۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زين العابدين' به 'زينالعابدين') |
جز (جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامی') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
هر قدر اوضاع تبريز بحرانىتر مىشد و كشتار و ستم روسها شدت بيشتر پيدا مىكرد، افراد بيشترى از ايشان درخواست مىكردند كه از شهر خارج شود و جان خود را نجات دهد. حتى ماموران بلندپايه عثمانى كه در كنسولگرى عثمانى در تبريز بودند، از طريق فردى به ايشان چنين پيغام دادند: طبق اطلاعاتى كه ما به دست آوردهايم هدف روسها اين است كه شما را حتما دستگير كنند، پس فكرى به حال خود بكنيد. | هر قدر اوضاع تبريز بحرانىتر مىشد و كشتار و ستم روسها شدت بيشتر پيدا مىكرد، افراد بيشترى از ايشان درخواست مىكردند كه از شهر خارج شود و جان خود را نجات دهد. حتى ماموران بلندپايه عثمانى كه در كنسولگرى عثمانى در تبريز بودند، از طريق فردى به ايشان چنين پيغام دادند: طبق اطلاعاتى كه ما به دست آوردهايم هدف روسها اين است كه شما را حتما دستگير كنند، پس فكرى به حال خود بكنيد. | ||
ايشان در پاسخ به كسى كه پيغام آورده بود گفت: در جريان شكست عباس ميرزا از روسها، ميرزا آقاى ميرفتاح جلو افتاد و شهر تبريز را به دست روس سپرد. از آن زمان صد سال مىگذرد و هميشه نام آقا ميرفتاح به بدى ياد مىشود. شما چگونه راضى هستيد كه من در اين آخر زندگى از ترس مرگ، خود را به پناهگاهى بكشم و ديگران را در دست دشمن رها نمايم. بدين ترتيب، او تا آخرين لحظه حيات، مردم را رها نكرد و سرانجام در عصر روز نهم محرم 1330ق/ نهم دى 1290ش توسط نظاميان مسلح روس دستگير شد. كنسول روس در كنسولگرى اين كشور نسبت به ايشان اهانت كرد و وى را به خاطر اينكه عامل اصلى قيام مردم عليه روسها بود سرزنش كرد. ايشان با رشادت تمام پاسخ كنسول روس را داد و به او گفت: من به وظيفه | ايشان در پاسخ به كسى كه پيغام آورده بود گفت: در جريان شكست عباس ميرزا از روسها، ميرزا آقاى ميرفتاح جلو افتاد و شهر تبريز را به دست روس سپرد. از آن زمان صد سال مىگذرد و هميشه نام آقا ميرفتاح به بدى ياد مىشود. شما چگونه راضى هستيد كه من در اين آخر زندگى از ترس مرگ، خود را به پناهگاهى بكشم و ديگران را در دست دشمن رها نمايم. بدين ترتيب، او تا آخرين لحظه حيات، مردم را رها نكرد و سرانجام در عصر روز نهم محرم 1330ق/ نهم دى 1290ش توسط نظاميان مسلح روس دستگير شد. كنسول روس در كنسولگرى اين كشور نسبت به ايشان اهانت كرد و وى را به خاطر اينكه عامل اصلى قيام مردم عليه روسها بود سرزنش كرد. ايشان با رشادت تمام پاسخ كنسول روس را داد و به او گفت: من به وظيفه اسلامیت و مليت خود عمل كردهام، زيرا نمىخواستم ملت مسلمان اسير بيگانگان باشد. در اين ماجرا كنسول روس نوشتهاى به دست ايشان داد واز وى خواست براى رهايى از مرگ گواهى دهد كه جنگ را ابتدا مردم تبريز آغاز كردند نه روسها. وى در پاسخ گفت: من حاضر نيستم چنين شهادتى بدهم، زيرا اينها كه شما مدعى هستيد، دروغ است و جنگ را شما آغاز كرديد. | ||
سپس كنسول روس از ايشان خواست گواهى كند كه دولت ايران قادر به حفظ امنيت آذربايجان نيست و توقف ارتش تزارى در آذربايجان ضرورت دارد. وى به اين درخواست نيز پاسخ مثبت نداد و به او گفت: شما آذربايجان را تخليه كنيد، من قول مىدهم امنيت كامل در اينجا برقرار شود. بالاخره پس از آن كه وى به هيچ يك از درخواست روسها پاسخ نداد، در بامداد روز دهم دى 1390ش برابر با دهم محرم 1330ق آن عالم بزرگ را در سربازخانه روسها به دار آويختند. | سپس كنسول روس از ايشان خواست گواهى كند كه دولت ايران قادر به حفظ امنيت آذربايجان نيست و توقف ارتش تزارى در آذربايجان ضرورت دارد. وى به اين درخواست نيز پاسخ مثبت نداد و به او گفت: شما آذربايجان را تخليه كنيد، من قول مىدهم امنيت كامل در اينجا برقرار شود. بالاخره پس از آن كه وى به هيچ يك از درخواست روسها پاسخ نداد، در بامداد روز دهم دى 1390ش برابر با دهم محرم 1330ق آن عالم بزرگ را در سربازخانه روسها به دار آويختند. |
ویرایش