۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{وابستهها}}' به '{{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'ميكند' به 'میكند') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
"الأضحوية" يا "رساله أضحوى" يا "الأضحوية في المعاد" رسالهاى است كه [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] آنرا در روزگار جوانى به استاد خود ابوبكر محمد بن البرقى الخوارزمى كه از آن در مقدمه همين رساله به الشيخ الامين ياد مىكند به زبان عربى نوشته است در مورد علت نامگذارى اين رساله به اضحوية مشهورترين نظريه اين است كه بو على آنرا به مناسبت فرا رسيدن عيد اضحى يعنى همان عيد قربان نگارش كرده و به همين نام نيز ناميده است كما اينكه رساله نيروزيه خود را كه در علم اعداد است به مناسبت عيد نوروز تألیف نموده است البته اينكه تقديم اين رسالهها در مناسبتهاى مذكور بوده است نيز نظريه بعيدى نميباشد در انتساب اين رساله به بو على تقريبا اتفاق نظر وجود دارد كه هم به لحاظ ادبيات به كار رفته در اين رساله و هم به لحاظ مطالب آن چنين يقينى بدست ميآيد. | "الأضحوية" يا "رساله أضحوى" يا "الأضحوية في المعاد" رسالهاى است كه [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] آنرا در روزگار جوانى به استاد خود ابوبكر محمد بن البرقى الخوارزمى كه از آن در مقدمه همين رساله به الشيخ الامين ياد مىكند به زبان عربى نوشته است در مورد علت نامگذارى اين رساله به اضحوية مشهورترين نظريه اين است كه بو على آنرا به مناسبت فرا رسيدن عيد اضحى يعنى همان عيد قربان نگارش كرده و به همين نام نيز ناميده است كما اينكه رساله نيروزيه خود را كه در علم اعداد است به مناسبت عيد نوروز تألیف نموده است البته اينكه تقديم اين رسالهها در مناسبتهاى مذكور بوده است نيز نظريه بعيدى نميباشد در انتساب اين رساله به بو على تقريبا اتفاق نظر وجود دارد كه هم به لحاظ ادبيات به كار رفته در اين رساله و هم به لحاظ مطالب آن چنين يقينى بدست ميآيد. | ||
بوعلى ابتدا رساله با حمد خدا شروع | بوعلى ابتدا رساله با حمد خدا شروع میكند و بعد از اعلام تقديم اين رساله به استاد خود تقديرى در خور توجه از وى به عمل ميآورد و استفادهاى كه از استادش برده را بعنوان حقى بزرگ ياد میكند كه در سدد جبران اين حق بزرگ است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
رساله در هفت فصل تنظيم شده است كه عبارتند از: 1- حقيقت معاد 2- اختلاف رأيها در معاد 3- ابطان آراء باطله 4- حقيقت انسانى 5- غير قابل فساد بودن حقيقت انسانيه و سرمدى بودن آن6- وجوب معاد 7- شناخت احوال مردم بعد از مرگ و تبين نشأت دوم. | رساله در هفت فصل تنظيم شده است كه عبارتند از: 1- حقيقت معاد 2- اختلاف رأيها در معاد 3- ابطان آراء باطله 4- حقيقت انسانى 5- غير قابل فساد بودن حقيقت انسانيه و سرمدى بودن آن6- وجوب معاد 7- شناخت احوال مردم بعد از مرگ و تبين نشأت دوم. | ||
مؤلف فصل اول لفظ معاد را به لحاظ لغوى مورد بررسى قرار داده و اعتقادات گوناگون در معاد را ياد آورى نموده است سپس در اديان آسمانى و در قرآن چه جايگاهى براى معاد متصور است را بيان | مؤلف فصل اول لفظ معاد را به لحاظ لغوى مورد بررسى قرار داده و اعتقادات گوناگون در معاد را ياد آورى نموده است سپس در اديان آسمانى و در قرآن چه جايگاهى براى معاد متصور است را بيان میكند و به آيه شريفه «يا ايتها النفس المطمئنه * ارجعى الى ربك راضية مرضية» به عنوان ديدگاه قرآن درباره معاد استشهاد مينمايد. اما اينكه اختلاف آراء در مورد معاد به چه شكلى ميباشد در فصل دوم رساله مورد بررسى واقع شده است [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] عدهاى كم را كه داراى عقلى ضعيف و ناقص ميباشند را منكران معاد، و غالب