۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''رسالة الحقوق'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | '''رسالة الحقوق للإمام زين العابدين(عليه السلام)'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | ||
آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | ||
#«تحف العقول»، اثر حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى؛ | |||
#«[[من لايحضره الفقيه]]»، اثر ابىجعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى، ملقب به [[شيخ صدوق]]؛ | |||
#«خصال» [[شيخ صدوق]]. | |||
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شيعيان است. | هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شيعيان است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۳: | ||
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | ||
#حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برايش حفظ و تدارك مىكند. | |||
#حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهودهگىها و گمراهىها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آنها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد. | |||
#:اين حقوق، عبارتند از: | |||
#:الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | |||
اين حقوق، عبارتند از: | #:ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | ||
#:ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | |||
الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | #:د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | ||
#:ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | |||
ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | #:و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | ||
#:ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | |||
ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | #حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى. | ||
#حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك. | |||
د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | #حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين. | ||
#حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر. | |||
ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | #حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذانگو، امام جماعت، همنشين، همسايه، همصحبت، شريك، مال و دارايى، طلبكار و معاشر. | ||
#حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى. | |||
و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | #حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورتكننده، مشورتشونده، اندرزخواه و اندرزگو. | ||
#حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان. | |||
ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | #حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده. | ||
#حق بقيه مردم، شامل حق همكيشان و حق اهل ذمه. | |||
در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۰۷: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#پاياننامه «شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد(ع)]]»، نوشتهى «احمد فغانى»، فارغالتحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است. | |||
خط ۱۴۰: | خط ۱۱۷: | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | ||
[[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]] |
ویرایش