۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'ابوحنيفه' به 'ابوحنيفه ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== درياى بىكران دانش == | == درياى بىكران دانش == | ||
فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفرى مشهور است منسوب به حضرت صادق(ع) است زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامى بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچيك از اهل(ع) نقل نگرديده است.اصحاب حديث، اسامى راويان ثقه را كه از او روايت كردهاند به 4000 شخص بالغ دانستهاند. در نيمه اول قرن دوم هجرى فقهاى طراز اولى مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعى و محدثان بزرگى مانند سفيان ثورى و شعبة بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامى به معنى امروزى آن تولد يافته و رو به رشد نهاده است و نيز اين دوره عصر شكوفايى حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامى مهم در بصره و كوفه بوده است. حضرت صادق(ع)در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين و محدثان و راويان و فقهاى بزرگ بود رشد كرد اما منبع علم او در فقه نه «تابعان» و نه «محدثان» و نه «فقها»ى آن عصر بودند، بلكه او تنها از يك طريق كه اعلا و اوثق و اتقن طرق بود نقل مىكرد. وى از پدرش امام محمد باقر(ع) و او از پدرش على بن الحسين(ع) و او از پدرش حسين بن على(ع) و او از پدرش على بن ابى طالب(ع) و او هم از رسول(ص) خدا نقل مىنمود. اين طريق عالى در صورتى است كه ما با اهل سنت مماشات كنيم و به زبان و اصطلاح ايشان سخن بگوييم و گر نه بر طبق مبانى اعتقادى شيعه اماميه علوم ائمه اثنى عشر(ع) علم لدنى و از جانب خداست و اين ائمه بزرگوار در مواردى كه روايتى از آباء طاهرين خود نداشته باشند، خود منبع فياض مستقيم احكام الهى هستند و حاجتى به «حدثنا» و نظائر آن ندارند. | فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفرى مشهور است منسوب به حضرت صادق(ع) است زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامى بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچيك از اهل(ع) نقل نگرديده است.اصحاب حديث، اسامى راويان ثقه را كه از او روايت كردهاند به 4000 شخص بالغ دانستهاند. در نيمه اول قرن دوم هجرى فقهاى طراز اولى مانند [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و امام مالك بن انس و اوزاعى و محدثان بزرگى مانند سفيان ثورى و شعبة بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامى به معنى امروزى آن تولد يافته و رو به رشد نهاده است و نيز اين دوره عصر شكوفايى حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامى مهم در بصره و كوفه بوده است. حضرت صادق(ع)در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين و محدثان و راويان و فقهاى بزرگ بود رشد كرد اما منبع علم او در فقه نه «تابعان» و نه «محدثان» و نه «فقها»ى آن عصر بودند، بلكه او تنها از يك طريق كه اعلا و اوثق و اتقن طرق بود نقل مىكرد. وى از پدرش امام محمد باقر(ع) و او از پدرش على بن الحسين(ع) و او از پدرش حسين بن على(ع) و او از پدرش على بن ابى طالب(ع) و او هم از رسول(ص) خدا نقل مىنمود. اين طريق عالى در صورتى است كه ما با اهل سنت مماشات كنيم و به زبان و اصطلاح ايشان سخن بگوييم و گر نه بر طبق مبانى اعتقادى شيعه اماميه علوم ائمه اثنى عشر(ع) علم لدنى و از جانب خداست و اين ائمه بزرگوار در مواردى كه روايتى از آباء طاهرين خود نداشته باشند، خود منبع فياض مستقيم احكام الهى هستند و حاجتى به «حدثنا» و نظائر آن ندارند. | ||
== نظر علماى اهل سنت== | == نظر علماى اهل سنت== | ||
اهل سنت و جماعت در برترى علمى و روحانى حضرت صادق(ع) متفقند، چنانكه ابوحنيفه گفته است: «جعفر بن محمد افقه اهل زمان بود.» مالك در باره ایشان گفته است: «هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و در خاطر هيچكس خطور نكرده كه در فضل و علم و ورع و عبادت، كسى بر جعفر بن محمد مقدم باشد.» [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در وفيات الاعيان آورده است: «مقام فضل جعفر بن محمد مشهورتر از آن است كه حاجت به شرح و بيان باشد.» ابن حجر هيتمى در الصواعق المحرقة نوشته است: «جعفر بن محمد در سراسر جهان اسلام به علم و حكمت مشهور بود و مسلمانان علم را از وى آموخته و نقل كردهاند.» نيز گفتهاند كه وى هنوز نوجوان بود كه علما و محدثين و مفسرين عصر از محضرش كسب فيض مىكردند. حضرت صادق(ع)كه در ميان ائمه(ع) از عمر نسبتاً طولانى برخوردار بوده است در عصر خود مرجع دينى شيعيان و معتقدان به اهل البيت(ع) بوده است. خود آن حضرت در آشفته بازار حديث و مدعيان علم و دين و فقه، ابواب علم را بر روى دوستان و معتقدان خود گشود و فقه اهل بيت(ع) را به جهانيان شناساند. ذهبى در سير اعلام النبلاء (ج 257/6) مىگويد: از عمرو بن ابىالمقدام روايت شده است كه (مىگويد): هر گاه به جعفر بن محمد(ع) نگاه مىكردى در مىيافتى كه او از نسل پيامبران است.او را ديدم كه در «جمره» ايستاده بود و مىگفت: «از من بپرسيد، از من بپرسيد» و نيز از صالح بن ابى الاسود روايت شده است كه گفت: شنيدم كه جعفر بن محمد مىگفت: پيش از آنكه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد، زيرا كسى پس از من به مانند حديث من شما را حديث نخواهد كرد. اين فرمايش حضرت صادق(ع) مؤيد گفته ماست، زيرا حديث او از طريقى بود كه هيچيك از محدثان ديگر آن طريق را نداشتند. «فقه جعفرى» چون بر مبناى علم مستقيم و مستند به منبع وحى است مخالف قياس است. ولى ابوحنيفه كه معاصر آن حضرت بود چنانكه مشهور است بيشتر احاديث مشهور ميان معاصران خود را قبول نداشت و ناچار بود كه در بسيارى از موارد به جهت فقدان دليل نقلى دست به قياس بزند. | اهل سنت و جماعت در برترى علمى و روحانى حضرت صادق(ع) متفقند، چنانكه [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] گفته است: «جعفر بن محمد افقه اهل زمان بود.» مالك در باره ایشان گفته است: «هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و در خاطر هيچكس خطور نكرده كه در فضل و علم و ورع و عبادت، كسى بر جعفر بن محمد مقدم باشد.» [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در وفيات الاعيان آورده است: «مقام فضل جعفر بن محمد مشهورتر از آن است كه حاجت به شرح و بيان باشد.» ابن حجر هيتمى در الصواعق المحرقة نوشته است: «جعفر بن محمد در سراسر جهان اسلام به علم و حكمت مشهور بود و مسلمانان علم را از وى آموخته و نقل كردهاند.» نيز گفتهاند كه وى هنوز نوجوان بود كه علما و محدثين و مفسرين عصر از محضرش كسب فيض مىكردند. حضرت صادق(ع)كه در ميان ائمه(ع) از عمر نسبتاً طولانى برخوردار بوده است در عصر خود مرجع دينى شيعيان و معتقدان به اهل البيت(ع) بوده است. خود آن حضرت در آشفته بازار حديث و مدعيان علم و دين و فقه، ابواب علم را بر روى دوستان و معتقدان خود گشود و فقه اهل بيت(ع) را به جهانيان شناساند. ذهبى در سير اعلام النبلاء (ج 257/6) مىگويد: از عمرو بن ابىالمقدام روايت شده است كه (مىگويد): هر گاه به جعفر بن محمد(ع) نگاه مىكردى در مىيافتى كه او از نسل پيامبران است.او را ديدم كه در «جمره» ايستاده بود و مىگفت: «از من بپرسيد، از من بپرسيد» و نيز از صالح بن ابى الاسود روايت شده است كه گفت: شنيدم كه جعفر بن محمد مىگفت: پيش از آنكه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد، زيرا كسى پس از من به مانند حديث من شما را حديث نخواهد كرد. اين فرمايش حضرت صادق(ع) مؤيد گفته ماست، زيرا حديث او از طريقى بود كه هيچيك از محدثان ديگر آن طريق را نداشتند. «فقه جعفرى» چون بر مبناى علم مستقيم و مستند به منبع وحى است مخالف قياس است. ولى [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] كه معاصر آن حضرت بود چنانكه مشهور است بيشتر احاديث مشهور ميان معاصران خود را قبول نداشت و ناچار بود كه در بسيارى از موارد به جهت فقدان دليل نقلى دست به قياس بزند. | ||
رواياتى كه از حضرت صادق(ع) در مذمت قياس و نهى از به كار بردن آن در احكام شرعى در كتب شيعه آمده است معروف است،زيرا آن حضرت مىفرمودند كه با دسترسى به منبع علم ديگر حاجتى به قياس نيست و چه بسا كه قياس خطا كند و قياس كننده را در خطا و ضلالت افكند. امام مالك بن انس پيشواى مذهب فقهى مالكى چون اهل مدينه بود و در آن شهر بزرگ شده بود عمل اهل مدينه را منبع مهم و عمده فقه اسلامى مىشمرد زيرا به گفته او مردم اين شهر احكام فقهى را از پدران و اجداد خود كه افتخار هم عصرى با حضرت رسول(ص) و اصحاب را داشتهاند فرا گرفتهاند و بنابراين عمل ايشان مىتواند معيار و مأخذ خوبى براى اطلاع از افعال و اقوال رسول الله(ص) و اصحاب او باشد. اين معيار بيشتر از همه در خاندان آن حضرت و اهل بيت(ع) موجود بود. [[امام على(ع)]] نزديكترين شخص به حضرت رسول(ص)بوده، افعال و اقوال رسول الله(ص) بيش از همه در افعال و اقوال [[امام على(ع)]] منعكس بود. همينطور افعال و اقوال على(ع)در فرزندانش حسن و حسين و احفاد و اسباطش على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد(ع) بهتر و بيشتر از هر كس ديگر تجلى مىكرد. پس فقه جعفرى از اين جهت بر فقه مالكى ارجحيت آشكارى دارد. فقه شافعى كه دنباله فقه مالكى و صورت كاملتر و گستردهتر آن است نيز از جهت مبانى و موازين نمىتواند با فقه اهل البيت(ع) همتراز باشد و فقه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] هم كه تكيه عمده بر احاديث و روايات دارد به همين حال است. | رواياتى كه از حضرت صادق(ع) در مذمت قياس و نهى از به كار بردن آن در احكام شرعى در كتب شيعه آمده است معروف است،زيرا آن حضرت مىفرمودند كه با دسترسى به منبع علم ديگر حاجتى به قياس نيست و چه بسا كه قياس خطا كند و قياس كننده را در خطا و ضلالت افكند. امام مالك بن انس پيشواى مذهب فقهى مالكى چون اهل مدينه بود و در آن شهر بزرگ شده بود عمل اهل مدينه را منبع مهم و عمده فقه اسلامى مىشمرد زيرا به گفته او مردم اين شهر احكام فقهى را از پدران و اجداد خود كه افتخار هم عصرى با حضرت رسول(ص) و اصحاب را داشتهاند فرا گرفتهاند و بنابراين عمل ايشان مىتواند معيار و مأخذ خوبى براى اطلاع از افعال و اقوال رسول الله(ص) و اصحاب او باشد. اين معيار بيشتر از همه در خاندان آن حضرت و اهل بيت(ع) موجود بود. [[امام على(ع)]] نزديكترين شخص به حضرت رسول(ص)بوده، افعال و اقوال رسول الله(ص) بيش از همه در افعال و اقوال [[امام على(ع)]] منعكس بود. همينطور افعال و اقوال على(ع)در فرزندانش حسن و حسين و احفاد و اسباطش على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد(ع) بهتر و بيشتر از هر كس ديگر تجلى مىكرد. پس فقه جعفرى از اين جهت بر فقه مالكى ارجحيت آشكارى دارد. فقه شافعى كه دنباله فقه مالكى و صورت كاملتر و گستردهتر آن است نيز از جهت مبانى و موازين نمىتواند با فقه اهل البيت(ع) همتراز باشد و فقه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] هم كه تكيه عمده بر احاديث و روايات دارد به همين حال است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
== شاگردان امام صادق(ع) == | == شاگردان امام صادق(ع) == | ||
عصر امام صادق(ع) از متحولترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مىگويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق) و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مىكردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بودهاند،يا از آنحضرت روايت كردهاند. در عالم تشيع نيز به [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] امام باقر(ع) (57-104ق)شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مىكرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكلگيرى بود. ابوحنيفه نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديدهام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالستهاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع)داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديمترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مىكند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كردهاند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشههاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مىشود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظرههاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبدالكريم بن ابىالعوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع) و طرح چندين سؤال،شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد. | عصر امام صادق(ع) از متحولترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مىگويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق) و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مىكردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بودهاند،يا از آنحضرت روايت كردهاند. در عالم تشيع نيز به [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] امام باقر(ع) (57-104ق)شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مىكرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكلگيرى بود. [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديدهام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالستهاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع)داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديمترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مىكند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كردهاند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشههاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مىشود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظرههاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبدالكريم بن ابىالعوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع) و طرح چندين سؤال،شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد. | ||
از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشههاى ايشان گرايش داشتهاند. [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]]، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصريح كردهاند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بودهاند. مىگويند فقط در كوفه نهصد شيخ بودهاند كه همه مىگفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از: | از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشههاى ايشان گرايش داشتهاند. [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]]، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصريح كردهاند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بودهاند. مىگويند فقط در كوفه نهصد شيخ بودهاند كه همه مىگفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از: |
ویرایش