المدخل لعلم تفسير كتاب الله تعالی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
    جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
    خط ۵۰: خط ۵۰:




    اثر حاضر از مقدمه مصحح و نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل ده‌ها باب)، تشكيل شده است. به نظر مى‌رسد مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منظم و منسجم نيست و نويسنده، روشن نكرده است كه مباحثش را چگونه و بر چه اساسى دسته‌بندى كرده است. البته همين مقدار مى‌توان گفت كه نويسنده كتابش را بعد از مقدمه، با اين مطلب آغاز كرده است كه در سوره حمد هشت باب جمع شده است: 1. مبتدا و خبر؛ 2. آنچه بعد از قول آمده؛ 3. منصوب شدن اسم بنا بر مصدريت؛ 4. عدول از مخاطب به غايب؛ 5. عدول از غايب به مخاطب؛ 6. باب حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه به‌جاى آن؛ 7. داخل كردن «لا» به‌صورت صله؛ 8. بدل و مبدل‌منه ....<ref>متن كتاب، ص 53</ref>
    اثر حاضر از مقدمه مصحح و نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل ده‌ها باب)، تشكيل شده است. به نظر مى‌رسد مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منظم و منسجم نيست و نويسنده، روشن نكرده است كه مباحثش را چگونه و بر چه اساسى دسته‌بندى كرده است. البته همين مقدار مى‌توان گفت كه نويسنده كتابش را بعد از مقدمه، با اين مطلب آغاز كرده است كه در سوره حمد هشت باب جمع شده است: 1. مبتدا و خبر؛ 2. آنچه بعد از قول آمده؛ 3. منصوب شدن اسم بنا بر مصدريت؛ 4. عدول از مخاطب به غايب؛ 5. عدول از غايب به مخاطب؛ 6. باب حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه به‌جاى آن؛ 7. داخل كردن «لا» به‌صورت صله؛ 8. بدل و مبدل‌منه.<ref>متن كتاب، ص 53</ref>


    او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر نويسنده يادآور شده است كه ايشان در اين كتاب تحت تأثير [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، نويسنده «تأويل مشكل القرآن» و ابن فارس قرار گرفته است. زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر و همچنين مقدمه و متن اصلى كتاب، عربى و رسا و متناسب با اصطلاحات رايج در علوم ادبى است.
    او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر نويسنده يادآور شده است كه ايشان در اين كتاب تحت تأثير [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، نويسنده «تأويل مشكل القرآن» و ابن فارس قرار گرفته است. زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر و همچنين مقدمه و متن اصلى كتاب، عربى و رسا و متناسب با اصطلاحات رايج در علوم ادبى است.
    خط ۶۱: خط ۶۱:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


