اخبار سلاجقه روم، با متن کامل مختصر سلجوقنامه ابن بیبی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
جز (جایگزینی متن - 'جلال الدين' به 'جلالالدين') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى درباره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است.<ref>همان</ref> | فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى درباره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است.<ref>همان</ref> | ||
چون مولانا | چون مولانا جلالالدين بلخى مشهور به ملاى رومى در عصر سلاجقه روم مىزيست و مدفن او در قونيه است و در تاريخ تحولات فكرى و عرفانى اسلامى اثرى عميق از فلسفه خود بهجاى گذاشته است، در فصل چهارم، به وى اختصاص يافته است و تحت عنوان «ملاى رومى يونانىمآب» بحثى ممتع درباره زندگانى و فلسفه نوافلاطونى او شده است.<ref>همان</ref> | ||
چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد.<ref>همان</ref> | چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد.<ref>همان</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن کتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهير الدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركن الدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است.<ref>همان</ref> | تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن کتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهير الدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركن الدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است.<ref>همان</ref> | ||
ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام | ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام جلالالدين وركانى در مدح صاحب شمسالدين محمد اصفهانى وزير سلطان عز الدين كيكاووس كه مشتمل بر هفده بيت است.<ref>همان، ص بيست و دو</ref> | ||
ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او درباره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد.<ref>همان، ص بيست و چهار</ref> | ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او درباره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد.<ref>همان، ص بيست و چهار</ref> |
نسخهٔ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۲۳
نام کتاب | اخبار سلاجقه روم. با متن کامل مختصر سلجوقنامه ابنبیبی |
---|---|
نامهای دیگر کتاب | الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه. تلخیص
مختصر سلجوقنامه ابن بی بی |
پدیدآورندگان | ابن بیبی، یحیی بن محمد (نويسنده)
مشکور، محمدجواد (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 851/1 /م5الف3 |
موضوع | آسیای صغیر - تاریخ - قرن 6 و 7ق.
آسیای صغیر - جغرافیای تاریخی - قرن 6 و 7ق. ایران - تاریخ - سلجوقیان روم، 470 - 707ق. |
ناشر | کتاب فروشى تهران |
مکان نشر | تبریز - ایران |
سال نشر | 1350 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11374AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
اخبار سلاجقه روم، اثرى است به اهتمام دكتر محمدجواد مشكور كه حاوى شرح سلجوقنامهها و بررسىهاى جغرافيايى و تاريخى مربوط به آسياى صغير و دوران سلاجقه روم تا زمان استقرار دولت عثمانى بوده و همراه است با متن كامل «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» جامع مطالب تاريخى کتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف امير ناصر الدين حسين (يحيى) بن محمد بن على الجعفرى الرغدى، مشهور به ابن بىبى المنجمه.
چون تاكنون تاريخ جامعى درباره سلاجقه روم وجود نداشته، نويسنده بر آن شده است تا مجموعهاى از حوادث آل سلجوق را در اثر حاضر، تدوين نمايد.[۱]
ساختار
کتاب با مقدمه مفصل نويسنده در پنج باب آغاز و پس از آن، متن «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» كه بهصورت بيان وقايع مهم تاريخى مىباشد، آمده است.
درباره سلاجقه روم، تاكنون کتاب مستقلى به فارسى امروز نوشته نشده و چند تاريخ قديم كه به سلجوقنامه معروف است، اساس همه آنها کتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف ابن بىبى مىباشد. آن کتاب علاوه بر ناتمام بودن، از جهت اشتمال بر اشعار فارسى و قطعات و عبارات عربى، سبكى متكلفانه، مسجع و مقفى دارد كه از نظر تاريخى، چنانكه شايد قابل استفاده نيست و مىتوان آن را جزء كتب ادبى بشمار آورد.[۲]
اغلاق و تكلف اين کتاب باعث شد كه در همان زمان، ابن بىبى، مرد فاضلى كه نام خود را از غايت تواضع به مؤلف ذكر نكرده، زحمتى كشيده و حشو و زوايد آن را بيندازد و آن را مهذب و ملخص سازد. نسخه اين کتاب را خاورشناس معروف هلندى، هوتسما، تحت عنوان «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» منتشر ساخت.[۳]
نويسنده اثر حاضر، کتاب «مختصر سلجوقنامه» را از روى همان طبع هوتسما اساس كار خود قرار داده و در هر صفحه، صدر و ذيلى بر آن افزوده و فصول آن را با «الأوامر العلائية» تطبيق كرده و صفحات آن نسخه را در ذيل صفحات اين طبع، يادداشت نموده است و چون در اصل نسخه «مختصر سلجوقنامه» آخرين صفحه؛ يعنى صفحه 337 ناقص بود، مطالب آن را با رجوع به کتاب «الأوامر العلائية» تكميل كرده است.[۴]
سپس تعليقات و اضافاتى از ديگر كتب معتبر فارسى بر آن افزوده و گذشته از طبع تاريخ آل سلجوق در آناطولى كه از مؤلفى گمنام و نسخه يگانه آن در پاريس است، در ديگر تواريخ معتبر فارسى تصفح كرده و در هرجا مطلبى راجع به سلجوقيان روم يافته است، بيرون آورده و براى هريك، فصلى جداگانه به نام آن کتاب ترتيب داده است و سرانجام مقدمه مفصلى بر آن نوشته است.[۵]
نويسنده براى اينكه کتاب از فايده بصرى خالى نباشد، تصاويرى از آثار باقيه سلاجقه روم در آناطولى از روى کتاب مادام تالبوت رايس كه از محققان تاريخ آن دوره است، عينا به پايان کتاب افزوده است.[۶]
براى آنكه پيدا كردن اعلام و مطالب بر خوانندگان آسان باشد، فهرستهاى مختلفى در صدر و ذيل کتاب افزوده شده است.[۷]
گزارش محتوا
مقدمه نويسنده، در پنج فصل زير، تنظيم شده است:
وى فصل اول را به تاريخ ابن بىبى و سلجوقنامههاى مأخوذ از آن اختصاص داده و تا آنجا كه توانسته است در استقصاى شرح حال او تحقيق كرده است.[۸]
چون آن مجموعه مشحون از اعلام جغرافيايى است، وى فصل دوم را اختصاص به جغرافياى تاريخى آسياى صغير داده و از ازمنه قديم تا قرن نهم هجرى درباره نامهاى جغرافيايى آن خطه بحث كرده و نقشههايى از دورههاى مختلف بدان ضميمه ساخته است.[۹]
فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى درباره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است.[۱۰]
چون مولانا جلالالدين بلخى مشهور به ملاى رومى در عصر سلاجقه روم مىزيست و مدفن او در قونيه است و در تاريخ تحولات فكرى و عرفانى اسلامى اثرى عميق از فلسفه خود بهجاى گذاشته است، در فصل چهارم، به وى اختصاص يافته است و تحت عنوان «ملاى رومى يونانىمآب» بحثى ممتع درباره زندگانى و فلسفه نوافلاطونى او شده است.[۱۱]
چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد.[۱۲]
کتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان علاء الدين كيقباد «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» نام يافته است.[۱۳]
اين کتاب، تاريخى است از نوع کتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد.[۱۴]
ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، کتابش را به علاء الدين عطاملك بن محمد جوينى صاحب «تاريخ جهانگشاى» جوينى كه گويا در آن هنگام از طرف ايلخان مغول ولايت بغداد را داشته تقديم كرده است.[۱۵]
ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن کتاب، او نيز کتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه کتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد.[۱۶]
وى به سبب آنكه ارادتى خاص به خاندان جوينى داشته، پس از مدح و ثناى شمسالدين محمد صاحب ديوان، نثرا و نظما به ستايش برادر مورخ او، عطاملك جوينى پرداخته است.[۱۷]
ابن بىبى آخرين شاهى را كه از سلاجقه روم ذكر كرده، ملك غياث الدين مسعود بن كيكاووس (679 - 683ق) است. وى سرانجام کتاب خود را باز به مدح و ثناى عطاملك جوينى ختم كرده است.[۱۸]
تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن کتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهير الدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركن الدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است.[۱۹]
ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام جلالالدين وركانى در مدح صاحب شمسالدين محمد اصفهانى وزير سلطان عز الدين كيكاووس كه مشتمل بر هفده بيت است.[۲۰]
ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او درباره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد.[۲۱]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب کتاب در ابتدا، فهرست اعلام (اشخاص، اماكن، اقوام و كتب)، كليشهها و تصاوير مقدمه در انتهاى مقدمه و تصاوير ضميمه از آثار باقيه سلاجقه روم در آناطولى به همراه فهرست اعلام ابن بىبى و تعليقات و اضافات، نامهاى اشخاص، اماكن، اقوام و كتب مذكور در «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى»، در انتهاى کتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع و ذكر لاتين برخى از اسامى مذكور در متن، اختصاص يافته است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.