موتسکی، هارالد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ها ' به 'ها ') |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
تلاش موتسكى براى بازنمايى اعتبار حديث اسلامى در سه حوزه فقه، قرآن و تاريخ شكل گرفته است. شايد بتوان گفت فقه مهمترين حوزهاى است كه موتسكى در آن مطالعه كرده است، چنانكه مهمترين كتاب وى نيز در اين ارتباط تأليف شده است. اين كتاب با عنوان «مبادى فقه اسلامى: فقه مكى پيش از مكاتب فقهى سنتى قرن دوّم هجرى» نخستينبار به زبان آلمانى در سال 1991م در اشتوتگارت منتشر شد. اين اثر در واقع رساله فوق دكترى موتسكى بوده است. اهميت پژوهش موتسكى در تاريخ پيدايى فقه اسلامى باعث شد اين كتاب به زبان انگليسى ترجمه شده و در سال 2002م به همت انتشارات ليدن به چاپ برسد<ref>همان</ref> | تلاش موتسكى براى بازنمايى اعتبار حديث اسلامى در سه حوزه فقه، قرآن و تاريخ شكل گرفته است. شايد بتوان گفت فقه مهمترين حوزهاى است كه موتسكى در آن مطالعه كرده است، چنانكه مهمترين كتاب وى نيز در اين ارتباط تأليف شده است. اين كتاب با عنوان «مبادى فقه اسلامى: فقه مكى پيش از مكاتب فقهى سنتى قرن دوّم هجرى» نخستينبار به زبان آلمانى در سال 1991م در اشتوتگارت منتشر شد. اين اثر در واقع رساله فوق دكترى موتسكى بوده است. اهميت پژوهش موتسكى در تاريخ پيدايى فقه اسلامى باعث شد اين كتاب به زبان انگليسى ترجمه شده و در سال 2002م به همت انتشارات ليدن به چاپ برسد<ref>همان</ref> | ||
موتسكى تأليفات ديگرى در رابطه با فقه متقدم اسلامى دارد كه بهويژه در مقالههاى «مطالعهاى منبعشناسانه درباره فقه ابن شهاب زهرى» و «پيامبر و مسئله گربه، تاريخگذارى [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالك]] » تلاش كرده اصالت و اعتبار تاريخى [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالك]] بن انس (م. 179ق) و منقولات محمد بن شهاب زهرى را اثبات كند<ref>ر. ك: همان، ص53</ref> | موتسكى تأليفات ديگرى در رابطه با فقه متقدم اسلامى دارد كه بهويژه در مقالههاى «مطالعهاى منبعشناسانه درباره فقه ابن شهاب زهرى» و «پيامبر و مسئله گربه، تاريخگذارى [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالك]]» تلاش كرده اصالت و اعتبار تاريخى [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالك]] بن انس (م. 179ق) و منقولات محمد بن شهاب زهرى را اثبات كند<ref>ر. ك: همان، ص53</ref> | ||
بيش از آن، اهتمام موتسكى به احياى تراث اسلامى در مقالهاى با عنوان «مطالعات حديثى به كجا مىرود» نمايان است. در اين مقاله نيز موتسكى ادعاى خوتير ينبل مبنى بر غيرواقعى بودن شخصيت تاريخى نافع و برساخته بودن احاديث مالك از طريق نافع را نقد مىكند<ref>همان</ref> | بيش از آن، اهتمام موتسكى به احياى تراث اسلامى در مقالهاى با عنوان «مطالعات حديثى به كجا مىرود» نمايان است. در اين مقاله نيز موتسكى ادعاى خوتير ينبل مبنى بر غيرواقعى بودن شخصيت تاريخى نافع و برساخته بودن احاديث مالك از طريق نافع را نقد مىكند<ref>همان</ref> |
نسخهٔ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۱:۰۸
نام | موتسکی، هارالد |
---|---|
نام های دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE21963AUTHORCODE |
پرفسور «هارالد موتسكى» كه اكنون استاد دانشگاه نايمخن Najmegen در هلند است، در سال 1948م، در برلين آلمان متولد شده است. وى از سال 1968م تحصيلات خود را در زمينه اديان تطبيقى، فرهنگ و زبانهاى سامى، مطالعات اسلامى، تاريخ مدرن و انجيلشناسى در دانشگاههاى بن، پاريس و كلن ادامه داده است[۱]
موتسكى در سال 1978م از دانشگاه بن، دكتراى خود را دريافت كرده است. عنوان رساله وى: «ذمى و اقلى -اقليت غيرمسلمان مصرى در نيمه دوّم قرن هجدهم- و هجوم بناپارت» است. مشخصاً موتسكى در جريان اين رساله، با فقه و منابع فقه اسلامى آشنايى پيدا كرده است. او در سالهاى 1979- 1983م در جريان يك دوره آموزشى در انستيتوى مردمشناسى تاريخى درباره كودك، جوان و خانواده، در فرهنگ اسلامى تحقيق كرد و با ساختار نظام خانواده در اسلام آشنا شد. از 1983 تا 1989م وى به عنوان استاديار «مركز تاريخ و فرهنگ خاورميانه» در دانشگاه هامبورگ فعاليت كرد. همچنين وى در فاصله سالهاى 1989 تا 1991م، استاد ناظر مطالعات اسلامى در دانشگاه هامبورگ بوده است. پس از آن در مركز زبان و فرهنگ خاورميانه در دانشگاه نايمخن فعاليت آموزشى و پژوهشى داشته است. «درآمدى بر اسلام»، «قرائت متون اسلامى به زبان عربى»، «حديث»، «جهاد» و «ابعاد فرهنگ اسلامى» عنوان دروسى هستند كه وى تدريس كرده است[۲]
ديدگاههاى حديثى موتسكى تفاوت قابل ملاحظهاى با ديدگاههاى ديگر محققان اين حوزه دارد. اين تمايز احتمالاً بايد در خاستگاههاى فلسفى و روششناختى موتسكى جستوجو شود. موتسكى در زمانى مطالعات حديثى خود را دنبال كرده كه فيلسوفان پسامدرن رويكردهاى اثباتگرايانه دوران مدرنيسم را به چالش كشيدهاند[۳]
مرورى بر آثار موتسكى نشان مىدهد وى به واقع به پارادايم فرهنگمحورى التزام دارد و احياى تراث اسلامى به مثابه بخشى از فرهنگ بشرى، اهتمام اصلى مطالعات اوست. اين در حالى است كه امثال «گلدتسيهر» و «شاخت»، باالهام از انگارههاى مدرنيسم، همواره در جهت نفى اصالت و اعتبار تاريخى منابع اسلامى تلاش كردهاند[۴]
ويژگىهاى روششناختى موتسكى نيز با مبادى روششناسانه خاورشناسان اثباتگرا متمايز است. موتسكى سعى مىكند از تعميم دادن نتايج مطالعات خود پرهيز كند و چنين رهيافتى را نقد مىكند[۵]
موتسكى ازآنرو كه تلاش دارد اعتبار تاريخى منابع اسلامى را بازنمايى كند، پيچيدگىهاى موجود در حديث اسلامى را با همدلى تفسير مىكند. اين ويژگى باعث شده موتسكى برخلاف برخى خاورشناسان در مطالعات خود، رويكرد تقليلگرايانه Reductional نداشته باشد و از منظر فرهنگ اسلامى، پژوهش خود را انجام دهد[۶]
مىتوان ملاحظه كرد موتسكى به مثابه خاورشناسى فرهنگمحور در سراسر مطالعات خود در مقابل اين ايده شكاكانه كه: «همه احاديث جعلى هستند، مگر زمانى كه خلاف آن ثابت شود» اقامه دليل كرده است. راهبرد موتسكى نيز عموماً در دو امر خلاصه مىشود: نخست، استفاده از منابع متقدمى كه به تازگى در دسترس قرار گرفتهاند و ديگر، بهكارگيرى روش تحليل تركيبى سند و متن حديث، به اعتقاد موتسكى، بسيارى از خاورشناسانى كه درباره اعتبار منابع اسلامى نظريههاى ترديدآميز دارند، در مطالعات خود از اين راهبرد استفاده نكردهاند[۷]
تلاش موتسكى براى بازنمايى اعتبار حديث اسلامى در سه حوزه فقه، قرآن و تاريخ شكل گرفته است. شايد بتوان گفت فقه مهمترين حوزهاى است كه موتسكى در آن مطالعه كرده است، چنانكه مهمترين كتاب وى نيز در اين ارتباط تأليف شده است. اين كتاب با عنوان «مبادى فقه اسلامى: فقه مكى پيش از مكاتب فقهى سنتى قرن دوّم هجرى» نخستينبار به زبان آلمانى در سال 1991م در اشتوتگارت منتشر شد. اين اثر در واقع رساله فوق دكترى موتسكى بوده است. اهميت پژوهش موتسكى در تاريخ پيدايى فقه اسلامى باعث شد اين كتاب به زبان انگليسى ترجمه شده و در سال 2002م به همت انتشارات ليدن به چاپ برسد[۸]
موتسكى تأليفات ديگرى در رابطه با فقه متقدم اسلامى دارد كه بهويژه در مقالههاى «مطالعهاى منبعشناسانه درباره فقه ابن شهاب زهرى» و «پيامبر و مسئله گربه، تاريخگذارى موطأ مالك» تلاش كرده اصالت و اعتبار تاريخى موطأ مالك بن انس (م. 179ق) و منقولات محمد بن شهاب زهرى را اثبات كند[۹]
بيش از آن، اهتمام موتسكى به احياى تراث اسلامى در مقالهاى با عنوان «مطالعات حديثى به كجا مىرود» نمايان است. در اين مقاله نيز موتسكى ادعاى خوتير ينبل مبنى بر غيرواقعى بودن شخصيت تاريخى نافع و برساخته بودن احاديث مالك از طريق نافع را نقد مىكند[۱۰]
مطالعات موتسكى در ارتباط حديث با قرآن در قالب چند مقاله شكل گرفته است كه مهمترين آنها «جميع قرآن، بازنگرى ديدگاههاى غربى در پرتو تحولات جديد روششناختى» نام دارد. موتسكى در اين مقاله مبادى، روششناسى و نتايج ديدگاههاى غربى دربارهء مسئله جمع و تدوين قرآن را نقد كرده و تناقضهاى موجود در اين مطالعات را آشكار ساخته است. او با استفاده از روش تحليل تركيبى سند و متن احاديث، اعتبار تاريخى روايات مربوط به جمع قرآن را نشان داده است. اين در حالى است كه سنت ديرينه خاورشناسان همواره بر اين بوده كه قرآن را اقتباسى از كتب مقدس عهد عتيق و جديد تلقى كنند[۱۱]
علاقمندى موتسكى به احاديث مرتبط با تاريخ اسلام و سيره پيامبر(ص) در كتابى باعنوان «سيره پيامبر معضل منابع» نمايان است. اين كتاب در واقع مجموعه مقالاتى است كه براى گردهمايى ويژهاى درباره سيره پيامبر(ص) تأليف شده است. «مقتل ابن ابى الحقيق» عنوان مقالهاى است كه موتسكى در اين اثر گنجانده است[۱۲]
«حديث (خاستگاهها و سير تطورات)» عنوان كتاب ديگرى است كه موتسكى ويراستارى آن را عهدهدار شده است. در مقدمه اين اثر، موتسكى تلاش كرده با مرورى تاريخى بر مطالعات حديثشناختى غرب، تاحدودى اين مطالعات را طبقهبندى كند[۱۳]
خاستگاه اسناد و اعتبار آن، مسئله ديگرى است كه توجه موتسكى را به خود جلب كرده است. موتسكى بر اين باور است كه نبايد سند همه احاديث را جعلى و تصنعى پنداشت.به اعتقاد وى با درصدى از اطمينان مىتوان سندهاى اصيل را از سندهاى جعلى و ساختگى تشخيص داد. مطالعات موتسكى در مورد خاستگاه اسناد به نتيجه قطعى نرسيده است. وى در تحقيقات خود مواردى از به كارگيرى اسناد در نيمه دوّم قرن اوّل را نشان داده است. با اين حال به اعتقاد وى بهكارگيرى اسناد در همان قرن اوّل نيز در بومهاى مختلف اسلامى متفاوت بوده است[۱۴]
