رساله سه اصل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۷
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'فلسفه اسلامي' به 'فلسفه اسلامی')
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR01855J1.jpg|بندانگشتی|رساله سه اصل]]
[[پرونده:NUR01855J1.jpg|بندانگشتی|رساله سه اصل]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|رساله سه اصل
! نام کتاب!! data-type="bookName" |رساله سه اصل
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|به انضمام منتخب مثنوي و رباعيات او
| data-type="otherBookNames" |به انضمام منتخب مثنوي و رباعيات او


سه اصل
سه اصل
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[صدرالدين شيرازي، محمد بن ابراهيم]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]](نويسنده)
   
   
[[نصر، حسين]] (مصحح)
[[نصر، حسین]] (مصحح)


|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'| فارسی
| data-type="language" | فارسی
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1097‎‏ ‎‏1340  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏1097‎‏ ‎‏1340  
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|شعر عرفاني - قرن 11ق.  
| data-type="subject" |شعر عرفاني - قرن 11ق.  


شعر فارسی - قرن 11ق.  
شعر فارسی - قرن 11ق.  
خط ۳۵: خط ۳۵:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|دانشگاه تهران  
| data-type="publisher" |دانشگاه تهران  
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'| ايران - تهران
| data-type="publishPlace" | ايران - تهران
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1340ش , 1380ق ,
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1340ش , 1380ق ,
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE01855AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE01855AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
'''رساله سه اصل''' ‏ نوشته محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که به زبان فارسی و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط دکتر سید حسین نصر تصحیح شده است.
'''رساله سه اصل''' ‏ نوشته [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهیم صدرالدین شیراز]]<nowiki/>ی، کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که به زبان فارسی و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط [[نصر، حسین|دکتر سید حسین نصر]] تصحیح شده است.


رساله مذکور، پاسخی است به تمام کوته‎نظران و ظاهربینان‎ و عالم‎ نمایانی که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‎ورزند‎. کسانی‎ که‎ راه سعادت را فرومی‎گذارند و گمان می‎کنند که با ابزار شقاوت می‎توان‎ تحصیل‎ سعادت کرد. کسانی که در خانه ظالمان، قبله آنان است؛ و کسانی که از علم الهی‎ و علم‎ مکاشفات خبر ندارند و تنها هنر آنان، دانستن چیزهایی از علوم معاملات است<ref>لکزایی، نجف، ص239</ref>.
رساله مذکور، پاسخی است به تمام کوته‎نظران و ظاهربینان‎ و عالم‎ نمایانی که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‎ورزند‎. کسانی‎ که‎ راه سعادت را فرومی‎گذارند و گمان می‎کنند که با ابزار شقاوت می‎توان‎ تحصیل‎ سعادت کرد. کسانی که در خانه ظالمان، قبله آنان است؛ و کسانی که از علم الهی‎ و علم‎ مکاشفات خبر ندارند و تنها هنر آنان، دانستن چیزهایی از علوم معاملات است<ref>لکزایی، نجف، ص239</ref>.


هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر صدرالمتألهین و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است<ref>همان</ref>.
هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است<ref>همان</ref>.


==ساختار کتاب==
==ساختار کتاب==
خط ۵۸: خط ۵۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
به نظر ملاصدرا‎، موانع‎ و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک حقیقت و کسب علم الهی و علم مکاشفات محروم می‎دارد‎ که در نتیجه از سعادت حقیقی بازمی‎مانند و دچار شقاوت می‎شوند‎، مشتق‎ از سه اصل است:
به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]‎، موانع‎ و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک حقیقت و کسب علم الهی و علم مکاشفات محروم می‎دارد‎ که در نتیجه از سعادت حقیقی بازمی‎مانند و دچار شقاوت می‎شوند‎، مشتق‎ از سه اصل است:
# اصل اول درباره جهل به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‎ است‎؛
# اصل اول درباره جهل به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‎ است‎؛
# اصل‎ دوم درباره حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات؛
# اصل‎ دوم درباره حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات؛
# اصل سوم درباره تسویلات‎ نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می‎نماید‎.
# اصل سوم درباره تسویلات‎ نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می‎نماید‎.


به نظر صدرالمتألهین؛ «جهل به معرفت نفس» از معظم‎ترین اسباب‎ شقاوت‎ و ناکامی عقبی است که اکثر خلق را فروگرفته‎ در‎ دنیا، چه؛ هر که معرفت نفس حاصل‎ نکرده‎ خدای را نشناسد... ؛ و هر که خدای را نشناسد با دوآب و انعام برابر باشد‎<ref>همان</ref>.
به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]؛ «جهل به معرفت نفس» از معظم‎ترین اسباب‎ شقاوت‎ و ناکامی عقبی است که اکثر خلق را فروگرفته‎ در‎ دنیا، چه؛ هر که معرفت نفس حاصل‎ نکرده‎ خدای را نشناسد... ؛ و هر که خدای را نشناسد با دوآب و انعام برابر باشد‎<ref>همان</ref>.


علم حقیقی که ملاصدرا در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی می‎شمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب این‎گونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق‎تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه از این باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند»<ref>پایگاه تبیان</ref>.
علم حقیقی که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی می‎شمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب این‎گونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق‎تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه از این باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند»<ref>پایگاه تبیان</ref>.


در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست می‎آید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر می‎شود و موانع و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم می‎دارد، مشتق از همان سه اصل است<ref>همان</ref>.
در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست می‎آید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر می‎شود و موانع و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم می‎دارد، مشتق از همان سه اصل است<ref>همان</ref>.


ملاصدرا رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شده‎اند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرض‎های دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور می‌شود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است به‎صورت خرس و خوک محشور می‎گردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است به‎صورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا به‎صورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله به‎صورت موش و کلاغ و اگر تکبر به‎صورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن به‎صورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها به‎صورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره به‎مثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 46</ref>.
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شده‎اند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرض‎های دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور می‌شود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است به‎صورت خرس و خوک محشور می‎گردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است به‎صورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا به‎صورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله به‎صورت موش و کلاغ و اگر تکبر به‎صورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن به‎صورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها به‎صورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره به‎مثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 46</ref>.
 
در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، این‎گونه بیان می‎دارد که: اى صورت‎پرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همین‎که رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمی‌توانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>.
در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، این‎گونه بیان می‎دارد که: اى صورت‎پرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همین‎که رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمی‌توانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>.


باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و باب‎های دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شده‎اند.
باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و باب‎های دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شده‎اند.


ملاصدرا در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن می‎سازد و نشان می‎دهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق می‎بیند و در آفاق آیات او را مشاهده می‎کند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به‎ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی می‎سازد و او را از علم حقیقی باز می‎دارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و ملاصدرا پس از بحث دقیقی به این نتیجه می‎رسد که «آنچه در باب مذمت علم بی‎عمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود به‎حسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن به‎قدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>.
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن می‎سازد و نشان می‎دهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق می‎بیند و در آفاق آیات او را مشاهده می‎کند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به‎ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی می‎سازد و او را از علم حقیقی باز می‎دارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] پس از بحث دقیقی به این نتیجه می‎رسد که «آنچه در باب مذمت علم بی‎عمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود به‎حسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن به‎قدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>.


با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و ملاصدرا در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.
با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.


در اکثر تذکره‎ها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «روضات‎الجنات»، «ریحانة‎الادب» و «مستدرک‎الوسائل» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتاب‎های متداول تنها در «روضة‎الصفا» است که اشاره‎ای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است<ref>همان</ref>.
در اکثر تذکره‎ها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «[[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضات‎الجنات]]»، «ریحانة‎الادب» و «[[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرک‎الوسائل]]» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتاب‎های متداول تنها در «روضة‎الصفا» است که اشاره‎ای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است<ref>همان</ref>.


این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر ملاصدرا به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون ملاصدرا در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتاب‎های عربی وی نیز آسان‎تر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود می‎آورده است.
این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتاب‎های عربی وی نیز آسان‎تر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود می‎آورده است.


سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، به‎کار برده است. کلمات ملاصدرا چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شده‎اند، مؤثر و دلپذیرند. به‎علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابه‎ای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است<ref>همان</ref>.
سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، به‎کار برده است. کلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شده‎اند، مؤثر و دلپذیرند. به‎علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابه‎ای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است<ref>همان</ref>.


در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) ملاصدرا‏ آورده شده است که به‎عنوان نمونه به ابیاتی اشاره می‎شود:‏
در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا‏]] آورده شده است که به‎عنوان نمونه به ابیاتی اشاره می‎شود:‏


'''مى‏ستایم خالقى را کوست هست‏***این دگرها نیستند و اوست هست‏
'''مى‏‌ستایم خالقى را کوست هست‏***این دگرها نیستند و اوست هست‏'''
آن خداوندى که قیومست و حى***آنکه پاکى وقف شد بر ذات وى‏
آن خداوندى که قیومست و حى***آنکه پاکى وقف شد بر ذات وى‏
آن خداوندى که از یک قطره آب***کرد پیدا صورتى چون آفتاب‏
آن خداوندى که از یک قطره آب***کرد پیدا صورتى چون آفتاب‏
جمله عالم همه در قطره‏‌اى***جمع گردد زو نشد کم ذره‏‌اى‏'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 131</ref>.
 
جمله عالم همه در قطره‏‌اى***جمع گردد زو نشد کم ذره‏‌اى‏'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 131</ref>.'''


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش