۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امير مؤمن' به 'اميرمؤمن') |
جز (جایگزینی متن - ')ا' به ') ا') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
#حديث «لا نورث» تنها از سوى ابوبكر نقل شده است و نه هيچ صحابى ديگر: فقط ابوبكر گفته است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لانورث و ما تركناه صدقة»؛ «ما پيامبران ارث نمىگذاريم و آنچه از ما مىماند صدقه است». | #حديث «لا نورث» تنها از سوى ابوبكر نقل شده است و نه هيچ صحابى ديگر: فقط ابوبكر گفته است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لانورث و ما تركناه صدقة»؛ «ما پيامبران ارث نمىگذاريم و آنچه از ما مىماند صدقه است». | ||
#:و تنها بودن ابوبكر را در نسبت دادن اين كلام به رسولالله(ص)، حافظان و محدثان بزرگ اهل سنت تصريح نمودهاند؛ كسانى مانند: ابوالقاسم بغوى (متوفاى 317)، ابوبكر شافعى (متوفاى 354)، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] (متوفاى 571)، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدين سيوطى]] (متوفاى 911)، ابن حجر مكى (متوفاى 973) و متقى هندى (متوفاى 675)...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص69</ref> | #:و تنها بودن ابوبكر را در نسبت دادن اين كلام به رسولالله(ص)، حافظان و محدثان بزرگ اهل سنت تصريح نمودهاند؛ كسانى مانند: ابوالقاسم بغوى (متوفاى 317)، ابوبكر شافعى (متوفاى 354)، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] (متوفاى 571)، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدين سيوطى]] (متوفاى 911)، ابن حجر مكى (متوفاى 973) و متقى هندى (متوفاى 675)...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص69</ref> | ||
#ابوبكر از پيامبر(ص) نقل مىكند كه حضرتش فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لا نورث»؛ درحالىكه قرآن مجيد مىفرمايد: '''«وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»'''<ref>نمل: 16</ref>؛ «و سليمان وارث داوود شد». همچنين قرآن از زبان زكريا(ع)اينگونه نقل مىنمايد: '''«وَ إِنِّي خِفْتُ اَلْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ اِمْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»'''<ref>مريم: 5-6</ref>؛ «و من پس از خود از بستگانم بيمناكم و درحالىكه زنم نازا و عقيم است؛ پس تو از جانب خود ولى و جانشينى به من ببخش، كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب نيز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضايت خود گردان». بديهى است كه هرچه برخلاف كتاب خدا باشد، بهطور حتم و ضرورت مردود است؛ زيرا حقيقتِ معناى ميراث در لغت و در شرع عبارت است از انتقال آنچه كه از ارثگذارنده برجاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش - چه مِلك باشد چه حق - آنهم مطابق با حكم الهى كه در فقه بيان شده است<ref>ر.ك: همان، ص84-85</ref> | #ابوبكر از پيامبر(ص) نقل مىكند كه حضرتش فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لا نورث»؛ درحالىكه قرآن مجيد مىفرمايد: '''«وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»'''<ref>نمل: 16</ref>؛ «و سليمان وارث داوود شد». همچنين قرآن از زبان زكريا(ع) اينگونه نقل مىنمايد: '''«وَ إِنِّي خِفْتُ اَلْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ اِمْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»'''<ref>مريم: 5-6</ref>؛ «و من پس از خود از بستگانم بيمناكم و درحالىكه زنم نازا و عقيم است؛ پس تو از جانب خود ولى و جانشينى به من ببخش، كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب نيز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضايت خود گردان». بديهى است كه هرچه برخلاف كتاب خدا باشد، بهطور حتم و ضرورت مردود است؛ زيرا حقيقتِ معناى ميراث در لغت و در شرع عبارت است از انتقال آنچه كه از ارثگذارنده برجاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش - چه مِلك باشد چه حق - آنهم مطابق با حكم الهى كه در فقه بيان شده است<ref>ر.ك: همان، ص84-85</ref> | ||
#چرا على(ع) در دوران حكومتش فدك را پس نگرفت؟... در پاسخ مىگوييم كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] در نامهاى كه به سهل بن حنيف نوشته فرمودهاند: «بلى، كانت في أيدينا فدك من كل ما أظلته السماء، فشحت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرين و نعم الحكم الله و ما أصنع بفدك و غير فدك و النفس مظانها في غدٍ جدث...»؛ «آرى، از تمام آنچه آسمان بر آن سايه افكنده بود، تنها فدك در دست ما بود؛ پس عدهاى به همان نيز حرص ورزيدند و عدهاى ديگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البته خداوند بهترين حكمكننده است. من با فدك و غير آن چه كارى دارم كه جايگاه فرداى هر كس قبر است...». همچنين محمد بن بابويه معروف به [[شيخ صدوق]](ره) با سند خود روايت نموده كه ابوبصير مىگويد: به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] گفتم: چرا [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] هنگامى كه حكومت بر مردم را در دست داشت فدك را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها كرد؟ آن حضرت فرمود: «لأن الظالم و المظلوم كانا قدما على الله عز و جل و أثاب الله المظلوم و عاقب الظالم، فكره أن يسترجع شيئاً قد عاقب الله عليه غاصبه و أثاب عليه المغصوب»؛ «زيرا ظالم و مظلوم هر دو در پيشگاه خداوند عز و جل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود؛ او خوش نداشت چيزى را بازستاند كه خداوند غاصبش را به سبب آن كيفر كرد و آن را كه حقش غصب شده، جزا داد...»<ref>ر.ك: همان، ص136-138</ref> | #چرا على(ع) در دوران حكومتش فدك را پس نگرفت؟... در پاسخ مىگوييم كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] در نامهاى كه به سهل بن حنيف نوشته فرمودهاند: «بلى، كانت في أيدينا فدك من كل ما أظلته السماء، فشحت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرين و نعم الحكم الله و ما أصنع بفدك و غير فدك و النفس مظانها في غدٍ جدث...»؛ «آرى، از تمام آنچه آسمان بر آن سايه افكنده بود، تنها فدك در دست ما بود؛ پس عدهاى به همان نيز حرص ورزيدند و عدهاى ديگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البته خداوند بهترين حكمكننده است. من با فدك و غير آن چه كارى دارم كه جايگاه فرداى هر كس قبر است...». همچنين محمد بن بابويه معروف به [[شيخ صدوق]](ره) با سند خود روايت نموده كه ابوبصير مىگويد: به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] گفتم: چرا [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] هنگامى كه حكومت بر مردم را در دست داشت فدك را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها كرد؟ آن حضرت فرمود: «لأن الظالم و المظلوم كانا قدما على الله عز و جل و أثاب الله المظلوم و عاقب الظالم، فكره أن يسترجع شيئاً قد عاقب الله عليه غاصبه و أثاب عليه المغصوب»؛ «زيرا ظالم و مظلوم هر دو در پيشگاه خداوند عز و جل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود؛ او خوش نداشت چيزى را بازستاند كه خداوند غاصبش را به سبب آن كيفر كرد و آن را كه حقش غصب شده، جزا داد...»<ref>ر.ك: همان، ص136-138</ref> | ||
ویرایش