مردم را اقرار كننده به معاد ميداند كه همينها از چند بخش تشكيل شدهاند عدهاى به جسمانى صرف بودن معاد قائلند، عدهاى فقط به روحانى بودن آن معتقدند و بخشى نيز معاد را روحانى و جسمانى ميدانند اما اينكه چه مذاهب و فرقى به اين نظريات قائل شدهاند مورد بحث مؤلف در دنباله همين فصل واقع گرديده است. بعد از دسته بندى نظريات در فصل سوم به تحليل و بررسى آنها پرداخته تا راى صواب در اين باره مشخص گردد، نخست به نظريه گروهى كه قائلند معاد فقط جسمانى است پرداخته و علت قائل شدن به چنين نظريهاى را بيان كرده و علت باطل بودن آن و منشاء اشتباهات را بازگو میكند و به همين ترتيب به ديگر آراء باطله نيز همچون تناسخيه و امثالهم پرداخته نهايتا به اين نتيجه منتهى ميگردد كه معاد نفسانى صرف ميباشد لكن نه به آن ترتيبى كه قائلان به تناسخ خيال كردهاند وى استدلال خود را در اين زمينه به فصول آتى واگذار میكند. | ||
در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى ميگويد وقتى انسانى ميگويد "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان ميگويد نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش ميباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس ميباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. | در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى ميگويد وقتى انسانى ميگويد "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان ميگويد نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش ميباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس ميباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در آخرين فصل به تعريف احول مردم بعد از مرگ و چگونگى نشأت آخرت ميپردازد. بوعلى ميگويد اينچنين نيست كه همه لذائذ و آلام با حواس پنجگانه باشد. واقعيترين لذت حواس را رجوع به حال طبيعى ميداند مثلا وقتى انسان تشنه يا گرسنه ميشود با خوردن آب يا غذا به حالت طبيعى باز ميگردد كه اين بزرگترين لذت براى فرد است اما اضافه شدن امرى وهمى به لذائذ محسوسه باعث زيادى لذت خواهد شد مثلا در لذت تناكح وقتى رغبتى حيوانى ضميمه فعل فيزيكى جماع ميشود لذت جماع دو چندان ميگرداند. پس هر يك از قواى مفكره يا متخيله و متوهمه، غضبيه و شهوانيه آثار خاصى را ميگذارد و آلام و لذائذش نيز فرا مادى و با اهميتتر و اثر گذارتر خواهد بود و تنيجتا هيچ يك از لذائذ علم آخرت كه مخصوص نفوس انسانى ميباشد با لذائذ دنيوى، كامل قياس نخواهد بود و لذائذ اخروى لذتى عظيم و آلامش، آلامى عظيم و مهم خواهد بود. | در آخرين فصل به تعريف احول مردم بعد از مرگ و چگونگى نشأت آخرت ميپردازد. بوعلى ميگويد اينچنين نيست كه همه لذائذ و آلام با حواس پنجگانه باشد. واقعيترين لذت حواس را رجوع به حال طبيعى ميداند مثلا وقتى انسان تشنه يا گرسنه ميشود با خوردن آب يا غذا به حالت طبيعى باز ميگردد كه اين بزرگترين لذت براى فرد است اما اضافه شدن امرى وهمى به لذائذ محسوسه باعث زيادى لذت خواهد شد مثلا در لذت تناكح وقتى رغبتى حيوانى ضميمه فعل فيزيكى جماع ميشود لذت جماع دو چندان ميگرداند. پس هر يك از قواى مفكره يا متخيله و متوهمه، غضبيه و شهوانيه آثار خاصى را ميگذارد و آلام و لذائذش نيز فرا مادى و با اهميتتر و اثر گذارتر خواهد بود و تنيجتا هيچ يك از لذائذ علم آخرت كه مخصوص نفوس انسانى ميباشد با لذائذ دنيوى، كامل قياس نخواهد بود و لذائذ اخروى لذتى عظيم و آلامش، آلامى عظيم و مهم خواهد بود. | ||
در انتها، نظريهاى را از ثابت بن قره نقل | در انتها، نظريهاى را از ثابت بن قره نقل میكند و از آن به مذهب عجيب ياد میكند كه قائل است نفس از بدن منفصل گرديده و در جسم لطيفى جاى ميگيرد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش