كتاب السياسة المدنية: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « ==معرفی اجمالی== '''كتاب السياسة المدنية'''، اثر معروف ابونصر فارابی است. او در...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۴۹
معرفی اجمالی
كتاب السياسة المدنية، اثر معروف ابونصر فارابی است. او در این کتاب، مسائل مهمی از دانش الهی را بنا به عقیده ارسطو درباره علل ششگانه برکنار از ماده، نمایان میسازد و درباره چگونگی نظام جواهر جسمانی و پیوستگی و پدید آمدن آنها از پدید آورندگان غیر مادی، سخن میگوید و نیز در آن جایگاههای انسان و نیروهای او را نمایان میکند و گونههای مختلف کشورداری و گردهماییها از فاضله و غیر فاضله را روشن میکند و همچنین نیاز تدبیر در مدینه و سروسامان بخشیدن نظام کشورداری به خویهای شاهانه و سنتهای پیامبرگونه را آشکار میسازد[۱].
نامهای دیگر کتاب
از آنجاییکه این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ق، با وجود نقصهای فراوان در حیدرآباد دکن منتشر شده، بیشتر مستشرقان با همین نام آن را میشناسند و از آن نام بردهاند؛ درحالیکه قدمای مسلمان بعضاً به نامهای متفاوت و مشابه دیگری نیز اشاره کردهاند؛ مثلاً ابن ابیاصیبعه در «عيون الأنباء» اسم آن را «السياسات المدنية و يعرف بمبادي الموجودات» ذکر کرده است[۲].
تحقیق کتاب، توسط علی بوملحم صورت گرفته است.
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در هفت باب، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، توضیحات کوتاهی پیرامون محتوای کتاب، ارائه گردیده است[۳].
کتاب حاضر، یکی از آثاری است که از فارابی بهجا مانده و در آن، بخشی از تفکرات او درباره سیاست شهری، شرح داده میشود. اصطلاح فلسفه سیاسی، برای اولین مرتبه در جهان اسلام توسط او مطرح شد. به اعتقاد او، فلسفه سیاسی عبارت است از: شناخت اموری که بهواسطه آنها زیباییها برای مردم جامعه به دست میآید و قدرت دست پیدا کردن به آنها و نیز نگهداری آن برایشان امکانپذیر میشود. فارابی فلسفه سیاسی خود را بر مبنای ضرورت زندگی اجتماعی انسان، ضرورت حاکمیت رئیس حکیم در مدینه فاضله، ضرورت تعاون در مدینه فاضله، قرار دادن فضیلت و سعادت بهعنوان هدف و غایت سیاسی در جامعه و... استوار کرده و آنها را شرح میدهد[۴].
مباحثی که فارابی در این کتاب بدان پرداخته است، بهترتیب عبارتند از: مراتب وجود؛ تفاضل موجودات؛ عالم؛ اجتماعات مدنی؛ اخلاق؛ مدینه فاضله و مدن متضاد با مدینه فاضله[۵].
یکی از موضوعاتی که فارابی در این کتاب به آن توجه بسیار کرده است، پدیده قدرت، خصوصاً قدرت سیاسی است. به نظر فارابی هر انسانی که بتواند اراده خود را در جامعه محقق سازد و آن را استمرار بخشد، دارای قدرت سیاسی است. بر اساس فلسفه سیاسی فارابی در این اثر، تدوین، استنباط و تغییر قوانین برعهده دولتهاست. همچنین دولتها موظفند برای دفع آفات و شرور از جامعه تلاش کنند. همچنین تأدیب و مجازات افراد شرور و ناسازگار و مجرم نیز از دیگر وظایف دولت میباشد[۶].
فارابی در این کتاب، کوشیده است تا وحی را از فلسفه جدا و کشورداری را به دوگونه فاضله و غیر فاضله طبقهبندی نماید. به توصیه او، تدبیر مدینه و سروسامان دادن به کشورداری به خویهای شاهانه و سنتهای پیامبرگونه سخت محتاج است. او به توصیف مشخصات همه نظامها پرداخته و تنها مدینه فاضله را شایسته نامیدن مدینه میداند و از همین روست که اسم کتاب را بهصورت اسم مفرد آورده است[۷].
به عقیده فارابی، جان آدمی ابتدا مادی و هیولانی است که با کنشهای عقل فعال و بخششهای او بر جان آدمی و بعد از گذشتن او از مراحل سهگانه هیولانی، بالملکه و بالفعل، اندکاندک از نارسایی به کمال و عقل مستفاد میرسد[۸].
از مهمترین موضوعاتی که فارابی در این کتاب بدان پرداخته است، مباحث مربوط به مدینه فاضله میباشد. وی زیربنای مدینههای فاضله را اموری معنوی و از نوع اعتقادات به اصول و مبادی روحانیات میداند. وی نخست مبادی موجودات را بررسی کرده و میگوید: مبادی موجودات در شش مرتبه اصلی خلاصه میشود:
- ذات خدا که به نام سبب اول مینامد؛
- اسباب ثانویه که فلاسفه و از آن جمله خود فارابی آن را عقول و مجردات عقلی و نفسی میدانند؛
- عقل فعال که آخرین مرتبه موجودات ثوانی و حاکم بر طبیعت است؛
- نفس؛
- صورت؛
- ماده[۹].
وی درباره سبب اول میگوید: «باید چنین اعتقاد کرد که سبب اولی وجود دارد و او خدای عالم است و موجودات ثوانی، یا واسطه فیض و یا نقل وجود و صفات اویند و از اسباب ثوانی، اجسام آسمانی به وجود آمدهاند؛ بدین ترتیب که از هریک از عقول یا موجودات ثوانی، یک جسم سماوی به وجود آمده است تا نه فلک که آخرین آن، فلک قمر است و باید اعتقاد کرد که محل روحانیان و ملائکه در موجودات ثوانی است»[۱۰].
فارابی مبادی نفوس را متعدد میداند؛ از جمله نفوس اجسام سماوی، نفوس انسانها و نفوس حیوانات غیر ناطقه. وی میگوید: «نفس انسان نخست بهصورت قوه ناطقه از عقل فعال افاضه شده است و در انسان علاوه بر قوه ناطقه، قوه نزوعیه و قوه متخیله و قوه حساسه هم افاضه شده است. انسان بهوسیله قوه ناطقه میتواند حرفهها و دانشها و صنایع را فراگیرد و امتیاز زشت از زیبا و اخلاق خوب از بد بهوسیله همین نیرو است و نیز بهوسیله همین نیرو میتواند درباره افعالی که باید انجام دهد و افعالی که نباید انجام دهد، اندیشه کند و تصمیم بگیرد و سود و زیان را ادراک نماید». وی میگوید: قوه ناطقه در آدمی، به دو بخش اساسی تقسیم میشود: یکی ناطقه عملی و دیگری ناطقه نظری. انسان توسط قوه ناطقه نظری، علومی را فرامیگیرد که صرفا دانستنی است و به آن عمل نمیشود، ولی توسط قوه عملیه، آنچه را باید به آن عمل شود، درمییابد. وی قوه عملیه را دو قسم کرده است: یکی قوه هنری و دیگر قوه اندیشه. انسان بهوسیله قوه هنری، هنرها و صنعتها را میآموزد و بهوسیله قوه اندیشه، فکر و اندیشه خود را در جهت انجام کارهای عملی به کار میاندازد[۱۱].
وی درباره حیوانات غیر ناطقه میگوید: در پارهای از آنها بهجز قوه ناطقه، قوای دیگری مانند نزوعیه و متخیله و حساسه وجود دارد و در پارهای از آنها تنها قوه حساسه و نزوعیه است. وی برای قوه نزوعیه که مشترک بین انسان و حیوان است، از لحاظ دوام کالبد و احتراز از مخاطرات، مقام و موقعیتی دیگر قایل است[۱۲].
