امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
[[الکافية في الجدل]] | [[الکافية في الجدل]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]] | [[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]] |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۴
نام | امام الحرمین، عبدالملک بن عبدالله |
---|---|
نام های دیگر | امام الحرمین جوینی
جوینی، عبدالملک بن عبدالله جوینی، ابوالمعالی ضیاء الدین |
نام پدر | عبدالله |
متولد | ۱۸ محرم ۴۱۹ (قمری) |
محل تولد | جوین، ربع نیشابور |
رحلت | 478 هـ.ق نیشابور، قبرستان تلاجرد |
اساتید | رکن الاسلام ابومحمد جوینی(پدرش)؛ ابوالقاسم اسكافى اسفراينى، ابوعبداللّه خبازى |
برخی آثار | الإرشاد إلی قواطع الأدلة في أصول الإعتقاد |
کد مؤلف | AUTHORCODE1697AUTHORCODE |
جُوَينى، عبدالمَلِك بن عبداللّه بن يوسف بن محمد بن حَيويه، مشهور به امام الحرمين و ملقب به ضياء الدين، كنيهاش ابوالمعالى متكلم بزرگ اشعرى و فقيهو اصولى شافعی مذهب، از مدرسین معروف نظامیه نیشابور
جوينى در 18 محرّم به دنيا آمد. زادگاهش دقيقاً مشخص نيست، ابوالفداء در تقويم البلدان، او را به آزادور (از توابع جوين) نسبت داده است. بروكلمان، ظاهراً به قرينه يكى دانستن محل تولد و مرگ او، قريه بُشتَنِقان را زادگاه وى دانسته است.
اساتيد
پدر وی رکن الاسلام ابومحمد جوینی و عمویش علی بن یوسف جوینی هر دو از علما و فقهای بزرگ دوران خود بودند.
جوينى نزد پدرش و نيز ابوالقاسم اسكافى اسفراينى، ابوعبداللّه خبازى، ابوحسان محمد مُزَكّى، ابوسعد عبدالرحمان بن حَمْدان نَضرَوى، ابوالحسن على بن محمد طِرازى، ابوسعد محمد بن على صفار و ابونصر منصور بن راش علوم را فرا گرفت. از ابونعيم حافظ اصفهانى اجازه روايت حديث داشت. كسانى چون ابوعبداللّه فُراوى، زاهر بن طاهر شَحّامى و اسماعيل بن ابى صالح مؤذِّن از او روايت كردهاند. وى هنوز بيست سال نداشت كه با فوت پدر در 438، به تدريس در مدرسه او پرداخت و چندان در مجالس مناظره طبع آزمايى كرد تا قوّت و فضل او بر همه آشكار شد، اما اين آوازه و تفوق علمى از 445 به افول گراييد. در آن سال در پى دستور عميد الملك كُندُرى، وزير طغرل بيگ سلجوقى، مبنىبر لعن رافضه و اشاعره در منابر خراسان، برخى علما از جمله جوينى سخت به محنت افتادند.
دورانِ سختِ جوينىحدود يازده سال به طول انجاميد. وى بخشى از اين مدت را در بغداد به مناظره با علما گذراند. همچنين چهار سال، از 451 تا 454، در مكه و مدينه مجاور شد و به تدريس و فتوا و جمع كردن آراى مذاهب پرداخت و لقب امام الحرمين از همين رو بر او اطلاق شده است. با بر سر كار آمدن الب ارسلان سلجوقى و وزارت خواجه نظام الملك، اوضاع دگرگون شد و جوينى در 455 يا كمىبعد از آن به نيشابور بازگشت. خواجه مدرسه نظاميه نيشابور را براى او بنيان گذارد و او بيست سال، تا آخر عمر، در اين مدرسه تدريس كرد. آوازه علمى جوينى چنان بود كه از خراسان و جرجان و عراق، طالبان دانش به نيشابور مىآمدند و در حوزه درسى او حدود سيصد تن، از جمله گروهى از بزرگان و دانشمندان، حاضر مىشدند. به نوشته برخى منابع، او در هنگام مرگ، بالغ بر چهارصد شاگرد داشت. او زعامت شافعيان و توليت اوقاف را نيز برعهده داشت و در 25 ربيع الاخر 478 در بشتنقان، در نزديكى نيشابور، كه روزهاى آخر عمر خود را به علت بيمارى در آنجا مىگذراند، درگذشت و در نيشابور به خاك سپرده شد.
آثار
جوينى در فقه، اصول فقه و كلام آثار فراوانى به جاى گذاشت كه از آن ميان مى توان از آثار ذيل نام برد:
كتاب الورقات في اصول الفقه، كتاب البرهان في اصول الفقه، نهاية المطلب في دراية المذهب، مُغيثُ الخلق في بيان الاحق، الدُرَّة المضيئة في ما وقع فيه الاختلاف بين الشافعيه و الحنفيه؛ كتاب الفروق؛ رساله في التقليد و الاجتهاد؛ رساله فىالفقه، الغياثى يا غياث الامم في التياث الظُلَم در فقه.
جوينى در حوزه علم كلام هم آثار مهمى تأليف كردهاست. نوشتههاى كلامى او معرف دوره انتقالاز مرحله متقدم كلام اشعرى به مرحله متأخر آن است. كتاب مهم و ممتاز كلامى او، الشامل في اصول الدين و كتاب كلامى ديگرش الارشاد الى قواطع الادله في اصول الاعتقاد است كه بسيارى آن را شرح كردهاند.
لُمَع الادله في قواعد عقايد اهل السنه، مختصر في اصول الدين، العقيده النظاميه فىالتوراه و الانجيلاز ديگر كتابهاى كلامى جوينى است. جوينى در نقش انديشمند و استاد كلام، بر انديشه اسلامى اثر گذاشت. با جوينى و شاگرد او، غزالى، نظام كلامى اشعرى، دستكم در شرق جهان اسلام، مورد اقبال گسترده عموم قرار گرفت. او را نمىتوان متفكرى مبتكر دانست؛ وى بيشتر تحت تأثير ابوبكر باقلانى، ابوالحسن اشعرى و ابواسحاق اسفراينى بود. خود او هم مدعى طرح آراى جديد نبود و عمدتاً به پروردن و بسط مفاهيم و روشهاى موجود در كلام اشعرى يا دفاع از آنها در مقابل شيوخ معتزله مىپرداخت. شاهد اين مدعا آنكه در كتاب تحقيقى و استدلالىتر خود، الشامل، جز موارد اندكى، ادعاى نوآورى ندارد. كتابهاى الارشاد، لمع الادله و العقيده النظاميه نيز عمدتاً توصيفى و گزارش گونهاند. عناوين و فهرست مطالب آثار كلامى او نيز عمدتاً همان رئوس مسائل كلامى است كه از ربع آخر قرن چهارم معمول بوده است.