موضوع ديگرى كه موتسكى درباره آن تحقيق كرده، روشهاى تحليل و تاريخگذارى احاديث است. موتسكى، در مقام اسلامشناسى كه حدود سى سال در حوزه حديث مطالعه كرده، تمامى آثار و پژوهشهاى غربى در اين خصوص را به خوبى مىشناسد. آشنايى وى با روششناسىهاى نوينپژوهشى به وى اجازه داده اين آثار را مورد بررسى و ارزيابى قرار دهد و نقاط ضعف اين تحقيقات را آشكار كند. به اعتقاد وى شيوههاى تحليل و تاريخگذارى اگر صرفاً مبتنى بر سند و يا متن حديث باشد، نمىتوان كارآيى لازم و قطعى داشته باشد. رهيافت موتسكى در اين خصوص تحليل توأمان سند و متن حديث است. تحليل تركيبى اسناد- متن، شيوهاى است كه موتسكى در اكثر مطالعات خود از آن سود برده است. وى در مقاله مستقلى با عنوان «تحقيقى در تاريخگذارى حديث اسلامى»، به تفصيل ديدگاههاى خود در اينباره را مطرح كرده است[۱۵]
در اين مقاله، موتسكى چهار شيوه تاريخگذارى را معرفى و بررسى كرده است: 1. بر اساس متن حديث؛ 2. براساس نخستين منبعى كه حديث در آن آمده؛ 3. بر اساس سند؛ 4. بر اساس متن و سند حديث. موتسكى نشان مىدهد اين شيوه اخير نه تنها امكان تاريخگذارى دقيقتر روايات را فراهم مىسازد، بلكه به بازسازى تاريخ نقل احاديث و تغييرات پيدا شده در متن آنها در جريان نقل نيز كمك مىكند[۱۶]
موتسكى، علاوه بر تاريخگذارى يكروايت منفرد، به تاريخگذارى مجموعههاى روايى نيز علاقهمند است. وى در تحقيق مفصلى درباره «مصنف عبدالرزاق»، نشان داده است كه علاوه بر سند، معيارهاى ديگرى نيز براى تشخيص و تمايز نقل اصيل از نقل جعلى وجود دارد. موتسكى به دليل تعدد راويان اين اثر، تقسيم پراكنده روايات بين راويان، مفاد مطالبى كه روايت شده و... مصنف عبدالرزاق را معتبر دانسته است.[۱۷]
با اين همه برخى از دانشمندان جريان شكاكييت هنوز متقاعد نشدهاند و معتقدند اين مجموعه، تأليف عبدالرزاق نيست بلكه افراد ديگرى در قرون بعدى آن را تأليف كردهاند و منابع وى نيز چنانكه موتسكى مىپندارد، موثق نيستند. آنها موتسكى را به سادهانديشى متهم مىكنند و معتقدند ناهمگون بودن ساختار مصنف دليل بر عدم جعل حديث نيست. خيلى احتمال دارد كه احاديث بهگونهاى غيرنظاممند جعل شده باشد. آنها اين استدلال موتسكى را نمىپذيرند كه جاعل حتماً بايد متن يكدست و همگونى را ايجاد مىكرد. در همين رابطه ينبل به نمونههايى از احاديث عبدالرزاق اشاره مىكند كه در مسند احمد بن حنبل وجود دارد ولى در مصنف عبدالرزاق موجود نيست[۱۸]
مىتوان به اين ايده رسيد كه در مجموع، سنت حديثپژوهى موتسكى در حوزه مطالعات حديثى غرب در جهت بازنمايى اهميت حديث و تراث اسلامى نقش مهمى ايفا كرده است. در پايان بايد گفت مطالعات موتسكى با موج استقبال گستردهاى در غرب و جهان اسلام مواجه شده است. آثار وى در مراكز معتبر اسلامشناسى مطرح شده و آنها را تحت تأثير قرار داده است. دهها مقاله درباره آثار وى نوشته شده است و به نظر مىرسد شاخ جريان شكاكيت نسبت به حديث كه يكقرن در غرب سيطره داشت شكسته شده و پارادايم موتسكى جايگزين پارادايم «شاخت» شده است[۱۹]
پانويس
منبع مقاله
پارسا، فروغ، «درآمدى بر مطالعات حديثشناختى هارالد موتسكى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، كتاب ماه دين، شماره 139، ارديبهشت 1388.