    #نويسنده، در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش را معين نكرده است، تأكيد كرده است كه چون از نگارش كتاب «المُوضِح لعلم القرآن» فراغت حاصل كردم، كتاب حاضر را براى فرزندم «محمد نعمت‌الله» نوشتم و به‌عنوان هديه به او و همه مسلمانان تقديم كردم تا مقدمه‌اى براى ورود به دانش تفسير قرآن كريم باشد و موارد غامض آن را روشن سازد و طعن و نقدهاى ملحدان و خدشه‌كنندگان در كتاب خدا را ردّ كند؛ زيرا آنان از لطائف و فصاحت زبان قرآن و موارد ذيل آگاه نيستند: روش‌هاى حذف و اختصار، ايجاز و تكرار، تقديم و تأخير، اطاله و تقصير، ذكر تثنيه با لفظ جمع و ذكر جمع با لفظ تثنيه و مذكر با لفظ مؤنث و مؤنث با لفظ مذكر، حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه در جاى آن، حذف جواب از شرط و قسم، قرار دادن برخى از حروف در جاى برخى ديگر و... ....<ref>مقدمه كتاب، ص 51 - 52</ref>
    #نويسنده، در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش را معين نكرده است، تأكيد كرده است كه چون از نگارش كتاب «المُوضِح لعلم القرآن» فراغت حاصل كردم، كتاب حاضر را براى فرزندم «محمد نعمت‌الله» نوشتم و به‌عنوان هديه به او و همه مسلمانان تقديم كردم تا مقدمه‌اى براى ورود به دانش تفسير قرآن كريم باشد و موارد غامض آن را روشن سازد و طعن و نقدهاى ملحدان و خدشه‌كنندگان در كتاب خدا را ردّ كند؛ زيرا آنان از لطائف و فصاحت زبان قرآن و موارد ذيل آگاه نيستند: روش‌هاى حذف و اختصار، ايجاز و تكرار، تقديم و تأخير، اطاله و تقصير، ذكر تثنيه با لفظ جمع و ذكر جمع با لفظ تثنيه و مذكر با لفظ مؤنث و مؤنث با لفظ مذكر، حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه در جاى آن، حذف جواب از شرط و قسم، قرار دادن برخى از حروف در جاى برخى ديگر و....<ref>مقدمه كتاب، ص 51 - 52</ref>
    #نويسنده در مورد آوردن تثنيه به معناى جمع، چنين آورده است: اگر درباره اين آيه: ''' «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها...» ''' ....<ref>بقره / 72</ref>، سؤال شود: آيا مگر نه در تفسير آمده كه دو تا پسرعمو اقدام كردند و پسرعموى خودشان به نام عاميل را كشتند؛ پس چرا آنان را با لفظ جمع مورد خطاب قرار داده است؟! جواب اين است كه برخى از نحويان گفته‌اند: دو و بالاترش جمع است... و برخى ديگر گفته‌اند: اين استعاره كلام عرب است ....<ref>همان، ص 280</ref>
    #نويسنده در مورد آوردن تثنيه به معناى جمع، چنين آورده است: اگر درباره اين آيه: ''' «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها...» '''.<ref>بقره / 72</ref>، سؤال شود: آيا مگر نه در تفسير آمده كه دو تا پسرعمو اقدام كردند و پسرعموى خودشان به نام عاميل را كشتند؛ پس چرا آنان را با لفظ جمع مورد خطاب قرار داده است؟! جواب اين است كه برخى از نحويان گفته‌اند: دو و بالاترش جمع است... و برخى ديگر گفته‌اند: اين استعاره كلام عرب است.<ref>همان، ص 280</ref>
    #نويسنده، يادآور شده است كه گاهى در قرآن كريم امر آمده، ولى معنايش خبر يا شرط است مانند اين آيه: ''' «وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ''' ....<ref>ملك / 13</ref>، كه به اين معناست كه اگر سخنتان را آشكار كنيد و يا پنهان سازيد خدا به آن آگاه است ....<ref>ر. ك.: همان، ص 373</ref>
    #نويسنده، يادآور شده است كه گاهى در قرآن كريم امر آمده، ولى معنايش خبر يا شرط است مانند اين آيه: ''' «وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» '''.<ref>ملك / 13</ref>، كه به اين معناست كه اگر سخنتان را آشكار كنيد و يا پنهان سازيد خدا به آن آگاه است.<ref>ر. ك.: همان، ص 373</ref>
    #نويسنده در مورد «مَن» نوشته است اين كلمه به هفت صورت مى آيد: استفهام، جزاء، موصول، موصوف و... امّا استفهام، مانند: ''' «قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...» ''' ....<ref>يس / 52</ref>، كه آن را به‌صورت استفهام آورده و معنايش تنبيه و آگاه‌سازى بر احوال آنهاست كه از قيامت غافل نشوند ....<ref>ر. ك.: متن كتاب، ص 482</ref>
    #نويسنده در مورد «مَن» نوشته است اين كلمه به هفت صورت مى آيد: استفهام، جزاء، موصول، موصوف و... امّا استفهام، مانند: ''' «قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...» '''.<ref>يس / 52</ref>، كه آن را به‌صورت استفهام آورده و معنايش تنبيه و آگاه‌سازى بر احوال آنهاست كه از قيامت غافل نشوند.<ref>ر. ك.: متن كتاب، ص 482</ref>
    #متأسفانه نويسنده در مقدمه يا در پايان و يا در بين مباحث، مشخصات كامل نگارش كتاب، مانند زمان و مكان و غيره را توضيح نداده است.
    #متأسفانه نويسنده در مقدمه يا در پايان و يا در بين مباحث، مشخصات كامل نگارش كتاب، مانند زمان و مكان و غيره را توضيح نداده است.


