منطق تفسیر قرآن (5)؛ قرآن و علوم طبیعی و انسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیوطى' به 'سیوطى '
جز (جایگزینی متن - 'سیوطى' به 'سیوطى ')
خط ۷۲: خط ۷۲:
در بخش پنجم، به رابطه قرآن و علوم انسانی پرداخته شده است. به باور نویسنده، علوم انسانى در عصر حاضر از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است به‌طوری‌که مى‌توان گفت علوم طبیعى در خدمت انسان است و ابزار حاکمیت انسان بر طبیعت است؛ اما علوم انسانى جوامع بشرى را راهبرى مى‌کند و ابزار حکومت بر انسان است. بدین‌صورت که برخى افراد با استفاده از علوم انسانى و جهت‌دهى به آن‌ها در جهت امیال خویش تلاش مى‌کنند بر انسان‌هاى دیگر مسلط‍‌ شوند و علوم طبیعى نیز ابزارى است که ارباب علوم انسانى بدان‌ها جهت و هدف مى‌دهند و از آن‌ها در جهت جنگ و نابودى، استعمار و استثمار استفاده مى‌کنند. این نقطه مقابل قرآن است که علوم طبیعى و انسانى را در خدمت سعادت بشر مى‌خواهد و همگان را به صلح دعوت مى‌کند و جنگ را تنها به‌عنوان یک ضرورت موقت براى دفع شرارت‌ها و موانع سعادت مى‌پذیرد. بنابراین رویکرد قرآن به‌گونه‌اى است که مى‌توان اهداف، مبانى و روش‌هاى جدیدى در حوزه علوم انسانى از آن استنباط‍‌ کرد. نویسنده در این بخش چنین نتیجه‌گیری نموده است که علوم انسانى با هدف قرآن که هدایت مردم است ارتباط‍‌ بیشترى دارد و قرآن کریم نیز به موضوعات و مسائل علوم انسانى بیشتر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص375</ref>
در بخش پنجم، به رابطه قرآن و علوم انسانی پرداخته شده است. به باور نویسنده، علوم انسانى در عصر حاضر از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است به‌طوری‌که مى‌توان گفت علوم طبیعى در خدمت انسان است و ابزار حاکمیت انسان بر طبیعت است؛ اما علوم انسانى جوامع بشرى را راهبرى مى‌کند و ابزار حکومت بر انسان است. بدین‌صورت که برخى افراد با استفاده از علوم انسانى و جهت‌دهى به آن‌ها در جهت امیال خویش تلاش مى‌کنند بر انسان‌هاى دیگر مسلط‍‌ شوند و علوم طبیعى نیز ابزارى است که ارباب علوم انسانى بدان‌ها جهت و هدف مى‌دهند و از آن‌ها در جهت جنگ و نابودى، استعمار و استثمار استفاده مى‌کنند. این نقطه مقابل قرآن است که علوم طبیعى و انسانى را در خدمت سعادت بشر مى‌خواهد و همگان را به صلح دعوت مى‌کند و جنگ را تنها به‌عنوان یک ضرورت موقت براى دفع شرارت‌ها و موانع سعادت مى‌پذیرد. بنابراین رویکرد قرآن به‌گونه‌اى است که مى‌توان اهداف، مبانى و روش‌هاى جدیدى در حوزه علوم انسانى از آن استنباط‍‌ کرد. نویسنده در این بخش چنین نتیجه‌گیری نموده است که علوم انسانى با هدف قرآن که هدایت مردم است ارتباط‍‌ بیشترى دارد و قرآن کریم نیز به موضوعات و مسائل علوم انسانى بیشتر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص375</ref>


در بخش آخر، به بررسی رابطه قرآن و ریاضیات اختصاص یافته است. برخى از نویسندگان و صاحب‌نظران در چند دهه اخیر ادعا مى‌کنند که یک نظم ریاضى بر قرآن حاکم است و بُعد دیگرى براى اعجاز قرآن بیان کرده‌اند که همان اعجاز عددى قرآن است. هرچند در کتاب «الإتقان في علوم القرآن» سیوطى، رد پاى این فکر دیده مى‌شود، اما تا چند سال اخیر این راز علمى پنهان مانده بود و با ظهور رایانه، پرده از روى نظم ریاضى قرآن برداشته شد و اعجاز این کتاب مقدس بار دیگر بر جهانیان ثابت گردید. این صاحب‌نظران از این رهگذر، نتایج دیگرى هم مى‌گیرند که در این فصل بدان اشاره کرده است. در رأس این گروه، افرادى همچون رشاد خلیفه و عبد الرزاق نوفل و... را مى‌توان نام برد. در برابر آنان گروه دیگرى از نویسندگان و صاحب‌نظران قرآنى، قرار دارند که این مطالب را نمى‌پذیرند و برخى محاسبات آنان را خطا آلود مى‌دانند. حتى برخى نویسندگان با شدت هرچه بیشتر قسمتى از این مطالب را توطئه بهاییت معرفى مى‌کنند و آن را یک جریان انحرافى مى‌دانند و در این مورد به ادعاى نبوت رشاد خلیفه و کشته شدن او استشهاد مى‌کنند. نویسنده در این فصل ابتدا گزارشى از کتاب‌ها و نویسندگان دو گروه بیان کرده و سپس به نتیجه‌گیری از مطالب پرداخته است<ref>همان، ص503- 504</ref>
در بخش آخر، به بررسی رابطه قرآن و ریاضیات اختصاص یافته است. برخى از نویسندگان و صاحب‌نظران در چند دهه اخیر ادعا مى‌کنند که یک نظم ریاضى بر قرآن حاکم است و بُعد دیگرى براى اعجاز قرآن بیان کرده‌اند که همان اعجاز عددى قرآن است. هرچند در کتاب «الإتقان في علوم القرآن» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر|سیوطى]] ، رد پاى این فکر دیده مى‌شود، اما تا چند سال اخیر این راز علمى پنهان مانده بود و با ظهور رایانه، پرده از روى نظم ریاضى قرآن برداشته شد و اعجاز این کتاب مقدس بار دیگر بر جهانیان ثابت گردید. این صاحب‌نظران از این رهگذر، نتایج دیگرى هم مى‌گیرند که در این فصل بدان اشاره کرده است. در رأس این گروه، افرادى همچون رشاد خلیفه و عبد الرزاق نوفل و... را مى‌توان نام برد. در برابر آنان گروه دیگرى از نویسندگان و صاحب‌نظران قرآنى، قرار دارند که این مطالب را نمى‌پذیرند و برخى محاسبات آنان را خطا آلود مى‌دانند. حتى برخى نویسندگان با شدت هرچه بیشتر قسمتى از این مطالب را توطئه بهاییت معرفى مى‌کنند و آن را یک جریان انحرافى مى‌دانند و در این مورد به ادعاى نبوت رشاد خلیفه و کشته شدن او استشهاد مى‌کنند. نویسنده در این فصل ابتدا گزارشى از کتاب‌ها و نویسندگان دو گروه بیان کرده و سپس به نتیجه‌گیری از مطالب پرداخته است<ref>همان، ص503- 504</ref>
در پایان، ضمیمه‌ای آمده که در آن نام سیصدوهفتادوهشت منبع عربی و فارسی، و چهار منبع لاتین به همراه چهل‌وهفت پایگاه اینترنتی با موضوع قرآن و علم آمده است<ref>همان، ص521- 546</ref>
در پایان، ضمیمه‌ای آمده که در آن نام سیصدوهفتادوهشت منبع عربی و فارسی، و چهار منبع لاتین به همراه چهل‌وهفت پایگاه اینترنتی با موضوع قرآن و علم آمده است<ref>همان، ص521- 546</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش