معجم الشعراء: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
برخى از مطالب جالب و سودمند اثر حاضر به اين صورت است: | برخى از مطالب جالب و سودمند اثر حاضر به اين صورت است: | ||
#يادكرد كسانى كه اسمشان على است: اميرالمؤمنين ابوالحسن [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] . اشعار فراوانى روايت شده كه او سروده است، از جمله در غزوه خيبر در پاسخ به مرحب كه گفته بود{{شعر}}{{ب|''قد علمت خيبر أني مرحب ''|2=''شاكي السلاح بطل مجرب''}}{{پایان شعر}} | #يادكرد كسانى كه اسمشان على است: اميرالمؤمنين ابوالحسن [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]]. اشعار فراوانى روايت شده كه او سروده است، از جمله در غزوه خيبر در پاسخ به مرحب كه گفته بود{{شعر}}{{ب|''قد علمت خيبر أني مرحب ''|2=''شاكي السلاح بطل مجرب''}}{{پایان شعر}} | ||
#:يعنى: «خيبر مىداند كه من مرحبم و همواره با سلاح و پهلوانى باتجربه»، چنين رجز خوانده است:{{شعر}}{{ب|''أنا الذي سمتنى أمي حيدرة ''|2=''كليث غابات كريه المنظرة''}}{{پایان شعر}} | #:يعنى: «خيبر مىداند كه من مرحبم و همواره با سلاح و پهلوانى باتجربه»، چنين رجز خوانده است:{{شعر}}{{ب|''أنا الذي سمتنى أمي حيدرة ''|2=''كليث غابات كريه المنظرة''}}{{پایان شعر}} | ||
#:يعنى: «من همان هستم كه مادرش او را حيدر ناميده؛ حيدرى مانند شير سهمگين بيشهها»<ref>ر.ك: متن كتاب، ص168</ref> | #:يعنى: «من همان هستم كه مادرش او را حيدر ناميده؛ حيدرى مانند شير سهمگين بيشهها»<ref>ر.ك: متن كتاب، ص168</ref> |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۲۴
نام کتاب | معجم الشعراء |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | مرزبانی، محمد بن عمران (نويسنده)
اسلیم، فاروق (محقق) |
زبان | عربی |
کد کنگره | PJ 7521 /م4 |
موضوع | شاعران عرب
شعر عربی - مجموعهها |
ناشر | دار صادر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 هـ.ق یا 2005 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10803AUTOMATIONCODE |
معجم الشعراء، اثر محمد بن عمران بن موسى بن سعيد كاتب مرزبانى (بغداد، 297-384ق) است كه نويسنده در آن، جمعى از شاعران مسلمان را معرفى كرده است. متأسفانه نسخه كاملى از اين اثر ارزنده در دست نيست و فقط بخش اندكى (حدود يكپنجم از متن اصلى) موجود است كه در اينجا تصحيح شده و مشاهده مىشود. تصحيح اثر حاضر را فاروق اسليم انجام داده است.
ساختار
مصحح، كتاب حاضر را چنين معرفى كرده است: صاحب «الفهرست» ذكر كرده است كه مرزبانى در كتابش «المعجم»، شاعران را بر اساس حروف الفبا ياد مىكند و از كسى شروع مىكند كه اول اسمش الف است بعد كسى كه اول اسمش باء، تا آخر حروف الفبا و آن كتاب، دربردارنده حدود پنج هزار شاعر است و از هر شاعرى چند بيتى از اشعار مشهورش مىآورد و آن كتاب، بيشتر از هزار ورقه است؛ ولى متأسفانه اين كتاب بهصورت كامل به دست ما نرسيده و آنچه در برابر ما است شامل 1119 شرححال مىشود و اين مقدار حدود يكپنجم است و از كسى آغاز مىشود كه اسمش «عمرو» است از حرف عين.