در نظام فلسفی و اجتماعی فارابی، عقل فعال اهمیت خاصی دارد و در موارد متعدد، پایان امر بهعهده عقل فعال است؛ بدین ترتیب که عقل فعال مواظب احوال و اوضاع انسان است و او را رشد و تربیت میدهد تا به مقام خود نایل آید. عقل فعال، همه عقول را تعقل میکند و از آنها فیض میگیرد و به انسانها و جهان طبیعت فیض میرساند. مقام عقل فعال نسبت به انسان، مانند آفتاب است نسبت به چشم؛ همان طور که آفتاب باید روشنایی دهد تا چشم در پرتو نور آن اشیا و از جمله خود آفتاب را ببیند؛ آفتاب با افاضه نورش، هم سبب دیده شدن خود میشود و هم سبب دیده شدن اموری دیگر که بالقوه قابل رؤیتند[۱۳].
عقل فعال کارش این است که نخست فیض به کالبد انسان میبخشد که قوه ناطقه است و بهوسیله همان فیض، نفس آدمی به عقل فعال میرسد و آن را درک میکند و تکامل مییابد تا مجرد شود و به مرتبت او برسد، تا اشیای دیگری که معقول بالقوهاند، برای او معقول بالفعل شوند[۱۴].
بهطوریکه ملاحظه میشود، در دیدگاه فارابی، امور مربوط به عالم طبیعت، در انسان، همه وابسته به عقل فعال است. به اعتقاد وی، نیرویی که عقل فعال به انسان اعطا میکند، موجب میشود که بهوسیله آن، به کمالات مطلوب روحانی خود برسد و آشنا به معارف و معلومات عملی و نظری شود و زشت و زیبا را دریابد و خیر مطلق و سعادت نهایی را دریابد و در جهت عقل عملی، به مرتبهای از کمال مطلوب برسد که توأم با عقل نظری بتواند انسانی کامل شود و به عقل فعال واصل گردد و حقایق را از عقل فعال، که واسطه ایصال فیض است، دریابد، آنگاه میتواند مرتبت نبوت و امامت و ریاست فائقه بر خلق را حایز شود و واسطه بین خلق کاملنشده و عقل فعال شود[۱۵].
وضعیت کتاب
این کتاب بهوسیله حسن ملکشاهی شرح و ترجمه شده است. این اثر نخستین بار در سال 1376، بهوسیلهی انتشارات سروش منتشر شد[۱۶].
فهرست مطالب در انتهای کتاب قرار گرفته و در پاورقیها، که توسط محقق نوشته شده، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۷].
پانویس
- ↑ ر.ک: سروش، 1396
- ↑ طیبیفرد، کاظم، 1396
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5-20
- ↑ ر.ک: مقیمی، امیر، 1396
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص21-99
- ↑ ر.ک: مقیمی، امیر، 1396
- ↑ ر.ک: طیبیفرد، کاظم، 1396
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: فارابی، ابونصرمحمد، ص33
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص33-34
- ↑ ر.ک: همان، ص34
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ مقیمی، امیر، 1396
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص68
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- فارابی، ابونصر محمد، «سیاست مدنیه»، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، بهار 1371.
- مقیمی، امیر، «وظایف دولت از نگاه فارابی»، برگرفته از سایت تبیان، سهشنبه 31 مرداد 1396، به آدرس اینترنتی:
- پایگاه خبری «سروش»، سهشنبه 31 مرداد 1396، به آدرس اینترنتی:
- طیبیفرد، کاظم، «حسن ملکشاهی، شارح حکمت مشاء»، برگرفته از سایت راسخون، سهشنبه 31 مرداد 1396، به آدرس اینترنتی: