اشرف التواریخ: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ميداند' به 'میداند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
</div> | </div> | ||
نسخهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۱۹
نام کتاب | اشرف التواریخ: وقایع مربوط به دوره حکومت محمد ولی میرزا در خراسان (سالهای 1218 - 1331) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | وقایع مربوط به دوره حکومت محمد ولی میرزا در خراسان (سالهای 1218 - 1331) |
پدیدآورندگان | اصیلی، سوسن (مصحح)
نوری، محمدتقی بن محمدمهدی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1313 /ن9الف5 |
موضوع | ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق.
فتح علی قاجار، شاه ایران، 1185 - 1250ق. نثر فارسی - قرن 13ق. |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11429AUTOMATIONCODE |
اشرف التواريخ، نوشته محمدتقى نورى، تصحيح سوسن اصيلى
اين کتاب از منابع فارسى تاريخ ايران در دوره نخستين فرمانروايى قاجاريان بويژه روزگار فتحعلى شاه قاجار است كه بيشتر درباره دوران حكومت محمد ولى ميرزاى قاجار در خراسان (1231 - 1218) گزارش مىدهد و از ارزشمندترين و درازدامنترين آثار در زمينه رويدادهاى آن دوران و براندازى نادر ميرزا، بازمانده سلسه افشارى از حكومت خراسان و درگيريهاى قاجاريان با اميران آنجا و تركمانان و ايلات و طايفههاى سركش بخشهاى شمالىاش در دوره استوار شدن دولت قاجار به شمار مىرود. هدف اصلى نويسنده را در اين اثر، «ذكر وقايع خراسان» مىتوان دانست.
ساختار
شيوه نويسنده در گزارش رويدادها، همچون ديگر «وقايع نگاران» عهد قاجار است. او سخنان خود را با پرداختن به ايل و تبار قاجاريان بهويژه فتحعلى خان قاجار و تلاشهايش براى دستيابى به قدرت آغاز مىكند و چكيدهاى از چگونگى رسيدن سلسله قاجار را به قدرت بازمیگوید. قصد نويسنده اين است كه محمد ولى ميرزا را از شاه اسماعيل صفوى برتر بنشاند و تصريح میكند كه نمىخواهد رويدادهاى اين روزگار را به گستردگى شرح دهد.
او با نظم و نثر ادبيات فارسى بهنيكى آشنا بوده و تشبيهات ادبى زيبايى در کتاب خود به كار برده و از شعرها شاعران نيز بسيار بهره گرفته يا شعرهاى خود را به مناسبتهايى آورده است. روش تاريخنگارى اين اثر، گزارش سال به سال از رويدادهاست و مؤلف با توجه به هدف خود؛ يعنى نوشتن رويدادهاى خراسان و گزارش دادن درباره رجال آن سامان، با ريزبينى فراوان حتى رويدادهاى خرد آنجا را دنبال و ثبت میكند. او كوشيده است كه همچون ديگر مورخان قاجارى كه به نوشتن تاريخ رسمى دست زدهاند، شوكت پادشاهان اين سلسله را حفظ كند و از اينرو، به چيزهايى مانند تهديدهاى آقا محمد خان به كشتن خادمانش، هرگز اشاره نمىكند. تحليلهاى تاريخ نگارانه مؤلف نيز از اهميت فراوانى برخوردارند.
اين کتاب براى شاهزادهاى نوشته شده و از اينرو، نويسنده آن از خوشآمدگويى مانند وصف كردن شكار وى خوددارى نكرده است. عنوانهاى کتاب، نوشته خود نويسندهاند و تنها آنجا كه از افزودن واژه يا عبارتى، گريزى نبوده، مصحح محترم كمبود کتاب را جبران كرده است.
گزارش محتوا
نويسنده پس از ديباچه بلند خود بر کتابش، از تبار و نسب محمد ولى ميرزا ياد مىكند. اين نسبنامه، نام نياكان وى را از دوره صفويه (شاه قلى بيك) دربردارد. بهگمان، اين نسبتها، ساختگىاند؛ زيرا بر پايه منابع قاجارى و خود اين کتاب، شاه قلى بيك در دوره شاه عباس اول (1038 - 996ق / 1629 - 1588م) مىزيست، اما نويسنده فتحعلى خان قاجار را پسر او میداند و مىگويد وى در بخشى از دوران فرمانروايى شاه سلطان حسين (1135 - 1105 ق) از سران سپاه او بود. گمان نمیرود كه فردى از چنين عمر درازى برخوردار بوده باشد.