از مطالعه اين كتاب، آشكار مىشود كه نويسندهاش مىكوشد تأليفى دايرةالمعارفى عرضه كند كه همه شاعران عرب از جاهليت تا دوران خودش را شامل شود... و به همين جهت شيوه غالب او ايجاز است، جز آنكه گاهى او در ايجاز مبالغه مىكند؛ مانند سخن او درباره شرح حال «مسروق بن حجر بن سعيد كندى» و «منجور بن غيلان بن خرشه ضبى» و طولانى آوردن شرح حال، نادر است؛ مانند شرح حال فرزدق كه به اندازه هفت برابر شرح حال رايج در اين كتاب است. شرح حال رايج مانند مطلبى است كه درباره زندگى هوذه بصرى آمده... روش مرزبانى اين است كه غالباً در هر شرح حال، اسم شاعر، لقبش و كنيهاش و نسبش را ذكر مىكند و بعد اندكى از اشعارش را مىآورد و اخبارى كه بر اوضاع روزگارش دلالت مىكند و يكى از اين واژگان: «جاهلى» يا «مُخَضرَم» يا «اسلامى» يا «مُحدَث» را ذكر مىكند كه عصر او را نشان مىدهد و گاهى شاعر را به يكى از خلفا نسبت مىدهد، بهويژه عباسيان، پس مىگويد او «رشيدى» است يا «مأمونى» يا «متوكلى» يا مانند آن[۱]
گزارش محتوا
برخى از مطالب جالب و سودمند اثر حاضر به اين صورت است:
- يادكرد كسانى كه اسمشان على است: اميرالمؤمنين ابوالحسن على بن ابىطالب(ع). اشعار فراوانى روايت شده كه او سروده است، از جمله در غزوه خيبر در پاسخ به مرحب كه گفته بود
قد علمت خيبر أني مرحب شاكي السلاح بطل مجرب - يعنى: «خيبر مىداند كه من مرحبم و همواره با سلاح و پهلوانى باتجربه»، چنين رجز خوانده است:
أنا الذي سمتنى أمي حيدرة كليث غابات كريه المنظرة - يعنى: «من همان هستم كه مادرش او را حيدر ناميده؛ حيدرى مانند شير سهمگين بيشهها»[۲]
- يعنى: «خيبر مىداند كه من مرحبم و همواره با سلاح و پهلوانى باتجربه»، چنين رجز خوانده است:
- يادكرد كسانى كه اسمشان قيس است: نابغه جعدى، اسمش قيس بن عبدالله بن عدس بن ربيعة بن جعدة بن كعب بن ربيعة بن عامر بن صعصعه است؛ نسبش را ابوعبيده و ابن الكلبى و محمد بن سلام و لقيط و اكثر اهل علم، اينگونه بيان كردهاند.
- قحذمى گفته: اسمش حيان بن قيس بن عبدالله بن وحوح بن عدس بن ربيعة بن جعدة است و كنيهاش ابوليلى است و شاعرى مُفلِق (شاعرى حرفهاى، توانا، قَدَر قدرت و...) بود و در جاهليت و اسلام زندگانى طولانى داشت و از نابغه ذبيانى بزرگتر بود و بعد از او هم مدت مديدى زندگى كرد و او يكى از معمرين است. گويند دويست سال زندگى كرد و برخى گويند كه كمتر از آن زيست و...[۳]
- يادكرد كسانى كه اسمشان مسعود است: مسعود بن معتب بن مالك ثقفى، شاعر جاهلى است و پسرش عروة بن مسعود همان است كه قومش را به اسلام دعوت كرد، پس او را كشتند، پس پيامبر(ص) گفت: «مثل عروة مثل صاحب ياسين، دعاهم إلى الله - تعالى - فقتلوه»؛ يعنى: «مَثَل عروه، مثل صاحب ياسين است كه آنان را به خداى متعال فراخواند، ولى او را كشتند»...[۴]
- يادكرد كسانى كه نامشان همام است: فرزدق، اسمش همام بن غالب بن صعصعة بن ناجية بن عقال بن محمد بن سفيان بن مجاشع بن دارم بن مالك بن حنظلة بن مالك بن زيد مناة بن تميم بن مر بن اد بن طابخه است و كنيهاش ابوفراس و به اين جهت فرزدق ناميده شد كه صورتش كه گرد و كريه بود، به خُبزه (چونه و خميرى افتاده در تنور) تشبيه شد...[۵]
- يوسف بن قاسم بن صبيح كاتب، از موالى بنى عجل، كه در سواد كوفه منزل داشتند، كنيهاش ابوالقاسم است و او پدر احمد بن يوسف وزير مأمون است و يوسف با عبدالله بن على عموى منصور، مكاتبه مىكرد و در اين موضوع اشعارى نوشته است و با آن اشعار مكاتبه مىكرد و آنان از اهل بيت شعر و ادبيات و بلاغت بودند و...[۶]
- دانستنى است كه مصحح اثر حاضر، افزون بر تصحيح، به بيان منابع مباحث مطرحشده اقدام كرده و همچنين اطلاعات نويسنده را از جهت شرح حال و جزئيات تاريخى و... غنى ساخته است. افزودههاى مصحح در هر صفحه با تكرار شماره هر شاعر و نيز با نقطهچين به اين شكل «..........» از مطالب نويسنده تفكيك شده است.
وضعيت كتاب
مصحح براى اين كتاب در پايان آن، به ترتيب فهرست شرح حالهاى شاعران و شمارههاى آن و فهرست اشعار و فهرست منابع و فهرست اجمالى مطالب را فراهم كرده[۷]و متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام و امكنه و...) و حتى فهرست تفصيلى مطالب فراهم نشده است. مصحح براى تصحيح اثر حاضر از تعداد قابل توجهى (236 كتاب) از منابع مهم به زبان عربى استفاده كرده و اسامى و مشخصات آنها را نيز آورده است[۸]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.