۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهلبیت') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# توقف در علم امام؛ بدین معنا که دلیل روشن و قانعکنندهای درباره حدود علم امام در دست نیست. کسانی چون شیخ انصاری و آیتالله مشکینی بر این اعقتادند<ref>ر.ک: همان، ص49 و 50</ref> | # توقف در علم امام؛ بدین معنا که دلیل روشن و قانعکنندهای درباره حدود علم امام در دست نیست. کسانی چون شیخ انصاری و آیتالله مشکینی بر این اعقتادند<ref>ر.ک: همان، ص49 و 50</ref> | ||
فصل سوم به مرجعیت علمی امامان اختصاص یافته است. نویسنده در اینباره میگوید: مرجعیت علمی، یکی از شئون اهلبیت(ع) است؛ نه اینکه موقعیت آن بزرگواران تنها در همین خلاصه گردد؛ ازاینرو پیامبر اسلام(ص) بر اساس دستور پروردگار، بارها | فصل سوم به مرجعیت علمی امامان اختصاص یافته است. نویسنده در اینباره میگوید: مرجعیت علمی، یکی از شئون اهلبیت(ع) است؛ نه اینکه موقعیت آن بزرگواران تنها در همین خلاصه گردد؛ ازاینرو پیامبر اسلام(ص) بر اساس دستور پروردگار، بارها اهلبیت خود را مرجع دینی و علمی مسلمانان معرفی کرد و آنان را همسنگ قرآن قرار داد؛ چنانکه در حدیث ثقلین بهوضوح این مطلب دیده میشود<ref>ر.ک همان، ص53</ref> مؤلف بدین منظور از منابعی چون عقل، قرآن، روایات و واقعیات خارجی بهره برده و در پایان میگوید: با رحلت خاتم پیغمبران، تنها ولایت تشریعی آن حضرت پایان پذیرفت، اما بقیه شئون پیامبر(ص)، از جمله «ولایت تفسیری» آن حضرت باقی ماند. این ولایت همان مرجعیت علمی امامان معصوم(ع) است که نهتنها با ختم نبوت ناسازگار نیست، بلکه لازمه و متمم نبوت پیامبر اکرم(ص) است<ref>همان، ص75</ref> | ||
فصل چهارم این بخش، درباره آگاهی از غیب است. مؤلف در ابتدای این فصل، مخاطب را با ترجمه واژه «غیب» آشنا میکند، سپس درباره علم غیب غیر خداوند سخن به میان میآورد. آنگاه بین آیات و روایاتی که علم غیب را برای غیر خدا ثابت میکند و بین آیات و روایاتی که علم غیب را از غیر خداوند نفی میکند، جمع مینماید<ref>ر.ک: همان، ص77 تا 82</ref> | فصل چهارم این بخش، درباره آگاهی از غیب است. مؤلف در ابتدای این فصل، مخاطب را با ترجمه واژه «غیب» آشنا میکند، سپس درباره علم غیب غیر خداوند سخن به میان میآورد. آنگاه بین آیات و روایاتی که علم غیب را برای غیر خدا ثابت میکند و بین آیات و روایاتی که علم غیب را از غیر خداوند نفی میکند، جمع مینماید<ref>ر.ک: همان، ص77 تا 82</ref> |
ویرایش