۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - 'یعليهالسلام' به 'ی عليهالسلام') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
انگيزه اصلى غزالى در اين اثر ابطال نظريه الوهيت | انگيزه اصلى غزالى در اين اثر ابطال نظريه الوهيت عيسی عليهالسلام، با مراجعه به نصوص مورد استناد قائلين الوهيت، و اثبات تحريف نصوص و اشتباه در فهم آنها. | ||
مسيحيان بعد از رفع حضرت عيسى دو گروه شدند، گروهى مؤمن به عيسى بعنوان رسول خدا باقى ماندند كه همان حواريّون حضرت بودند، كه در قرآن وصف ايشان آمده است، در نهايت در برخورد با يهوديان و معاندان | مسيحيان بعد از رفع حضرت عيسى دو گروه شدند، گروهى مؤمن به عيسى بعنوان رسول خدا باقى ماندند كه همان حواريّون حضرت بودند، كه در قرآن وصف ايشان آمده است، در نهايت در برخورد با يهوديان و معاندان عيسی عليهالسلام كشته و پراكنده شدند. گروه ديگر كسانى بودند كه انجيل را مورد تحريف قرار دادند و عقيده مسيحيت را به انحراف كشاندند، تا جائى كه ادعاى الوهيت عيسى را كردند و او را با خدا متحد دانستند. عقيده الوهيت عيسى را يا با نصوص تحريف شده استنباط كردند و يا با فهم اشتباه از نصوص و يا با تقليد كوركورانه آن را پذيرفته و رواج دادند. | ||
== انتساب اثر== | == انتساب اثر== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
غزالى قبل از شروع مباحث اصلى، دو اصل را كه بين علماء مورد اتفاق است، بيان مى دارد، اول: نصوص وارده گاهى موافق عقل اند و گاهى مخالف صريح عقل اند كه در صورت دوم لازم است نصوص را تأويل نماييم و آنها را به مجاز برگردانيم، دوم: در تعارض نصوصى كه بعضى مثبت و بعضى منفى هستند، آنها را وقتى كنار بايد گذاشت كه امكان جمعى براى آنها پيدا نكنيم. | غزالى قبل از شروع مباحث اصلى، دو اصل را كه بين علماء مورد اتفاق است، بيان مى دارد، اول: نصوص وارده گاهى موافق عقل اند و گاهى مخالف صريح عقل اند كه در صورت دوم لازم است نصوص را تأويل نماييم و آنها را به مجاز برگردانيم، دوم: در تعارض نصوصى كه بعضى مثبت و بعضى منفى هستند، آنها را وقتى كنار بايد گذاشت كه امكان جمعى براى آنها پيدا نكنيم. | ||
مؤلف پس از اين وارد نصوص مورد استناد در مسئله الوهيت و اتحاد عيسى با خدا شده و شش نص را از انجيل بيان مى دارد و وجه تأويل هر كدام را توضيح داده و بيان مى دارد كه خود اين نصوص تصريح در عدم الوهيت | مؤلف پس از اين وارد نصوص مورد استناد در مسئله الوهيت و اتحاد عيسى با خدا شده و شش نص را از انجيل بيان مى دارد و وجه تأويل هر كدام را توضيح داده و بيان مى دارد كه خود اين نصوص تصريح در عدم الوهيت عيسی عليهالسلام دارند. تمركز غزالى در اين كتاب بر نصوصى از انجيل است كه مورد استنباط الوهيت عيسی عليهالسلام است. او ابتدا اين نصوص كه در اين كتاب شش نص است را بيان مى دارد، سپس به نقد و تحليل آنها میپردازد. روش غزالى در اينجا نقلى و عقلى است، كه اعتقاد به الوهيت را بعنوان امرى محال اثبات مى كند. | ||
پس از آن چند بحث ديگر را بررسى مى شود از جمله حقيقت اتحاد و ابطال نظريه نصارى در آن، اطلاق لفظ إله بر | پس از آن چند بحث ديگر را بررسى مى شود از جمله حقيقت اتحاد و ابطال نظريه نصارى در آن، اطلاق لفظ إله بر عيسی عليهالسلام بنابر طوائفى از مسيحيان كه نادان ترين اين گروهند، اطلاق لفظ رب و إله ممكن است بر خدا و بر غير خدا باشد، شبهه اطلاق لفظ ابوت بر خدا و بنوت بر عيسی عليهالسلام كه مستلزم امتياز خاصى نيست، بلكه اين الفاظ از كلمات متشابه است كه واجب است به محكمات ارجاع داده شوند. | ||
== معرفى نسخه== | == معرفى نسخه== |
ویرایش