پايان مى‌رساند


فصل ششم:
فصل ششم:
خط ۶۲: خط ۶۲:
فصل هفتم در غايات و ترتيب موجودات است خداى سبحان چون غنى على الاطلاق است لذا در ذات و صفات به هيچ چيزى محتاج نمى‌باشد و هرچيزى كه در ذات و صفات به چيز ديگرى محتاج باشد او فقير خواهد بود از طرف ديگر حق تعالى
فصل هفتم در غايات و ترتيب موجودات است خداى سبحان چون غنى على الاطلاق است لذا در ذات و صفات به هيچ چيزى محتاج نمى‌باشد و هرچيزى كه در ذات و صفات به چيز ديگرى محتاج باشد او فقير خواهد بود از طرف ديگر حق تعالى
جواد مطلق است يعنى بخشش خودش را بدون هيچ عوض و غرضى انجام مى‌دهد بنابراين فعل او معلّل به هيچ غرضى نيست و او خير محض است.
جواد مطلق است يعنى بخشش خودش را بدون هيچ عوض و غرضى انجام مى‌دهد بنابراين فعل او معلّل به هيچ غرضى نيست و او خير محض است.
به نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] هم واجب الوجود و هم مبادى مجرّدات كه عقول هستند هيچ وقت فعلى را با اراده و غرض و همچنين از روى طبع انجام نمى‌دهند زيرا فعل طبيعى مخصوص جسمانيّات است وى در ترتيب موجودات نظام هستى از قاعده اشرف
به نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] هم واجب‌الوجود و هم مبادى مجرّدات كه عقول هستند هيچ وقت فعلى را با اراده و غرض و همچنين از روى طبع انجام نمى‌دهند زيرا فعل طبيعى مخصوص جسمانيّات است وى در ترتيب موجودات نظام هستى از قاعده اشرف
كمك مى‌گيرد و از واجب تعالى شروع كرده و به هيولاى اولى ختم مى‌كند.
كمك مى‌گيرد و از واجب تعالى شروع كرده و به هيولاى اولى ختم مى‌كند.


فصل هشتم:
فصل هشتم:


فصل هشتم در اسباب حوادث خير و شرّ و قضاوقدر است چون واجب الوجود خير محض است لذا هرچيزى كه از وى صادر مى‌شود غير از خير، چيز ديگرى نمى‌تواند باشد از طرف ديگر چون شرّ امر عدمى است لذا از واجب تعالى صادر نمى‌شود
فصل هشتم در اسباب حوادث خير و شرّ و قضاوقدر است چون واجب‌الوجود خير محض است لذا هرچيزى كه از وى صادر مى‌شود غير از خير، چيز ديگرى نمى‌تواند باشد از طرف ديگر چون شرّ امر عدمى است لذا از واجب تعالى صادر نمى‌شود
و اگر احيانا چيزهايى را مشاهده مى‌كنيم كه ظاهرا شرّ هستند در واقع به اعتبار ما بوده و نسبى است.درباره قضاء و قدر گفته مى‌شود كه قضاء علم وحدانى حق‌تعالى است و قدر تفصيل قضاء اول است و احاطه محرّكات بر آحاد كائنات و ضبط همۀ احوال و اوقات آنها همگى قدر بشمار مى‌آيند شيخ به اشكالات وارده جواب داده و فصل را با تبيين عوالم سه‌گانه وجودى به پايان مى‌رساند.
و اگر احيانا چيزهايى را مشاهده مى‌كنيم كه ظاهرا شرّ هستند در واقع به اعتبار ما بوده و نسبى است.درباره قضاء و قدر گفته مى‌شود كه قضاء علم وحدانى حق‌تعالى است و قدر تفصيل قضاء اول است و احاطه محرّكات بر آحاد كائنات و ضبط همۀ احوال و اوقات آنها همگى قدر بشمار مى‌آيند شيخ به اشكالات وارده جواب داده و فصل را با تبيين عوالم سه‌گانه وجودى به پايان مى‌رساند.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش