أنساب الأشراف (تحقیق سهیل زکار): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۹۳: خط ۹۳:
نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. نويسنده نيز به پيروى از آن - و شايد بدين سبب كه خود شاعر نيز بوده - اهتمام ويژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد داشته است؛ چندان‌كه كمتر واقعه‌اى در کتاب هست كه نويسنده، پاره‌اى از اشعار مشهور را در آن باب ذكر نكرده باشد.
نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. نويسنده نيز به پيروى از آن - و شايد بدين سبب كه خود شاعر نيز بوده - اهتمام ويژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد داشته است؛ چندان‌كه كمتر واقعه‌اى در کتاب هست كه نويسنده، پاره‌اى از اشعار مشهور را در آن باب ذكر نكرده باشد.


يكى از مهم‌ترين امتيازات کتاب، منابع آن است و گفتنى است كه به واسطه اين کتاب، مى‌توان به پاره‌هايى از آثار اخباريان و طبقه نخست از تاريخ‌نگاران مسلمان دست يافت. نويسنده گاه با الفاظ خاص محدثان، همچون «حدّثنى» و «اخبرنى» و گاه با اشاره صريح به منبع، مانند «قال المدائنى» (145/4) يا «قال الواقدى»، (255/2) به نقل خبر مى‌پردازد. به نظر مى‌رسد كه او در اين گونه موارد، به مآخذ كتبى دسترسى داشته است، زيرا گاه صراحتاً از منابع مكتوب خود نام مى‌برد، مانند [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] (300/2) يا کتابى از عبدالله بن صالح عِجلى. (165/5).
يكى از مهم‌ترين امتيازات کتاب، منابع آن است و گفتنى است كه به واسطه اين کتاب، مى‌توان به پاره‌هايى از آثار اخباريان و طبقه نخست از تاريخ‌نگاران مسلمان دست يافت. نويسنده گاه با الفاظ خاص محدثان، همچون «حدّثنى» و «اخبرنى» و گاه با اشاره صريح به منبع، مانند «قال المدائنى» (145/4) يا «قال الواقدى»، (255/2) به نقل خبر مى‌پردازد. به نظر مى‌رسد كه او در اين گونه موارد، به مآخذ كتبى دسترسى داشته است، زيرا گاه صراحتاً از منابع مكتوب خود نام مى‌برد، مانند [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] (300/2) يا کتابى از عبدالله بن صالح عِجلى. (165/5).


با توجه به اين اشاره‌ها، مى‌توان موضوع کتابت اخبار تاريخى را - كه ميان پژوهش‌گران مايه بحث‌هاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخ‌نگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباريان، بزرگ‌ترين مأخذ مورد اشاره نويسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مى‌رسد، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است. استناد نويسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، به‌طور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در اين گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباريان، به‌ويژه ابومخنف را در نظر داشته است.
با توجه به اين اشاره‌ها، مى‌توان موضوع کتابت اخبار تاريخى را - كه ميان پژوهش‌گران مايه بحث‌هاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخ‌نگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباريان، بزرگ‌ترين مأخذ مورد اشاره نويسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مى‌رسد، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است. استناد نويسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، به‌طور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در اين گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباريان، به‌ويژه ابومخنف را در نظر داشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش