رساله سه اصل: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'فلسفه اسلامي' به 'فلسفه اسلامی')
    (لینک درون متنی)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR01855J1.jpg|بندانگشتی|رساله سه اصل]]
    [[پرونده:NUR01855J1.jpg|بندانگشتی|رساله سه اصل]]
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    |+ |
    |+  
    |-
    |-
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|رساله سه اصل
    ! نام کتاب!! data-type="bookName" |رساله سه اصل
    |-
    |-
    |نام های دیگر کتاب  
    |نام های دیگر کتاب  
    |data-type='otherBookNames'|به انضمام منتخب مثنوي و رباعيات او
    | data-type="otherBookNames" |به انضمام منتخب مثنوي و رباعيات او


    سه اصل
    سه اصل
    |-
    |-
    |پدیدآورندگان  
    |پدیدآورندگان  
    |data-type='authors'|[[صدرالدين شيرازي، محمد بن ابراهيم]] (نويسنده)
    | data-type="authors" |[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]](نويسنده)
       
       
    [[نصر، حسين]] (مصحح)
    [[نصر، حسین]] (مصحح)


    |-
    |-
    |زبان  
    |زبان  
    |data-type='language'| فارسی
    | data-type="language" | فارسی
    |-
    |-
    |کد کنگره  
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1097‎‏ ‎‏1340  
    | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏1097‎‏ ‎‏1340  
    |-
    |-
    |موضوع  
    |موضوع  
    |data-type='subject'|شعر عرفاني - قرن 11ق.  
    | data-type="subject" |شعر عرفاني - قرن 11ق.  


    شعر فارسی - قرن 11ق.  
    شعر فارسی - قرن 11ق.  
    خط ۳۵: خط ۳۵:
    |-
    |-
    |ناشر  
    |ناشر  
    |data-type='publisher'|دانشگاه تهران  
    | data-type="publisher" |دانشگاه تهران  
    |-
    |-
    |مکان نشر  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'| ايران - تهران
    | data-type="publishPlace" | ايران - تهران
    |-
    |-
    ||سال نشر  
    ||سال نشر  
    |ata-type='publishYear'|مجلد1: 1340ش , 1380ق ,
    | ata-type="publishYear" |مجلد1: 1340ش , 1380ق ,
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"


    |کد اتوماسیون  
    |کد اتوماسیون  
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE01855AUTOMATIONCODE
    | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE01855AUTOMATIONCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    '''رساله سه اصل''' ‏ نوشته محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که به زبان فارسی و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط دکتر سید حسین نصر تصحیح شده است.
    '''رساله سه اصل''' ‏ نوشته [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهیم صدرالدین شیراز]]<nowiki/>ی، کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که به زبان فارسی و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط [[نصر، حسین|دکتر سید حسین نصر]] تصحیح شده است.


    رساله مذکور، پاسخی است به تمام کوته‎نظران و ظاهربینان‎ و عالم‎ نمایانی که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‎ورزند‎. کسانی‎ که‎ راه سعادت را فرومی‎گذارند و گمان می‎کنند که با ابزار شقاوت می‎توان‎ تحصیل‎ سعادت کرد. کسانی که در خانه ظالمان، قبله آنان است؛ و کسانی که از علم الهی‎ و علم‎ مکاشفات خبر ندارند و تنها هنر آنان، دانستن چیزهایی از علوم معاملات است<ref>لکزایی، نجف، ص239</ref>.
    رساله مذکور، پاسخی است به تمام کوته‎نظران و ظاهربینان‎ و عالم‎ نمایانی که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‎ورزند‎. کسانی‎ که‎ راه سعادت را فرومی‎گذارند و گمان می‎کنند که با ابزار شقاوت می‎توان‎ تحصیل‎ سعادت کرد. کسانی که در خانه ظالمان، قبله آنان است؛ و کسانی که از علم الهی‎ و علم‎ مکاشفات خبر ندارند و تنها هنر آنان، دانستن چیزهایی از علوم معاملات است<ref>لکزایی، نجف، ص239</ref>.


    هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر صدرالمتألهین و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است<ref>همان</ref>.
    هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است<ref>همان</ref>.


    ==ساختار کتاب==
    ==ساختار کتاب==
    خط ۵۸: خط ۵۸:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    به نظر ملاصدرا‎، موانع‎ و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک حقیقت و کسب علم الهی و علم مکاشفات محروم می‎دارد‎ که در نتیجه از سعادت حقیقی بازمی‎مانند و دچار شقاوت می‎شوند‎، مشتق‎ از سه اصل است:
    به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]‎، موانع‎ و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک حقیقت و کسب علم الهی و علم مکاشفات محروم می‎دارد‎ که در نتیجه از سعادت حقیقی بازمی‎مانند و دچار شقاوت می‎شوند‎، مشتق‎ از سه اصل است:
    # اصل اول درباره جهل به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‎ است‎؛
    # اصل اول درباره جهل به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‎ است‎؛
    # اصل‎ دوم درباره حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات؛
    # اصل‎ دوم درباره حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات؛
    # اصل سوم درباره تسویلات‎ نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می‎نماید‎.
    # اصل سوم درباره تسویلات‎ نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می‎نماید‎.


    به نظر صدرالمتألهین؛ «جهل به معرفت نفس» از معظم‎ترین اسباب‎ شقاوت‎ و ناکامی عقبی است که اکثر خلق را فروگرفته‎ در‎ دنیا، چه؛ هر که معرفت نفس حاصل‎ نکرده‎ خدای را نشناسد... ؛ و هر که خدای را نشناسد با دوآب و انعام برابر باشد‎<ref>همان</ref>.
    به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]؛ «جهل به معرفت نفس» از معظم‎ترین اسباب‎ شقاوت‎ و ناکامی عقبی است که اکثر خلق را فروگرفته‎ در‎ دنیا، چه؛ هر که معرفت نفس حاصل‎ نکرده‎ خدای را نشناسد... ؛ و هر که خدای را نشناسد با دوآب و انعام برابر باشد‎<ref>همان</ref>.


    علم حقیقی که ملاصدرا در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی می‎شمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب این‎گونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق‎تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه از این باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند»<ref>پایگاه تبیان</ref>.
    علم حقیقی که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی می‎شمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب این‎گونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق‎تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه از این باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند»<ref>پایگاه تبیان</ref>.


    در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست می‎آید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر می‎شود و موانع و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم می‎دارد، مشتق از همان سه اصل است<ref>همان</ref>.
    در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست می‎آید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر می‎شود و موانع و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم می‎دارد، مشتق از همان سه اصل است<ref>همان</ref>.


    ملاصدرا رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شده‎اند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرض‎های دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور می‌شود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است به‎صورت خرس و خوک محشور می‎گردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است به‎صورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا به‎صورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله به‎صورت موش و کلاغ و اگر تکبر به‎صورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن به‎صورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها به‎صورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره به‎مثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 46</ref>.
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شده‎اند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرض‎های دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور می‌شود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است به‎صورت خرس و خوک محشور می‎گردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است به‎صورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا به‎صورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله به‎صورت موش و کلاغ و اگر تکبر به‎صورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن به‎صورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها به‎صورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره به‎مثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 46</ref>.
     
    در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، این‎گونه بیان می‎دارد که: اى صورت‎پرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همین‎که رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمی‌توانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>.
    در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، این‎گونه بیان می‎دارد که: اى صورت‎پرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همین‎که رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمی‌توانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>.


    باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و باب‎های دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شده‎اند.
    باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و باب‎های دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شده‎اند.


    ملاصدرا در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن می‎سازد و نشان می‎دهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق می‎بیند و در آفاق آیات او را مشاهده می‎کند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به‎ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی می‎سازد و او را از علم حقیقی باز می‎دارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و ملاصدرا پس از بحث دقیقی به این نتیجه می‎رسد که «آنچه در باب مذمت علم بی‎عمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود به‎حسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن به‎قدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>.
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن می‎سازد و نشان می‎دهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق می‎بیند و در آفاق آیات او را مشاهده می‎کند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به‎ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی می‎سازد و او را از علم حقیقی باز می‎دارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] پس از بحث دقیقی به این نتیجه می‎رسد که «آنچه در باب مذمت علم بی‎عمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود به‎حسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن به‎قدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>.


    با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و ملاصدرا در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.
    با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.


    در اکثر تذکره‎ها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «روضات‎الجنات»، «ریحانة‎الادب» و «مستدرک‎الوسائل» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتاب‎های متداول تنها در «روضة‎الصفا» است که اشاره‎ای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است<ref>همان</ref>.
    در اکثر تذکره‎ها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «[[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضات‎الجنات]]»، «ریحانة‎الادب» و «[[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرک‎الوسائل]]» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتاب‎های متداول تنها در «روضة‎الصفا» است که اشاره‎ای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است<ref>همان</ref>.


    این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر ملاصدرا به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون ملاصدرا در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتاب‎های عربی وی نیز آسان‎تر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود می‎آورده است.
    این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتاب‎های عربی وی نیز آسان‎تر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود می‎آورده است.


    سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، به‎کار برده است. کلمات ملاصدرا چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شده‎اند، مؤثر و دلپذیرند. به‎علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابه‎ای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است<ref>همان</ref>.
    سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، به‎کار برده است. کلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شده‎اند، مؤثر و دلپذیرند. به‎علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابه‎ای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است<ref>همان</ref>.


    در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) ملاصدرا‏ آورده شده است که به‎عنوان نمونه به ابیاتی اشاره می‎شود:‏
    در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا‏]] آورده شده است که به‎عنوان نمونه به ابیاتی اشاره می‎شود:‏


    '''مى‏ستایم خالقى را کوست هست‏***این دگرها نیستند و اوست هست‏
    '''مى‏‌ستایم خالقى را کوست هست‏***این دگرها نیستند و اوست هست‏'''
    آن خداوندى که قیومست و حى***آنکه پاکى وقف شد بر ذات وى‏
    آن خداوندى که قیومست و حى***آنکه پاکى وقف شد بر ذات وى‏
    آن خداوندى که از یک قطره آب***کرد پیدا صورتى چون آفتاب‏
    آن خداوندى که از یک قطره آب***کرد پیدا صورتى چون آفتاب‏
    جمله عالم همه در قطره‏‌اى***جمع گردد زو نشد کم ذره‏‌اى‏'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 131</ref>.
     
    جمله عالم همه در قطره‏‌اى***جمع گردد زو نشد کم ذره‏‌اى‏'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 131</ref>.'''


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==

    نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۴۷

    رساله سه اصل
    نام کتاب رساله سه اصل
    نام های دیگر کتاب به انضمام منتخب مثنوي و رباعيات او

    سه اصل

    پدیدآورندگان صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم(نويسنده)

    نصر، حسین (مصحح)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BBR‎‏ ‎‏1097‎‏ ‎‏1340
    موضوع شعر عرفاني - قرن 11ق.

    شعر فارسی - قرن 11ق.

    صدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، ??? - ????ق. - سرگذشت نامه

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14

    ناشر دانشگاه تهران
    مکان نشر ايران - تهران
    سال نشر مجلد1: 1340ش , 1380ق ,
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE01855AUTOMATIONCODE

    رساله سه اصل ‏ نوشته محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، کتابی است در موضوع عرفان و اخلاق که به زبان فارسی و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. این کتاب توسط دکتر سید حسین نصر تصحیح شده است.

    رساله مذکور، پاسخی است به تمام کوته‎نظران و ظاهربینان‎ و عالم‎ نمایانی که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‎ورزند‎. کسانی‎ که‎ راه سعادت را فرومی‎گذارند و گمان می‎کنند که با ابزار شقاوت می‎توان‎ تحصیل‎ سعادت کرد. کسانی که در خانه ظالمان، قبله آنان است؛ و کسانی که از علم الهی‎ و علم‎ مکاشفات خبر ندارند و تنها هنر آنان، دانستن چیزهایی از علوم معاملات است[۱].

    هدف‎ اصلی‎ این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر صدرالمتألهین و بخصوص نقد وضعیت گروه‎هایی از‎ اهل‎ علم و به‎ویژه نقد چگونگی رابطه آن‎ها با دربار صفوی است[۲].

    ساختار کتاب

    این رساله مترتب بر یک مقدمه و چهارده باب است.

    گزارش محتوا

    به نظر ملاصدرا‎، موانع‎ و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک حقیقت و کسب علم الهی و علم مکاشفات محروم می‎دارد‎ که در نتیجه از سعادت حقیقی بازمی‎مانند و دچار شقاوت می‎شوند‎، مشتق‎ از سه اصل است:

    1. اصل اول درباره جهل به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‎ است‎؛
    2. اصل‎ دوم درباره حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات؛
    3. اصل سوم درباره تسویلات‎ نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می‎نماید‎.

    به نظر صدرالمتألهین؛ «جهل به معرفت نفس» از معظم‎ترین اسباب‎ شقاوت‎ و ناکامی عقبی است که اکثر خلق را فروگرفته‎ در‎ دنیا، چه؛ هر که معرفت نفس حاصل‎ نکرده‎ خدای را نشناسد... ؛ و هر که خدای را نشناسد با دوآب و انعام برابر باشد‎[۳].

    علم حقیقی که ملاصدرا در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی می‎شمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب این‎گونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق‎تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه از این باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند»[۴].

    در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست می‎آید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر می‎شود و موانع و حجاب‎هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم می‎دارد، مشتق از همان سه اصل است[۵].

    ملاصدرا رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شده‎اند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرض‎های دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور می‌شود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است به‎صورت خرس و خوک محشور می‎گردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است به‎صورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا به‎صورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله به‎صورت موش و کلاغ و اگر تکبر به‎صورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن به‎صورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها به‎صورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره به‎مثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏»[۶].

    در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، این‎گونه بیان می‎دارد که: اى صورت‎پرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همین‎که رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمی‌توانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند[۷].

    باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و باب‎های دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شده‎اند.

    ملاصدرا در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن می‎سازد و نشان می‎دهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق می‎بیند و در آفاق آیات او را مشاهده می‎کند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به‎ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی می‎سازد و او را از علم حقیقی باز می‎دارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و ملاصدرا پس از بحث دقیقی به این نتیجه می‎رسد که «آنچه در باب مذمت علم بی‎عمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود به‎حسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن به‎قدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»[۸].

    با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و ملاصدرا در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.

    در اکثر تذکره‎ها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «روضات‎الجنات»، «ریحانة‎الادب» و «مستدرک‎الوسائل» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتاب‎های متداول تنها در «روضة‎الصفا» است که اشاره‎ای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است[۹].

    این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر ملاصدرا به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون ملاصدرا در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتاب‎های عربی وی نیز آسان‎تر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود می‎آورده است.

    سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، به‎کار برده است. کلمات ملاصدرا چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شده‎اند، مؤثر و دلپذیرند. به‎علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابه‎ای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است[۱۰].

    در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) ملاصدرا‏ آورده شده است که به‎عنوان نمونه به ابیاتی اشاره می‎شود:‏

    مى‏‌ستایم خالقى را کوست هست‏***این دگرها نیستند و اوست هست‏ آن خداوندى که قیومست و حى***آنکه پاکى وقف شد بر ذات وى‏ آن خداوندى که از یک قطره آب***کرد پیدا صورتى چون آفتاب‏

    جمله عالم همه در قطره‏‌اى***جمع گردد زو نشد کم ذره‏‌اى‏[۱۱].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در ابتدای کتاب و در انتهای آن، فهرستی از آیات قرآن، احادیث، اشعار فارسی و عربی، اشخاص، گروه‎ها، کتاب‎ها، اماکن و اصطلاحات و تعابیر درج شده است.

    پانویس

    1. لکزایی، نجف، ص239
    2. همان
    3. همان
    4. پایگاه تبیان
    5. همان
    6. ر.ک: متن کتاب، ص: 46
    7. ر.ک: متن کتاب، ص: 60
    8. پایگاه اینترنتی تبیان
    9. همان
    10. همان
    11. ر.ک: متن کتاب، ص: 131

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. لکزایی، نجف، «جایگاه سیاست در حکمت متعالیه»، مجله علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، پاییز 1387، شماره 6، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، به آدرس:
      http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/207736
    3. پایگاه اینترنتی تبیان به آدرس:

    https://article.tebyan.net/196309

    وابسته‌ها

    پیوندها