    خط ۷۰: خط ۷۰:




    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققين و مصححين و همچنين اعلام داراى شرح‌حال - ....<ref>متن كتاب، ص 625 - 759</ref>و فهرست منابع ....<ref>همان، ص 760 - 770</ref>و فهرست تفصيلى مطالب ....<ref>متن كتاب، ص 771 - 776</ref>فراهم شده است.
    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققين و مصححين و همچنين اعلام داراى شرح‌حال -.<ref>متن كتاب، ص 625 - 759</ref>و فهرست منابع.<ref>همان، ص 760 - 770</ref>و فهرست تفصيلى مطالب.<ref>متن كتاب، ص 771 - 776</ref>فراهم شده است.


    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده ....<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 57، پاورقى 6 و...</ref>و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را آورده است ....<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص 33، پاورقى 1، 2، 3 و...</ref>و گاه مطالبى توضيحى آورده ....<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 56، پاورقى 1 و...</ref>و گاه معانى لغات را شرح داده است ....<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 64، پاورقى 1، 2 و...</ref>
    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 57، پاورقى 6 و...</ref>و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را آورده است.<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص 33، پاورقى 1، 2، 3 و...</ref>و گاه مطالبى توضيحى آورده.<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 56، پاورقى 1 و...</ref>و گاه معانى لغات را شرح داده است.<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 64، پاورقى 1، 2 و...</ref>


    مصحح براى توضيح موضوع و روش نويسنده از ترسيم نمودار نيز بهره گرفته است ....<ref>همان، ص 37، 40 و 41</ref>همچنين تصاويرى از آغاز و انجام تنها نسخه خطى كتاب را آورده است ....<ref>مقدمه كتاب، ص 46 - 48</ref>
    مصحح براى توضيح موضوع و روش نويسنده از ترسيم نمودار نيز بهره گرفته است.<ref>همان، ص 37، 40 و 41</ref>همچنين تصاويرى از آغاز و انجام تنها نسخه خطى كتاب را آورده است.<ref>مقدمه كتاب، ص 46 - 48</ref>


    در پايان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]» ....<ref>همان، ص 622</ref>از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مى‌شود كه وى احتمال داده كتاب پايان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است.
    در پايان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]».<ref>همان، ص 622</ref>از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مى‌شود كه وى احتمال داده كتاب پايان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است.


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۱

    المدخل لعلم تفسیر کتاب الله تعالی
    نام کتاب المدخل لعلم تفسیر کتاب الله تعالی
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان حدادی، احمد بن محمد (نويسنده)

    داوودی، صفوان عدنان (محقق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏4‎‏م‎‏4
    موضوع تفسیر - فن

    قرآن - مسایل ادبی

    ناشر دار القلم
    مکان نشر دمشق - سوریه
    سال نشر 1408 هـ.ق یا 1988 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE11153AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    المدخل لعلم تفسير كتاب الله تعالى، از آثار ابومنصور احمد بن محمد بن احمد سمرقندى، معروف به حدادى (متوفاى بعد از سال 400ق) است كه آن را استاد صفوان عدنان داوودى بر اساس نسخه‌اى منحصربه‌فرد، تصحيح و همراه با مقدمه‌اى عالمانه منتشر ساخته است.

    در اين اثر، كه به زبان عربى و براى نقادى ادبى اعتراضات و شبهات در مورد زبان و ادبيات قرآن كريم نوشته شده، به برخى از پرسش‌ها در مورد ابعاد نحوى و بلاغى اين كتاب آسمانى پاسخ علمى و مستند ارائه شده است.

    ساختار

    اثر حاضر از مقدمه مصحح و نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل ده‌ها باب)، تشكيل شده است. به نظر مى‌رسد مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منظم و منسجم نيست و نويسنده، روشن نكرده است كه مباحثش را چگونه و بر چه اساسى دسته‌بندى كرده است. البته همين مقدار مى‌توان گفت كه نويسنده كتابش را بعد از مقدمه، با اين مطلب آغاز كرده است كه در سوره حمد هشت باب جمع شده است: 1. مبتدا و خبر؛ 2. آنچه بعد از قول آمده؛ 3. منصوب شدن اسم بنا بر مصدريت؛ 4. عدول از مخاطب به غايب؛ 5. عدول از غايب به مخاطب؛ 6. باب حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه به‌جاى آن؛ 7. داخل كردن «لا» به‌صورت صله؛ 8. بدل و مبدل‌منه.[۱]

    او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر نويسنده يادآور شده است كه ايشان در اين كتاب تحت تأثير ابن قتيبه، نويسنده «تأويل مشكل القرآن» و ابن فارس قرار گرفته است. زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر و همچنين مقدمه و متن اصلى كتاب، عربى و رسا و متناسب با اصطلاحات رايج در علوم ادبى است.

    مصحح از منابع قابل توجهى (230 كتاب عربى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نويسنده در اين اثر، آموزشى - پژوهشى است و در آن كوشيده است شبهات ادبى و بلاغى مطرح‌شده در باب كلمات و تركيبات قرآن كريم را پاسخ دهد.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. نويسنده، در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش را معين نكرده است، تأكيد كرده است كه چون از نگارش كتاب «المُوضِح لعلم القرآن» فراغت حاصل كردم، كتاب حاضر را براى فرزندم «محمد نعمت‌الله» نوشتم و به‌عنوان هديه به او و همه مسلمانان تقديم كردم تا مقدمه‌اى براى ورود به دانش تفسير قرآن كريم باشد و موارد غامض آن را روشن سازد و طعن و نقدهاى ملحدان و خدشه‌كنندگان در كتاب خدا را ردّ كند؛ زيرا آنان از لطائف و فصاحت زبان قرآن و موارد ذيل آگاه نيستند: روش‌هاى حذف و اختصار، ايجاز و تكرار، تقديم و تأخير، اطاله و تقصير، ذكر تثنيه با لفظ جمع و ذكر جمع با لفظ تثنيه و مذكر با لفظ مؤنث و مؤنث با لفظ مذكر، حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه در جاى آن، حذف جواب از شرط و قسم، قرار دادن برخى از حروف در جاى برخى ديگر و....[۲]
    2. نويسنده در مورد آوردن تثنيه به معناى جمع، چنين آورده است: اگر درباره اين آيه: «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها...» .[۳]، سؤال شود: آيا مگر نه در تفسير آمده كه دو تا پسرعمو اقدام كردند و پسرعموى خودشان به نام عاميل را كشتند؛ پس چرا آنان را با لفظ جمع مورد خطاب قرار داده است؟! جواب اين است كه برخى از نحويان گفته‌اند: دو و بالاترش جمع است... و برخى ديگر گفته‌اند: اين استعاره كلام عرب است.[۴]
    3. نويسنده، يادآور شده است كه گاهى در قرآن كريم امر آمده، ولى معنايش خبر يا شرط است مانند اين آيه: «وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» .[۵]، كه به اين معناست كه اگر سخنتان را آشكار كنيد و يا پنهان سازيد خدا به آن آگاه است.[۶]
    4. نويسنده در مورد «مَن» نوشته است اين كلمه به هفت صورت مى آيد: استفهام، جزاء، موصول، موصوف و... امّا استفهام، مانند: «قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...» .[۷]، كه آن را به‌صورت استفهام آورده و معنايش تنبيه و آگاه‌سازى بر احوال آنهاست كه از قيامت غافل نشوند.[۸]
    5. متأسفانه نويسنده در مقدمه يا در پايان و يا در بين مباحث، مشخصات كامل نگارش كتاب، مانند زمان و مكان و غيره را توضيح نداده است.

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققين و مصححين و همچنين اعلام داراى شرح‌حال -.[۹]و فهرست منابع.[۱۰]و فهرست تفصيلى مطالب.[۱۱]فراهم شده است.

    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.[۱۲]و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را آورده است.[۱۳]و گاه مطالبى توضيحى آورده.[۱۴]و گاه معانى لغات را شرح داده است.[۱۵]

    مصحح براى توضيح موضوع و روش نويسنده از ترسيم نمودار نيز بهره گرفته است.[۱۶]همچنين تصاويرى از آغاز و انجام تنها نسخه خطى كتاب را آورده است.[۱۷]

    در پايان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]».[۱۸]از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مى‌شود كه وى احتمال داده كتاب پايان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص 53
    2. مقدمه كتاب، ص 51 - 52
    3. بقره / 72
    4. همان، ص 280
    5. ملك / 13
    6. ر. ك.: همان، ص 373
    7. يس / 52
    8. ر. ك.: متن كتاب، ص 482
    9. متن كتاب، ص 625 - 759
    10. همان، ص 760 - 770
    11. متن كتاب، ص 771 - 776
    12. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 57، پاورقى 6 و...
    13. به‌طور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص 33، پاورقى 1، 2، 3 و...
    14. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 56، پاورقى 1 و...
    15. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 64، پاورقى 1، 2 و...
    16. همان، ص 37، 40 و 41
    17. مقدمه كتاب، ص 46 - 48
    18. همان، ص 622

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها