تاریخ تشیع در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۴۶: خط ۴۶:




مطالب اين كتاب هر چند بسيار مفصّل است ولى چندان منسجم و منظم نيست و در آن مباحث بسيارى با عناوين گوناگون در مورد تشيع بدون تبويب و فصل‌بندى بيان شده است. نويسنده خودش اين كتاب را داراى دو جزء شمرده: 1- راجع به سبب شيعه شدن ايرانيان و تحقيقاتى در اطراف مذهب شيعه؛ 2- راجع به آثار مذهبى و تاريخى ايرانيان در كربلا ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/10|مقدمه، ص 10]]</ref>؛ ولى به نظر مى‌رسد اين تقسيم‌بندى مراعات نشده و بلكه مقصود ايشان از جزء دوم، كتاب ديگرى غير از كتاب حاضر به نام «آثار تاريخى و مذهبى ايرانيان در كربلا» بوده است. نويسنده كتابش را در تاريخ اول فروردين 1355ش به پايان برده است ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1025|متن كتاب، ص 1025]]</ref>در آغاز كتاب، مقدمه‌اى از استاد باستانى پاريزى و همچنين زندگينامه مؤلف به قلم ع.رهنما آمده است ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/1/1|مقدمه كتاب، ص 1]]- 4</ref>جناب آقاى فريدون بهمنيار، در ارديبهشت 1357ش تقريظى بر كتاب حاضر نوشته و شيوايى و ساده بودن مطالب و مبتنى بودن تحقيقات نويسنده بر اسناد و مدارك محكم را از ويژگى‌هاى كتاب دانسته است ....<ref>همان، ص 4- 5</ref>؛ كه البته اين مستندات در كتاب نيامده است.
مطالب اين كتاب هر چند بسيار مفصّل است ولى چندان منسجم و منظم نيست و در آن مباحث بسيارى با عناوين گوناگون در مورد تشيع بدون تبويب و فصل‌بندى بيان شده است. نويسنده خودش اين كتاب را داراى دو جزء شمرده: 1- راجع به سبب شيعه شدن ايرانيان و تحقيقاتى در اطراف مذهب شيعه؛ 2- راجع به آثار مذهبى و تاريخى ايرانيان در كربلا.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/10|مقدمه، ص 10]]</ref>؛ ولى به نظر مى‌رسد اين تقسيم‌بندى مراعات نشده و بلكه مقصود ايشان از جزء دوم، كتاب ديگرى غير از كتاب حاضر به نام «آثار تاريخى و مذهبى ايرانيان در كربلا» بوده است. نويسنده كتابش را در تاريخ اول فروردين 1355ش به پايان برده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1025|متن كتاب، ص 1025]]</ref>در آغاز كتاب، مقدمه‌اى از استاد باستانى پاريزى و همچنين زندگينامه مؤلف به قلم ع.رهنما آمده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/1/1|مقدمه كتاب، ص 1]]- 4</ref>جناب آقاى فريدون بهمنيار، در ارديبهشت 1357ش تقريظى بر كتاب حاضر نوشته و شيوايى و ساده بودن مطالب و مبتنى بودن تحقيقات نويسنده بر اسناد و مدارك محكم را از ويژگى‌هاى كتاب دانسته است.<ref>همان، ص 4- 5</ref>؛ كه البته اين مستندات در كتاب نيامده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


نويسنده كه سالها مقيم عتبات عاليات بوده و بعد از بازگشت به ايران مدتها معلمى پيشه كرده، يادآور شده است: نظر به اينكه از طرف سرپرستى آموزشگاه‌هاى ايران در عراق مأمور به اين شدم كه شرحى راجع به آثار مذهبى و تاريخى ايرانيان در كربلا بنويسم و چنين به فكرم رسيد كه قبل از آن شرحى راجع به شيعه شدن ايرانيان نوشته شود كه دوستدار اهل بيت رسالت شدند تا بهتر معلوم گردد كه از كثرت محبت و دوستيشان به حضرت على بن ابيطالب(ع) و اولاد امجاد طاهرينش كه ائمه اطهار(ع) باشند، هر كسى به اندازه وسع و توانائى خود در اعتاب مقدسه ائمه هدى(ع) به‌ويژه در نجف و كربلا خدمتى كرده و خوشه‌اى به خرمن و قطره‌اى به دريا انداخته ....<ref>همان، ص 10</ref>
نويسنده كه سالها مقيم عتبات عاليات بوده و بعد از بازگشت به ايران مدتها معلمى پيشه كرده، يادآور شده است: نظر به اينكه از طرف سرپرستى آموزشگاه‌هاى ايران در عراق مأمور به اين شدم كه شرحى راجع به آثار مذهبى و تاريخى ايرانيان در كربلا بنويسم و چنين به فكرم رسيد كه قبل از آن شرحى راجع به شيعه شدن ايرانيان نوشته شود كه دوستدار اهل بيت رسالت شدند تا بهتر معلوم گردد كه از كثرت محبت و دوستيشان به حضرت على بن ابيطالب(ع) و اولاد امجاد طاهرينش كه ائمه اطهار(ع) باشند، هر كسى به اندازه وسع و توانائى خود در اعتاب مقدسه ائمه هدى(ع) به‌ويژه در نجف و كربلا خدمتى كرده و خوشه‌اى به خرمن و قطره‌اى به دريا انداخته.<ref>همان، ص 10</ref>


بر طبق نوشته مؤلف: كلمه شيعه به معنى اتباع و انصار و اعوان آمده و اصل آن از مشايعت است كه به معناى مطاوعت و متابعت است و هر قومى كه اجتماع بر امرى بكنند و متابعت فردى را بنمايند گفته شده است كه شيعه او هستند... كلمه شيعه در عرف عام مسلمين اختصاص به پيروان حضرت على و اولاد بزرگوارش كه ائمه اطهار(ع) باشند پيدا كرده است ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/166|متن كتاب، ص 166]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/167|167]]</ref>
بر طبق نوشته مؤلف: كلمه شيعه به معنى اتباع و انصار و اعوان آمده و اصل آن از مشايعت است كه به معناى مطاوعت و متابعت است و هر قومى كه اجتماع بر امرى بكنند و متابعت فردى را بنمايند گفته شده است كه شيعه او هستند... كلمه شيعه در عرف عام مسلمين اختصاص به پيروان حضرت على و اولاد بزرگوارش كه ائمه اطهار(ع) باشند پيدا كرده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/166|متن كتاب، ص 166]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/167|167]]</ref>


بر اساس تحقيق نويسنده: احاديث در فضيلت على بن يقطين بسيار وارد شده است. على بن يقطين را در خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) منزلتى عظيم و مرتبتى رفيع بود و حضرت بهشت را از براى او ضامن شده بود. علىّ بن يقطين أموال به خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) به مدينه مى‌فرستاد و داستان ابراهيم جمّال با علىّ بن يقطين را كه در بسيارى از كتب نوشته شده است خواندنى است تا معلوم شود كه حقّ برادر مؤمن بر برادر مؤمن چه اندازه ميباشد. علىّ بن يقطين در سال 182ق در بغداد فوت كرد و سه سال بعدش يعنى در سال 185ق پدرش يقطين فوت نمود ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/698|همان، ص 698]]</ref>
بر اساس تحقيق نويسنده: احاديث در فضيلت على بن يقطين بسيار وارد شده است. على بن يقطين را در خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) منزلتى عظيم و مرتبتى رفيع بود و حضرت بهشت را از براى او ضامن شده بود. علىّ بن يقطين أموال به خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) به مدينه مى‌فرستاد و داستان ابراهيم جمّال با علىّ بن يقطين را كه در بسيارى از كتب نوشته شده است خواندنى است تا معلوم شود كه حقّ برادر مؤمن بر برادر مؤمن چه اندازه ميباشد. علىّ بن يقطين در سال 182ق در بغداد فوت كرد و سه سال بعدش يعنى در سال 185ق پدرش يقطين فوت نمود.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/698|همان، ص 698]]</ref>


نويسنده يادآور شده است: ايرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ايران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدين‌جهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آن‌كه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ايران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح مى‌كردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشه‌دار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكت‌دارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهره‌بردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص 855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref>
نويسنده يادآور شده است: ايرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ايران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدين‌جهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آن‌كه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ايران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح مى‌كردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشه‌دار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكت‌دارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهره‌بردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص 855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref>


نويسنده [[شيخ مفيد]] را اين چنين معرفى كرده است: عالم بزرگوار فخر اسلام به‌ويژه شيعيان أبو عبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]] يا ابن المعلّم، در بغداد در محلّه كرخ كه مركز ايرانيان و شيعيان بود ساكن بود. [[شيخ مفيد]] شخصيّتى بلندمرتبه داشت و از شيعه گذشته اهل سنّت هم به علم و فضائل او قائلند و بيش از دويست كتاب بزرگ و كوچك كه مربوط به امور ديانت اسلام و مذهب شيعه است، تأليف فرمود و بى‌اندازه محترم و تماما او را احترام مى‌كردند. [[شيخ مفيد]] بسيار زاهد و عابد بود و أبو يعلى جعفرى كه هم از شاگردان برجسته او بود و هم داماد او چنين گفته است كه [[شيخ مفيد]] در شبها قدرى مى‌خوابيد، سپس برخاسته و به نماز و قرائت قرآن و مطالعه و تدريس مى‌پرداخت. ....<ref>[[www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/893|همان، ص 893]]</ref>
نويسنده [[شيخ مفيد]] را اين چنين معرفى كرده است: عالم بزرگوار فخر اسلام به‌ويژه شيعيان أبو عبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]] يا ابن المعلّم، در بغداد در محلّه كرخ كه مركز ايرانيان و شيعيان بود ساكن بود. [[شيخ مفيد]] شخصيّتى بلندمرتبه داشت و از شيعه گذشته اهل سنّت هم به علم و فضائل او قائلند و بيش از دويست كتاب بزرگ و كوچك كه مربوط به امور ديانت اسلام و مذهب شيعه است، تأليف فرمود و بى‌اندازه محترم و تماما او را احترام مى‌كردند. [[شيخ مفيد]] بسيار زاهد و عابد بود و أبو يعلى جعفرى كه هم از شاگردان برجسته او بود و هم داماد او چنين گفته است كه [[شيخ مفيد]] در شبها قدرى مى‌خوابيد، سپس برخاسته و به نماز و قرائت قرآن و مطالعه و تدريس مى‌پرداخت..<ref>[[www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/893|همان، ص 893]]</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. نويسنده در فهرست منابع به ذكر نام كتاب و مؤلف اكتفا كرده و ساير مشخصات مانند نام ناشر و نوبت چاپ و زمان و مكان نشر و... مشخص نشده است. ....<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1026|همان، ص 1026]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1031|1031]]</ref>وى در اين اثر به ندرت پاورقى آورده و در اندكى از اين پاورقى‌ها استناد به منابع كرده است.
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. نويسنده در فهرست منابع به ذكر نام كتاب و مؤلف اكتفا كرده و ساير مشخصات مانند نام ناشر و نوبت چاپ و زمان و مكان نشر و... مشخص نشده است..<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1026|همان، ص 1026]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1031|1031]]</ref>وى در اين اثر به ندرت پاورقى آورده و در اندكى از اين پاورقى‌ها استناد به منابع كرده است.
==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references />
۶۱٬۱۸۹

ویرایش