۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی سازی متن) |
جز (جایگزینی متن - 'جلال الدين' به 'جلالالدين') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
جلالالدين تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانوادهای كه كليه اعضاء آن اهل خط و قلم بودند رشد يافت و از اوان كودكی ملزم به فراگيری ادبيات عرب و حكمت وفلسفه شد. وی در سن ده سالگی منشأت قائم مقام فراهانی ، منشأت فرهاد ميرزا و منشأت امير نظام و تاريخ معجم را نزد ميرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی ، كليات سعدی ، منتخب قاآنی و غزليات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه كرد و به اطلاعات فراوانی دست يافت. | جلالالدين تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانوادهای كه كليه اعضاء آن اهل خط و قلم بودند رشد يافت و از اوان كودكی ملزم به فراگيری ادبيات عرب و حكمت وفلسفه شد. وی در سن ده سالگی منشأت قائم مقام فراهانی ، منشأت فرهاد ميرزا و منشأت امير نظام و تاريخ معجم را نزد ميرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی ، كليات سعدی ، منتخب قاآنی و غزليات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه كرد و به اطلاعات فراوانی دست يافت. جلالالدين نزد مادر، خواندن قرآن، گلستان و غزليات حافظ را فرا گرفت. | ||
او آموزشهاي مقدماتي را در منزل به فرزندش آموخت و پس از آن، جلالالدين به مكتب خانه رفت. در مكتب خانه، نزد بانويي پرهيزگار به نام ملا باجي به مطالعه اصول و فروع دين و عم جزء پرداخت. | او آموزشهاي مقدماتي را در منزل به فرزندش آموخت و پس از آن، جلالالدين به مكتب خانه رفت. در مكتب خانه، نزد بانويي پرهيزگار به نام ملا باجي به مطالعه اصول و فروع دين و عم جزء پرداخت. | ||
در مدت كوتاهي كه جلالالدين در مكتب خانه ملاباجي عم جزء را تمام كرد، مادر | در مدت كوتاهي كه جلالالدين در مكتب خانه ملاباجي عم جزء را تمام كرد، مادر جلالالدين شخصاً به مكتب رفت و يك كلاه قند شهري و يك دست لباس زنانه، شامل پيراهن و چارقد و شلوار و چادر نماز و كفش با بشقابي نقل بادام به ملا باجي هديه كرد. جلالالدين 6، 7 ساله بود كه به مكتب ميرزا عبدالغفار رفت. هوش و استعداد او در تعليم، چنان بود كه همان روز اول، تحسين استاد را برانگيخت. روز اول، ميرزا عبدالغفار، ديوان حافظ را باز كرد و جلالالدين همان طور كه در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحيح و كامل با صداي رسا خواند. استاد، جلالالدين را تحسين كرد. بعد عيالش را صدا زد و از او خواست اسپند بياورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلالالدين پيغام فرستاد كه قدر اين كودك را بدانيد … | ||
همائی از سن يازده سالگی به مدت بيست سال در مدرسه نماورد از مدارس قديم ومعروف اصفهان كه مركز دانش و فرهنگ اين شهر بود به كسب علوم اسلامی پرداخت . جلال طی اين سالها ادبيات عرب ، فقه ، اصول ، تفسير ، درايه ،رجال ، هيئت ، نجوم ، استخراج تقويم ، فنون رياضی ، طب و فلسفه را در نزد بزرگترين علما و روحانيون ايران فراگرفت و خود نيز مدتی مدرس بزرگترين حوزه های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال الدين در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جديد پيوست و ابتدا به تدريس در مدرسه صارميه اصفهان پرداخت; سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و ازطرف وزارت معارف وقت عهده دار تدريس فلسفه و ادبيات در تبريز گرديد. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون ، دبيرستان نظام و دانشكده افسری به تدريس ادبيات پرداخت. از شاگردان استاد در اين دوره عبارتند از: دكتر ذبيح الله صفا، دكتر حسين خطيبي و دكتر اكبر شهابي. وی پس از تأسيس دانشگاه تهران به اين دانشگاه دعوت شد وسالها در دوره دكتری دانشكده های حقوق و ادبيات تدريس كرد و مدتی نيز عضو فرهنگستان ايران بود. استاد همائی دو دوره نيز به دعوت دانشگاههای بيروت و لاهور در اين دانشگاهها تدريس نمود كه با استقبال محافل علمی اين كشورها مواجه شد. در سال 1356 دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت اين استاد بزرگ تاريخ و فرهنگ ايران را برگزار كرد و در اين مراسم نسخه ای از كتاب همائی نامه كه به قلم همكاران وارادتمندان استاد تهيه شده بود به او تقديم گرديد. استاد جلال الدين همائی علاوه بر تأليف و تصحيح كتب متعدد شعر هم میسرود وبيش از پانزده هزار بيت او در ديوانی گرد آوری شده است. از مشهورترين اشعار او مسجد كبود است كه در وصف مسجد كبود تبريز و اظهار تأسف از ويرانی آن سروده است. | همائی از سن يازده سالگی به مدت بيست سال در مدرسه نماورد از مدارس قديم ومعروف اصفهان كه مركز دانش و فرهنگ اين شهر بود به كسب علوم اسلامی پرداخت . جلال طی اين سالها ادبيات عرب ، فقه ، اصول ، تفسير ، درايه ،رجال ، هيئت ، نجوم ، استخراج تقويم ، فنون رياضی ، طب و فلسفه را در نزد بزرگترين علما و روحانيون ايران فراگرفت و خود نيز مدتی مدرس بزرگترين حوزه های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال الدين در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جديد پيوست و ابتدا به تدريس در مدرسه صارميه اصفهان پرداخت; سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و ازطرف وزارت معارف وقت عهده دار تدريس فلسفه و ادبيات در تبريز گرديد. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون ، دبيرستان نظام و دانشكده افسری به تدريس ادبيات پرداخت. از شاگردان استاد در اين دوره عبارتند از: دكتر ذبيح الله صفا، دكتر حسين خطيبي و دكتر اكبر شهابي. وی پس از تأسيس دانشگاه تهران به اين دانشگاه دعوت شد وسالها در دوره دكتری دانشكده های حقوق و ادبيات تدريس كرد و مدتی نيز عضو فرهنگستان ايران بود. استاد همائی دو دوره نيز به دعوت دانشگاههای بيروت و لاهور در اين دانشگاهها تدريس نمود كه با استقبال محافل علمی اين كشورها مواجه شد. در سال 1356 دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت اين استاد بزرگ تاريخ و فرهنگ ايران را برگزار كرد و در اين مراسم نسخه ای از كتاب همائی نامه كه به قلم همكاران وارادتمندان استاد تهيه شده بود به او تقديم گرديد. استاد جلال الدين همائی علاوه بر تأليف و تصحيح كتب متعدد شعر هم میسرود وبيش از پانزده هزار بيت او در ديوانی گرد آوری شده است. از مشهورترين اشعار او مسجد كبود است كه در وصف مسجد كبود تبريز و اظهار تأسف از ويرانی آن سروده است. |
ویرایش