۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - 'مسايل ' به 'مسائل ') |
||
| خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
همچنين وى در اين اثر به حسب اهميت يك موضوع، دلايل فراوان براى اثبات آن ارايه مىدهد، به عنوان مثال در باب زيادت وجود بر ماهيت، پنج دليل ذكر مىنمايد، علاوه بر آن براى اثبات يك مساله به رفع شبهات وارد بر آن نيز مىپردازد، به عنوان مثال در باب اصالت وجود، پس از اثبات آن به بيان شبهات موجود در اين باب پرداخته است و در همان ابتدا به ضعف اين شبهات اشاره مىنمايد. | همچنين وى در اين اثر به حسب اهميت يك موضوع، دلايل فراوان براى اثبات آن ارايه مىدهد، به عنوان مثال در باب زيادت وجود بر ماهيت، پنج دليل ذكر مىنمايد، علاوه بر آن براى اثبات يك مساله به رفع شبهات وارد بر آن نيز مىپردازد، به عنوان مثال در باب اصالت وجود، پس از اثبات آن به بيان شبهات موجود در اين باب پرداخته است و در همان ابتدا به ضعف اين شبهات اشاره مىنمايد. | ||
در اللمعات العرشيه، مبانى مشايى، همچون انحصار تشكيك در مفهوم عالم وجود و تباين وجودات و امثال اينها، حضورى چشمگير و تاثيرگذار دارند؛ اما از سويى ديگر در | در اللمعات العرشيه، مبانى مشايى، همچون انحصار تشكيك در مفهوم عالم وجود و تباين وجودات و امثال اينها، حضورى چشمگير و تاثيرگذار دارند؛ اما از سويى ديگر در مسائل كلى و اساسى چون نحوه صدور كثرت از وحدت و امثال آن، راى مشايين مورد پذيرش واقع نشده و با استفاده از قواعد اشراقى، طرحى نو در انداخته است. | ||
حكيم نراقى در راى فلسفى خويش، پايبند به شريعت بوده و التزام و پيروى از ظواهر شريعت را برخود لازم دانسته است، چنانچه در باب غرض در فعل حق بيان مىكند كه غرض در فعل حق موافق قواعد عقليه نبوده، اما چون ظواهر شريعت ضرورى است، بنابراين فعل واجب داراى غايت بوده، لكن اين چينى نيست كه حق تعالى به واسطه آن غايت استكمال پيدا كند، بلكه ممكنات به واسطه فعل حق نقع برده و غايت حق مصلحت غير را تامين مىكند. | حكيم نراقى در راى فلسفى خويش، پايبند به شريعت بوده و التزام و پيروى از ظواهر شريعت را برخود لازم دانسته است، چنانچه در باب غرض در فعل حق بيان مىكند كه غرض در فعل حق موافق قواعد عقليه نبوده، اما چون ظواهر شريعت ضرورى است، بنابراين فعل واجب داراى غايت بوده، لكن اين چينى نيست كه حق تعالى به واسطه آن غايت استكمال پيدا كند، بلكه ممكنات به واسطه فعل حق نقع برده و غايت حق مصلحت غير را تامين مىكند. | ||
ویرایش