۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'ىالدين' به 'ىالدين') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
مؤلف، در تأليف خود با دقت و وسواسى شگفتانگيز، از موثقترين اطلاعات مندرج در كتب مختلف سود برد تا كارى تحقيقى و قابل اعتماد را عرضه بدارد و به همين جهت مواد كتاب خود را از يك اثر واحد برنگرفت و تنها به گفته گذشتگان اكتفا نكرد و كوشيد تا خود نيز ديدهها و شنيدهها و دريافتهاى خويش را بر كتاب بيفزايد و نتيجه آن شده است كه پارهاى از اطلاعات موجود در فارسنامه ابن بلخى، كاملاً دست اول و خاص و منحصر به اين كتاب مىباشد و در هيچ اثر ديگرى مشاهده نمىشود؛ همانند آنچه در باره ماليات فارس و قبايل كرد و شبانكاره يا خلق و خوى مردم اين ديار آورده است. | مؤلف، در تأليف خود با دقت و وسواسى شگفتانگيز، از موثقترين اطلاعات مندرج در كتب مختلف سود برد تا كارى تحقيقى و قابل اعتماد را عرضه بدارد و به همين جهت مواد كتاب خود را از يك اثر واحد برنگرفت و تنها به گفته گذشتگان اكتفا نكرد و كوشيد تا خود نيز ديدهها و شنيدهها و دريافتهاى خويش را بر كتاب بيفزايد و نتيجه آن شده است كه پارهاى از اطلاعات موجود در فارسنامه ابن بلخى، كاملاً دست اول و خاص و منحصر به اين كتاب مىباشد و در هيچ اثر ديگرى مشاهده نمىشود؛ همانند آنچه در باره ماليات فارس و قبايل كرد و شبانكاره يا خلق و خوى مردم اين ديار آورده است. | ||
يكى از مهمترين گزارشهاى تاريخى مندرج در فارسنامه، مبحثى است كه پيرامون باطنى شدن ابوكاليجار(440 - 415ق)، حاكم بويى فارس مطرح گرديده است. در حدود سال 390ق، المؤيد | يكى از مهمترين گزارشهاى تاريخى مندرج در فارسنامه، مبحثى است كه پيرامون باطنى شدن ابوكاليجار(440 - 415ق)، حاكم بويى فارس مطرح گرديده است. در حدود سال 390ق، المؤيد فىالدين، ابونصر هيبة الله بن ابى عمران، موسى بن داود شيرازى كه بعدها يكى از مشهورترين داعيان اسماعيلى گرديد، در شهر شيراز به دنيا آمد. پدر وى، مقام داعى اسماعيليان در شيراز را به عهده داشت و المؤيد احتمالاً به جانشينى پدر انتخاب گرديد. المؤيد، در سال 429ق، به خدمت ابوكاليجار، امير بويى در آمد. در شرح حالى كه المؤيد، پيرامون زندگانى خود نگاشته مدعى گرديده است كه توانسته ابوكاليجار و بسيارى از سپاهيان وى را به آيين اسماعيلى درآورد، اما ساير منابع تاريخى اين عصر ادعاى المؤيد را تأييد نمىكنند. | ||
مؤلف فارسنامه، هدف از نگارش اين داستان را مشخص كردن جهتگيرى مذهبى مردم فارس، بنا به فرمان سلطان محمد سلجوقى اعلام مىدارد. داستان باطنى شدن ابوكاليجار و سرانجام بازگشت او از اين آيين، در جهت اثبات اين ادعا است كه «بدمذهبى»(آيين باطنى)، در فارس هيچگاه جايگاهى ثابت نداشته است. | مؤلف فارسنامه، هدف از نگارش اين داستان را مشخص كردن جهتگيرى مذهبى مردم فارس، بنا به فرمان سلطان محمد سلجوقى اعلام مىدارد. داستان باطنى شدن ابوكاليجار و سرانجام بازگشت او از اين آيين، در جهت اثبات اين ادعا است كه «بدمذهبى»(آيين باطنى)، در فارس هيچگاه جايگاهى ثابت نداشته است. |
ویرایش