۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== | == درباره ترجمه == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وى اين اثر را در نيمه اول قرن ششم هجرى، به فرمان بهرامشاه غزنوى از عربى به نثر فارسى جديد ترجمه كرد، اما «قوامالدين بندارى»، مورخ و مترجم مشهور اصفهانى كه شاهنامه فردوسى را به عربى ترجمه كرده، معتقد است كه ابوالمعالى آن را از پارسى قديم به پارسى جديد برگردانده است. او مىگويد: «اين كتاب به پارسى باستان تا زمان سلطان بهرامشاه بن مسعود بن محمود بن سبكتكين باقى بود، در آن وقت ابوالمعالى نصر الله بن محمد بن عبدالحميد كاتب غزنوى آن را به اسلوبى شيرين و به عباراتى نمكين درآورده و با استعاراتى كه دلها را جلب و اشاراتى كه سينهها را مىگشايد، زينت بخشيده و به اشعار و امثال فصيح عربى ممزوج ساخته و ناسخ ما قبل خود شده است و اين ابتكار را براى ايرانيان موجب افتخار ساخته كه در اسلوب ترسل و انشاى فارسى بىمانند بوده است». | وى اين اثر را در نيمه اول قرن ششم هجرى، به فرمان بهرامشاه غزنوى از عربى به نثر فارسى جديد ترجمه كرد، اما «قوامالدين بندارى»، مورخ و مترجم مشهور اصفهانى كه شاهنامه فردوسى را به عربى ترجمه كرده، معتقد است كه ابوالمعالى آن را از پارسى قديم به پارسى جديد برگردانده است. او مىگويد: «اين كتاب به پارسى باستان تا زمان سلطان بهرامشاه بن مسعود بن محمود بن سبكتكين باقى بود، در آن وقت ابوالمعالى نصر الله بن محمد بن عبدالحميد كاتب غزنوى آن را به اسلوبى شيرين و به عباراتى نمكين درآورده و با استعاراتى كه دلها را جلب و اشاراتى كه سينهها را مىگشايد، زينت بخشيده و به اشعار و امثال فصيح عربى ممزوج ساخته و ناسخ ما قبل خود شده است و اين ابتكار را براى ايرانيان موجب افتخار ساخته كه در اسلوب ترسل و انشاى فارسى بىمانند بوده است». | ||
درست معلوم نيست كه آيا مقصود بندارى اين بوده كه ترجمه اصل پهلوى تا زمان ابوالمعالى باقى مانده بوده است يا اينكه منظور وى ترجمه نثر بلعمى بوده است. شايد مراد وى همان ترجمه بلعمى بوده باشد و در اين صورت كوشش ابوالمعالى را نبايد ترجمه نام نهيم، بلكه بايد تنظيم و آرايش ترجمه بلعمى كه ممزوج به آيات و احاديث و حكم و اشعار و امثال عربى مىباشد، دانست. گرچه مشهور است كه ابوالمعالى كليه و دمنه را به فارسى ترجمه كرده است، اما كار او حقيقت ترجمه را به معناى واقعى نداشته است، زيرا از برخى اشارات ابوالمعالى ظاهر مىشود كه اين عمل را در حدود سال 536 هجرى انجام داده باشد و چون اثر ابوالمعالى مانند آثار ديگران از بين نرفته و تاكنون باقى مانده است، اثر او معروفترين و ارزندهترين كوشش و اهتمامى است كه | درست معلوم نيست كه آيا مقصود بندارى اين بوده كه ترجمه اصل پهلوى تا زمان ابوالمعالى باقى مانده بوده است يا اينكه منظور وى ترجمه نثر بلعمى بوده است. شايد مراد وى همان ترجمه بلعمى بوده باشد و در اين صورت كوشش ابوالمعالى را نبايد ترجمه نام نهيم، بلكه بايد تنظيم و آرايش ترجمه بلعمى كه ممزوج به آيات و احاديث و حكم و اشعار و امثال عربى مىباشد، دانست. گرچه مشهور است كه ابوالمعالى كليه و دمنه را به فارسى ترجمه كرده است، اما كار او حقيقت ترجمه را به معناى واقعى نداشته است، زيرا از برخى اشارات ابوالمعالى ظاهر مىشود كه اين عمل را در حدود سال 536 هجرى انجام داده باشد و چون اثر ابوالمعالى مانند آثار ديگران از بين نرفته و تاكنون باقى مانده است، اثر او معروفترين و ارزندهترين كوشش و اهتمامى است كه درباره اين كتاب شده است و شهرت آن با شهرت كتاب كليله و دمنه عربى [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] برابر است و همين است كه هرگاه نامى از كليله و دمنه برده شود، عمل ابن المقفع و ابوالمعالى فورى به ذهن مىآيد<ref>معمارپور، محمدرحيم</ref> | ||
ناگفته نماند كه منظور از متون «كليله و دمنه بهرامشاهى» آن قسمت از ترجمه ابوالمعالى است كه به متن عربى كتاب مرتبط مىگردد، نه اضافات و زياداتى كه وى به مقتضاى سبك نگارش عصر خود بر متن عربى افزوده است؛ بنابراين، منشأ اختلاف ميان متن عربى و متن فارسى «كليله و دمنه» را بايد علاوه بر آن اضافات، در تعدد نسخههاى عربى «كليله و دمنه» جستوجو كرد، بلكه مىتوان گفت كه اين اختلاف، از تعدد ترجمههاى عربى بهوسيله ابن المقفع و ديگران سرچشمه گرفته است، نه از روش و كيفيت ترجمه ابوالمعالى، آنگونه كه برخى از محققان پنداشتهاند. | ناگفته نماند كه منظور از متون «كليله و دمنه بهرامشاهى» آن قسمت از ترجمه ابوالمعالى است كه به متن عربى كتاب مرتبط مىگردد، نه اضافات و زياداتى كه وى به مقتضاى سبك نگارش عصر خود بر متن عربى افزوده است؛ بنابراين، منشأ اختلاف ميان متن عربى و متن فارسى «كليله و دمنه» را بايد علاوه بر آن اضافات، در تعدد نسخههاى عربى «كليله و دمنه» جستوجو كرد، بلكه مىتوان گفت كه اين اختلاف، از تعدد ترجمههاى عربى بهوسيله ابن المقفع و ديگران سرچشمه گرفته است، نه از روش و كيفيت ترجمه ابوالمعالى، آنگونه كه برخى از محققان پنداشتهاند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#«كليه و دمنه»، ترجمه ابوالمعالى نصر الله بن منشى، تصحيح و تحقيق حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1389. | #«كليه و دمنه»، ترجمه ابوالمعالى نصر الله بن منشى، تصحيح و تحقيق حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1389. | ||
#معمارپور، محمدرحيم، «كليله و دمنه فارسى و عربى»، مجله معارف اسلامى (سازمان اوقاف)، فروردين 1355، شماره 24 و 25 (از صفحه 103 تا 110). | #معمارپور، محمدرحيم، «كليله و دمنه فارسى و عربى»، مجله معارف اسلامى (سازمان اوقاف)، فروردين 1355، شماره 24 و 25 (از صفحه 103 تا 110). | ||
#غفرانى، محمد، «پژوهشى | #غفرانى، محمد، «پژوهشى درباره سبك ابن القفع و ابوالمعالى در كليله و دمنه»، مجله مقالات و بررسىها، بهار 1358، شماره 32 و 33 (از صفحه 41 تا 56). | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش