۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'معالم التنزیل' به 'معالم التنزیل ') |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل میداند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده میکند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری میداند؛ سپس به کلام بغوی (متوفی 516ق) در مقدمه معالم التنزیل اشاره میکند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>. | نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل میداند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده میکند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری میداند؛ سپس به کلام بغوی (متوفی 516ق) در مقدمه [[تفسير البغوي|معالم التنزیل]] اشاره میکند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>. | ||
در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح میکند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح میدهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>. سپس نیاز به تفسیر را اینگونه توضیح میدهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه بهوسیله سایر آیات مشخص میشود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سورههای مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت میکند که قرآن بینیاز از تفسیر نیست<ref>ر.ک: همان، ص15-12</ref>. | در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح میکند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح میدهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>. سپس نیاز به تفسیر را اینگونه توضیح میدهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه بهوسیله سایر آیات مشخص میشود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سورههای مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت میکند که قرآن بینیاز از تفسیر نیست<ref>ر.ک: همان، ص15-12</ref>. |
ویرایش