بارى، پس از اين دعوى، مبارزات فتحعلى خان و محمدحسن خان قاجار مىآيد و از چگونگى قدرت يافتن آقا محمد خان و رسيدن فتحعلى شاه به پادشاهى، ياد و سپس احوال و ويژگيهاى محمد ولى ميرزا گزارش مىشود. نويسنده با اينكه از درگيريهاى اميران خراسان با محمد ولى ميرزا و دولت قاجار سخن مىگويد، نبردهاى ايران را با عثمانى در بغداد نيز فراموش نمىكند. وى همچنين ويژگيها و اوضاع پادشاهان تركستان و حاكمان افغان را شرح مىدهد.
بخش وقايعنگارى اين کتاب با گزارش درباره عزل محمد ولى ميرزا از حكومت خراسان به پايان مىرسد. آشوبها و ناآراميها پس از عزل شدن محمد ولى ميرزا دوباره به خراسان بازگشت و «سپاهيان شاه براى نظم بخشيدن امور به خراسان آمدند».
نيمه دوم اين کتاب، با شرح احوال اميران خراسان و گستره نفوذشان در بخشهاى گوناگون حكومت آغاز مىشود. شرح حال اميران و بزرگان و افراد پرآوزاه پيرامون محمد ولى ميرزا، بخش گستردهاى را از اين اثر دربردارد و سخنان مؤلف در اينباره، از منابع رجالشناختى بسيار مهم آن دوران به شمار مىرود؛ زيرا منشيان و مستوفيان و لشكرنويسان محمد ولى ميرزا در اين بخش از کتاب وى شناسانده مىشوند. حتى نويسنده درباره كاتبى كه اشرف التواريخ را بر او تقرير كرد نيز بدون نام، سخنانى به ميان مىآورد. سپس به شرح حال عالمان و فقيهان و فاضلان و حتى رئيسان خدّام آستانه مشهد و علماى شهرهاى گوناگون خراسان مىپردازد و سرانجام درباره احوال شاهزادگان قاجار قلم ميزند.
براندازى بازماندگان سلسله افشاريه در خرسان و دستگيرى نادر ميرزا افشار، از رويدادهاى بسيار مهمى است كه نويسنده به گزارش دربارهاش مىپردازد. وى هنگامى كه محمد ولى ميرزا، مشهد را محاصره كرد در ركاب شاه بود و از همين روى، ماجراى دستگيرى نادر ميرزا را لحظه به لحظه توصيف مىكند. او در اين رويداد به «استفسار و استكشاف بعضى مدعاها» فرمان يافت و دورنمايه گفتوگويش را با نادر ميرزا در اثر خود گنجاند. جنگ محمد ولى ميرزا با صوفى اسلام، از بزرگان نقشبنديه نيز كه مريدانى در هرات و خراسان گرد آورد و هنگامى كه براى حمله به مشهد روانه شد، محمد ولى ميرزا را شكست داد، ديگر گزارش ويژه اين کتاب است.
گزارش درباره درگيريهاى بىشمار اميران خراسان و محمد ولى ميرزا با تركمانان و ايلان و طايفههاى سركش بخشهاى شمالى خراسان نيز بخشى از دورنمايه کتاب به شمار مىآيد.
وضعيت کتاب
اشرف التواريخ در سنجش با منابع همروزگار خود، از ديد درونمايه بسيار ارزشمندتر است و منبعى «دستِ يكم» در اينباره به شمار مىرود. براى نمونه، هيچيك از ديگر کتابهاى تاريخى آن دوران، رويداد دستگيرى نادر ميرزا يا نبرد محمد ولى ميرزا را با صوفى اسلام، بهخوبىِ اين اثر توصيف نكردهاند. البته نويسنده از منابع خود ياد نمىكند و خواننده را بدين گمان مىاندازد كه نويسنده اشرف التواريخ اين اطلاعات بسيار را از گوشه و كنار گرد آورده است.
مصحح در پيشگفتار خود در اين کتاب، با اشارتى به تاريخ قاجار و كيستى و سرگذشت محمدولى ميرزا، منابع عصر قاجارى را برمىشمرد و به ارزيابى اشرف التواريخ و بينش و روش و سبك نوشتارى نويسنده آن مىپردازد. اين کتاب چهار نسخه دارد كه اطلاعات نسخهشناختى آن در بخش فرجامين همين پيشگفتار آمده است.
پانوشتهاى کتاب، تنها نسخهبدلها را دربردارند، اما يادداشتهاى سودمند مصحح درباره كسان و جايها يا آيات و روايات به كار رفته در اين اثر بسيار خواندنى است. واژهنامه و نمايه كسان و جايهاى کتاب نيز راه را بر تاريخپژوهان هموارتر مىسازد.
منابع مقاله
متن کتاب.
پيشگفتار مصحح کتاب.